حسین عزیز،
من و ریتا دیروز به خانه بازگشتیم. سفر ما به طور خلاصه بازدید از گرندکنیون و دره یادواره در محل استقرار سرخپوستهای ناراهو بود. عکسها را در یک ایمیل جداگانه برای شما ارسال خواهم نمود.
سفر بسیار خوبی بود و آبوهوای پاییزی قدم زدن در کوهستان و درهها را بسیار لذتبخش کرده بود. همچنین بخشی از قسمتهای بیابانی آریزونا را نیز بازدید کردم که بسیار لذتبخش بود. اکنون خانه هستیم و بسیار خوشحال هستیم که به زندگی روزمره خود در فلوریدا بازگشتهایم.
ویراستار مجله مشاور چند نسخه از آخرین مجله که مقاله ما در آن چاپشده است را برای من فرستاده است. امروز به اداره پست میروم تا اینها را برای شما ارسال کنم هرچند فکر میکنم چندهفتهای طول بکشد تا مجله به دست شما برسد.
من تمام وبلاگ نویسی هایم را به تعویق انداختهام تا کار وبسایت من تمام شود و به محض اینکه وبسایت آماده شد یک وبلاگ درباره کنگره ۶۰ همراه با لینک به مقاله در مجله مشاور به انجام خواهم رساند. فکر کنم قبلاً گفته بودم که کار بر روی آخرین قرارداد پارهوقت من با یک آژانس دولتی اعتیاد رو به پایان است. اکنون آن کار هم به انجام رسیده است و من بهطور رسمی برای اولین بار بعد از ۱۵ سالگی، هیچ قرارداد کاری ندارم. امیدوارم که در دوران بازنشستگی به نوشتن ادامه دهم اما دیگر هیچ پروژه یا گزارش نوشتاری عظیم را به انجام نخواهم رساند.
بارها درباره نیاز به پرورش دادن افرادی که بتوانند کارمان را ادامه دهند صحبت کردهایم و اکنون بیشتر وقت خودم را به این مسئله اختصاص خواهم داد. خوشحالم که بسیاری از دانشجویان دکترا به انجام تحقیقات درزمینهٔ ریکاوری از اعتیاد علاقه نشان میدهند. با تعدادی از آنها کار مشاوره انجام میدهم به این امید که آنها حوزه اعتیاد را بهعنوان شغل خود انتخاب نمایند.
هوا سرانجام در فلوریدا خنک شده است بنابراین من و ریتا بیشتر میتوانیم از هوای بیرون لذت ببریم. امیدوارم که شما و خانوادهتان در سلامت کامل باشید. بهترین آرزوها را برای خانواده کنگره ۶۰ دارم.
دوست و برادر همیشگی بیل
مترجم: احسان رنجبر
- تعداد بازدید از این مطلب :
8998