تاثیر کنگره بر زندگی من، گفتگو با همسفر سمانه

به رسم کنگره، خودتان را معرفی کنید لطفاً.
سلام دوستان سمانه هستم همسفرمجتبی، مسافرمن با سیزده سال تخریب وارد کنگره شدند آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک شیره، مدت سفر اول پانزده ماه، به روش دی اس تی داروی درمان شربت اوتی، به راهنمایی آقای حامد پارسا، رشته ورزشی شنا و پیاده روی، راهنمای عزیز خودم خانم علیزاده، اکنون هم نه ماه و بیست و شش روز است که آزاد و رها هستند.

خانم سمانه بفرمایید که چطور متوجه اعتیاد مسافرتان شدید؟
من از اعتیاد مسافرم اطلاعی نداشتم اما بعد از مدتی از روی گفتار، رفتار و البته بی تعادلی‌اش کمی به این قضیه شک کرده بودم.

مسافرتان چه روش‌هایی را برای درمان تجربه کردند و چه نتیجه‌ای گرفتند؟
مسافر من فقط به مدت سه جلسه در کمپ شرکت داشتند و چون از محیط آنجا خوشش نیامده برای ترک از این روش استفاده نکردند، قطعاً اگر استفاده هم می‌کرد نتیجه‌ی مطلوبی نداشت.


چطور با کنگره آشنا شدید؟
آشنایی من با کنگره کمی عجیب بود، حقیقتاً من از اعتیاد مسافرم اطلاعی نداشتم و برادر مسافرم زودتر از مسافر من برای درمان به کنگره می‌آمدند، برادر مسافرم به من گفتند که در این مکان کلاس‌های فلسفی برگزار می‌شود و من چون علاقه‌ی شدیدی به این نوع کلاس‌ها داشتم خواستم که همراه مسافرم بیایم بعد از ورودم به کنگره و گذشت مدت زمانی متوجه شدم که این مکان برای درمان اعتیاد است و شکه شدم اما جالب این جا بود از این قضیه ناراحت نشدم بلکه خوشحال هم شدم چون محیط و فضای کنگره 60 به شکل غیر قابل توصیفی من را جذب خود کرده بود.

کمی از سفر اولتان برایمان بگویید چه موانع و سختی‌هایی در این راه بود؟
اولین اتفاق بدی که در سفر اول برایم افتاد این بود که نمایندگی مشهد تبدیل به دو نمایندگی شد و راهنماها بین دو نمایندگی تقسیم شدند، مشکل اصلی اینجا بود که راهنمای مسافرم در نمایندگی الهیه بودند و راهنمای خودم در نمایندگی فردوسی و اولویت انتخاب با مسافر بود یعنی من باید همراه با مسافرم به نمایندگی الهیه می‌رفتم و مجبور بودم راهنمایم را عوض کنم، از این بابت خیلی ناراحت بودم و تا مدت زیادی می‌گفتم من به کنگره نمی‌آیم اما بعد از مدتی به نمایندگی الهیه رفتم و با خانم علیزاده آشنا شدم و تصمیم گرفتم در لژیون ایشان بنشینم، من با کوله باری از نفرت و حال خراب وارد لژیون خانم علیزاده شدم و از ایشان خیلی درس گرفتم، ایشان مانند یک مادر به من راهکار دادند و کمکم کردند.

 

به نظر شما صبر، استقامت و آرامش چه ارتباطی با هم دارند و در مقوله‌ی درمان اعتیاد این سه مورد بیشتر برای هم‌سفر کاربردی می‌شود یا برای مسافر؟
به نظر شخصی من اگر در صبر استقامت وجود نداشته باشد، بی صبری خواهیم کرد و اگر بی صبری کنیم به آرامش نخواهیم رسید و در این مقوله باید هم هم‌سفر و هم مسافر این قسمت را کاربردی کنند.

خانم سمانه با توجه به اینکه شما یکی از افراد فعال و خدمت گزار کنگره 60 هستید بفرمایید که تا به اکنون چه خدمت‌هایی را انجام دادید و این خدمات چه تأثیری روی شما و زندگی‌تان داشت؟
من تمانی خدماتی را که به من سپرده می‌شد را با عشق و علاقه انجام می‌دادم و در برابر انجام هر خدمتی حال خوش را دریافت می‌کردم و انرژی می‌گرفتم اولین خدمتی که در کنگره انجام دادم، مسئول کارت بود که به من واگذار شد و از این خدمت خیلی لذت بردم، بعد از آن در قسمت مشاوره تازه واردین خدمت کردم و بعد دبیر جلسه بودم.

چه مقدار کنگره روی شما و مسافرتان تأثیر گذاشت؟
زندگی چهار ساله‌ی گذشته ی من در برابر زندگی الانم اصلا قابل قیاس نیست، آن زمان هم من و هم مسافرم غرق در تاریکی بودیم و الان تازه طعم خوش خوشبختی و آرامش را می‌چشیم و از این بابت خیلی خوشحالم که توانستیم شرایطی خوب و مناسب و زندگی خوبی را برای پسرم فراهم کنیم.
من و مسافرم همه‌ی زندگی‌مان را مدیون آقای مهندس هستیم،و من از ایشان بسیار سپاس گذارم.

حال خوش از دیدگاه خانم سمانه؟
نظر شخصی من این است که اگر در زندگی هر فردی بتواند صبر را همراه با استقامت داشته باشد قطعاً به حال خوش و آرامش می‌رسد.

حرف آخر؟
از این جا به تمامی هم‌سفران می گویم که صبری توام با عشق در این سفر پر ماجرا در کنار مسافرشان داشته باشند و شک نکنند که اگر بخواهند می‌توانند به آرامش برسند.
از جناب مهندس دژاکام و خانواده‌ی محترمشان بسیار و بسیار سپاس گذارم که آرامش را به زندگی من برگردانند.
برای تمامی افراد دردمندی که مانند من و مسافرم غرق در تاریکی بودند آرزو می‌کنم که راه کنگره 60 برایشان نمایان بشود و بیایند و از آموزش‌ها استفاده کنند تا به آرامش برسند.
از شما خانم مهشید هم سپاس گذارم و برایت آرزوی موفقیت و شادی را در تمام مراحل زندگیت دارم.

 

خانم سمانه عزیز ممنون از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید و در این گفتگو شرکت نمودید.

تهیه و تنظیم : همسفر مهشید شفیعی
عکاس:همسفر زهرا نیک بین