وادی دوم: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد. هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
در وادی اول آموختیم، با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون تفکر آنچه هست روبهزوال میرود. منِ همسفر به دلایلی خواسته یا ناخواسته سالهاست راه و جهت خود را گمکرده بودم و بر جهل و نادانی خود میافزودم، در تاریکی به سر میبردم.
حال برای اینکه بتوانم از تاریکی وارد دیار روشنایی بشوم در اول باید تفکر کنم، چراکه تفکر آغاز خلق و رویداد و تغییر است. برای آغاز و خلق یک اندیشه باید برخلاف گذشته ساختارهای ذهنم را واضح و در راه و جهت مستقیم و مثبت گرایش دهم و به وعدههای خداوند و نیروهای عظیمی که در کل هستی وجود دارند، ایمان دارم که به کمک من میآیند و مرا به هدفم نزدیکتر میسازد و همراه با تفکر صحیح باید نقشهای بسیار دقیق و حسابشده خود را آماده جنگ با نیروهای اهریمنی آگاه سازم.
روزهای اول که کنگره آمده بودم وقتی وادی تفکر را روی خودم پیاده کردم و نگاهی به درون و برون خود انداختم، پی بردم تفکر یک حرکت درونی است که ترسیمکنندهی رفتار و کردار بیرونی منِ همسفر است و افکار قبل از کنگرهام که بدون تفکر بوده نهتنها حالم را بدتر میکرد بلکه اتفاقات و رویدادهای منفی بیشتری به دنبال داشت.
حال من بودم و سالها تخریبهای پشت سر.
به همین منوال بیشتر احساس پوچی و ناامیدی و بیهودگی به من دست میداد و ناامیدی و پوچی یکی از مخربترین حسهایی است که انسان را نابود میسازد. با خودم میگفتم؛ خدایا، با اینهمه مشکل چکار کنم؟ چه جوری حلشان کنم؟ چه طور میتوانم گذشتهام و تخریبهایی را که براثر جهل و نادانیم به خود و اطرافیانم وارد کردم را جبران کنم. پوچ و بیفایدهام و احساس شرمندگی میکردم که لقب و صفت زیبای مادر بودن را به خود چسبانده بودم.
ولی خوشحالم، خوشحالم که وادی دوم با پیام زیبای خود، مرا در برابر اینهمه افکار منفی قدرتمند میکند که خداوند نیروها و قدرت عظیمی را درون من انسان دمیده است و این نیروها مرا تجهیز و آماده نبردی درونی با نیروهای اهریمنی میسازد تا بتوانم از گذرگاهی سخت عبور کنم. باوجود این نیروهای عظیم دیگر شکست را نمیپذیرم و در برابر شیطان سجده نخواهم کرد.
وادی دوم به منِ همسفر پیام میدهد که هیچ مخلوقی در این جهان و هستی به جهت بیهودگی خلق نشده است و بیهدف پا به این دنیا و عرصه حیات نگذاشته است حتی اگر خود به پوچی و هیچی فکر کنیم و هر خلقی دارای خصوصیات و تواناییهای خاص خودش هست.
خداوند قدرت و حق انتخاب به منِ انسان داد تا خود راه و سرنوشتم را رقم بزنم و انتخاب کنم، اضداد را آفرید تا منِ همسفر تاریکیها را تجربه کنم و پی به عظمت روشناییها ببرم و خداوند مرا تنها به خودم واگذار نمیکند و نیروهای عظیم و شگفت انگیزش را به یاری من میرساند ولی مشروط به اینکه از ضد ارزشها دوریکنم و به ارزشها در مسیر و صراط مستقیم قدم بگذارم.
حال نیک میدانم که صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است و منِ همسفر هم ذرهذره میتوانم مکان و جایگاه خود را به ارزشها تغییر دهم و تبدیل و ترخیص شوم.
بایستی بدانم در این مسیری که قدم گذاشتهام پستی و ناهمواریهای زیادی وجود دارد. در این مقوله باید به نیروهای درون خود تکیه کنم و از آنها قدرت و توانایی بگیرم، جوانب را در نظر بگیرم و از نیروهایم خوب و بهموقع استفاده کنم. احساس بودن و مفید و مؤثر بودن را در خودم تقویت کنم و با آموزشها جلو بروم.
میجنگم و تلاش میکنم و با شکست دوبارهام باوجود همهی مشکلاتم ناامید نمیشوم و ناامیدی دیگر برایم مفهومی ندارد تا انشا الله به هدفم نزدیک شوم. حال نهتنها احساس پوچی و بیهودگی نمیکنم بلکه میدانم برای هدف بسیار والا و مقدس و ارزشمندی پا به این دنیا گذاشتهام و مادر شدهام پس باید صبور باشم.
برای هدف خودم و دیگران ارزش قائل هستم، همهی سختیها و خوشیها را دوست دارم چراکه اضداد را لازمهی تکامل شدنم میدانم و به ساختار و نقشهی جدیدی که با تفکر مثبت کشیدم ایماندارم و هرگز دست از تلاشم برنمیدارم تا جایی که توان دارم با جان و دل خدمت میکنم و ذرهذره تغییر خواهم کرد و این تغییرات و حس و حال خوب را به مسافرم انتقال خواهم داد.
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
|
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
|
برگرفته از وادی دوم
نویسنده: همسفر ناهید
ویراستار و ثبت: همسفر ساره
- تعداد بازدید از این مطلب :
2739