English Version
English

حال دیروز و حال امروزم...

حال دیروز و حال امروزم...

می‌خواهم بنویسم، از حال دیروز و حال امروزم، اما قلم توان نگارش حال دیروز را ندارد. چون نوشتن درد، رنج دارد ...اما رنج و درد شکافنده فهم است.

اما حال دیروزم، پاهایم سست و تنم رنجور از تحمل روحم؛ اما جرقه نوری مرا به‌سوی خود می‌خواند؛ زیرا آموخته بودم از کتابت که تنها تو را عبادت کنم و تنها تو را بپرستم آری این را نیز آموخته بودم که تنها هدایتگر راه راستین تویی.

ای معبودم، ای محبوبم، این امید بود که مرا به ملجأ امن هدایت کرد، امروز حالم در بهشت برینت و در میان دوستان و اولیایت که بسان لؤلؤ درخشان مملو از عشق و محبت بودند سکنی گزیدم. به‌راستی وعده تو محقق می‌شود، زمانی که این آیه شریفه "ادعونی استجب لکم " را بارها زمزمه می‌کردم و باور داشتم که بخوان مرا تا اجابت کنم تو را؛ و چه نعمتی عظیم‌تر و چه هدیه‌ای گران‌بهاتر از اینکه در آستان معبود قرار بگیری و ملجأ امن آن (کنگره) ریسمانی برای اتصال تو به یکتای عالم باشد.

آری امروز روحم با ذکر "الا بذکر الله تطمئن القلوب " آرام‌گرفته است.

شکر شکر شکر برای همه خوبی‌هایت و نداده‌هایت که قطعاً حکمتی در آن نهفته است ...

 

نویسنده همسفر صغری

نمایندگی قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .