در این وادی هیچ تفاوتی بین موجودات قائل نمیشود و همه موجودات را باهم نام میبرد.
هیچ مخلوقی جهت بیهودگی آفریده نشده است و هرکدام فلسفهای برای خلق شدن دارند و هرکدام در مسیر خود و باهدف معینی حرکت میکنند.
هر موجودی برای خلق شدن " چرایی " خودش را دارد و ما هم اگر بدانیم برای چه به دنیا آمدهایم بهتر میتوانیم هدفمان را پیدا کنیم.
زمان مصرف از زمین و زمان طلبکار بودم و خودم را محق میدانستم و در ذهن خود همه را نادان تصور میکردم ولی از نادانی خودم بیخبر بودم، هر کاری میکردم تا به نتیجه درست برسم اما چون هدف درست و راه درست را نمیدانستم دردی از من دوا نمیشد و اکثر مواقع مشکلاتم چندین برابر میشد.
در قسمتی از وادی اشارهشده که "خوشحالیم که به جنگ خود ادامه میدهید" ، این جنگ همیشه وجود دارد، جنگ بین حق و باطل، خوبی و بدی، درستی و نادرستی، عقل و نفس و...
در کنگره یاد گرفتم ابتدا تفکراتم را تغییر دهم و برای پیروز شدن در جنگ با اعتیاد باید راه و استراتژی دقیقی را داشته باشیم تا راه به عقب نداشته باشد.
در قسمت بالا اشاره به تغییر تفکر داشتیم، نمونه بارز این عمل حر بن ریاحی است که یکی از فرماندهان لشکر یزید بود اما چه شد که به فاصله تاسوعا تا عاشورا از فرش به عرش رسید و درنهایت در ظهر عاشورا در آغوش امام حسین شهید شد.
درواقع حر بن ریاحی در عرض چند ساعت به چرایی خود رسید و تفکراتش را تغییر داد و اگر حسین بی علی بندگی را قدر نهاد و از زن و فرزندان و قدرت صرفنظر کرد و به شهادت رسید ما باید از این قضایا الگوبرداری کنیم و نوع نگاهمان را تغییر دهیم نه اینکه مواد مخدر مصرف کنیم و وارد تکیه امام حسین شویم و بهاصطلاح عزاداری کنیم.
خاطرم هست از بزرگی شنیدم حسین بن علی تمام زندگی خود را داد تا به هدفش برسد، ما برای رسیدن به هدفمان چهکار حاضریم انجام دهیم؟؟؟
خیلی از اوقات در مسیر رسیدن به هدفمان با مشکلاتی روبرو میشویم که این مشکلات میتواند شیرینی رسیدن به هدف را بیشتر کند زیرا هدفی که بدون تلاش به دست بیاید معمولاً برایمان ارزشی ندارد، به قول قدیمیها: بادآورده را باد میبرد، البته در حین روبرو شدن با مشکلات، نبرد درون همچنان ادامه دارد و اینزمانی است که ناامیدی به سراغمان میاید.
این را فراموش نکنیم که ناامیدی محکمترین طوقی است که شیطان بر گردن انسان میاندازد تا او را از ادامه حرکت منصرف کند و بهسوی تاریکی و تباهی بکشاند، بنابراین من باید یاد بگیرم حالا که پا به عرصه درمان گذاشتهام به زیباترین و بهترین شکل حرکت خود را ادامه دهم.
هر که شد محرم راز، در حرم یار بماند آنکه این راز ندانست، در انکار بماند
نویسنده و تایپ: مسافر سهیل کلاته
- تعداد بازدید از این مطلب :
3783