English Version
English

اردوی سالیانه کنگره 60 ؛ گفتگو با آقای امین دژاکام

اردوی سالیانه کنگره 60 ؛ گفتگو با آقای امین دژاکام

روز پایانی اردوی حال و هوای عجیبی داشت. در حالی که شاید شادی و محبت در اردوگاه به بالاترین حد خود رسیده بود، گویی یک احساس دلتنگی و حزن نیز وجود داشت که حس و حال اردوگاه را لطیف‌‌تر و زیباتر کرده بود. به سراغ آقای امین دژاکام دیدبان اردو رفتیم، تا نظر و حس و حال ایشان را پیرامون اردوی شانزدهم و روز پایانی جویا شویم.

سلام و عرض ادب خدمت شما

سلام و خسته نباشید

 

با توجه به اینکه اردوی امسال تمام‌شده یا بهتر است بگوییم که در روز پایانی به سر می‌برد، حس شما در این رابطه چیست؟

خب، در کل حس خوبی دارم به این خاطر که اتفاقات خوبی در این اردو افتاد و همین‌طور حس بچه‌ها هم خوب است، خدا را شکر تا اینجای کار بچه‌ها صحیح و سالم هستند و احساس می‌کنم که نتیجه گرفته‌ایم و مجموعا اردوی خوبی بوده است.

 

تفاوت اردوی امسال از حیث برنامه‌ریزی و دیگر زمینه‌ها نسبت به سال قبل چیست؟

پارسال شهرداری یا همان منطقه بندی را در اردو شروع کردیم که چادرها را قبل از اردو زدیم، امسال نقش شهرداری‌ها پررنگ‌تر شد، درواقع از پیشکسوتان اردو برای اداره این شهرداری‌ها استفاده کردیم و این حرکت باعث نظم بهتری در اردو شد.

ظرفیت و کارهای بعضی از لژیون‌ها را تغییر دادیم، چند لژیون اضافه کردیم، به‌عنوان‌مثال پارسال قسمتی داشتیم به نام تدارکات که هم موضوع خرید به آنجا مربوط می‌شد و هم‌کارهای مالی، قسمت مالی را بنده اداره می‌کردم که دائماً یک ساک پول همراهم بود، اما امسال یک لژیون مالی تشکیل دادیم که تمامی کارهای مالی و خرید را چه قبل از شروع اردو و چه در زمان برگزاری اردو انجام می‌دهد و این باعث خرید بهتر و صرفه‌جویی و نیز کمتر شدن دورریز مواد غذایی در اردو شده است.

در بخش هنرنمائی‌ها هم امسال تئاتر و دور خوانی به بخش فستیوال اضافه شد، درواقع یکسری از هنرنمائی‌ها کمرنگ و یکسری‌ها پررنگ‌تر شد.

 

با توجه به اینکه بنده چهار سال است که در اردو شرکت می‌کنم، امسال اردو رنگ و بوی خاصی داشت و انگار همه‌چیز روان‌تر و منظم‌تر از سال قبل بود، چه اتفاقی باعث این موضوع شده است؟

بله درسته؛ در این چهار سال اتفاقات مهمی افتاده است که برخی از آن‌ها پخته‌تر شدن نیروها، تقسیم صحیح کارها و شناخت یکسری نقاط ضعف است که اگر بخواهیم مثالی برای این موضوع عنوان کنیم این است که در سال‌های گذشته خرید گوشت را به بچه‌هایی که داوطلب بودند می‌دادیم یا مثلاً خرید بعضی از اشیائی که برای اردو خیلی کلیدی و بر کیفیت اردو مؤثر بودند را به دوستان داوطلب می‌دادیم اما امسال خرید این‌گونه وسایل و اشیا و مواد غذایی را به افرادی که خیلی در این کار خبره هستند دادیم مثلاً در بخش آشپزخانه که آماده بودن سر ساعت مواد غذایی بسیار بااهمیت است، آقای حکیمی حضور دارند که ایشان بسیار پخته هستند و مدیریت این بخش به عهده ایشان است یا در دیگر بخش‌ها که آقای خدامی و سایر اردوبانان عزیز حضور دارند و مدیریت بخش های مختلف اردو به عهده این عزیزان است.

فکر می‌کنم که این تقسیم درستِ کار و انجام دادن کارهای مهم توسط افراد پخته و باتجربه باعث تغییر در این چهار سال شده است.

امسال برای بنده اردو یک حس لذت و آرامش مضاعفی داشته که نمی‌دانم تنها برای شخص من این‌طوری بوده یا اینکه این حس همه‌گیر است؟

خب امسال لحظاتی که من هم تجربه کردم بهتر از سال‌های پیش بود که دلیل این است که سطح انرژی یک فضا به حس و حال آدم‌های حاضر در آن فضا بستگی دارد، هنگامی‌که این حس‌ها بد باشند مثلاً نسبت به هم بدبین باشند یا طلبکار، دیگر فضای خوبی در دسترس نیست و آرامش در آنجا معنی ندارد و برعکس این قضیه هم صادق است و یکی از مواردی که باعث خراب شدن این حس‌ها می‌شود کار کردن زیاد یک عده و کار نکردن عده دیگر است، دوستانی که کار نمی‌کنند شروع می‌کنند به ایراد گرفتن و از زیر کار دررفتن یا به‌قول‌معروف افکار منفی به سراغشان می‌آید که تخریب ایجاد می‌کنند و دوستانی هم که زیاد کار می‌کنند دچار خستگی می‌شوند و انرژی شرکت در کارهای دیگر را ندارند و این‌ موضوعات هم به نوع خود دچار یکسری دیگر از مشکلات می شود.

از طرف دیگر می‌دانیم که تمام بچه‌هایی که در اردو شرکت می‌کنند افرادی هستند که چند سال تحت آموزش‌های کنگره بوده‌اند و همین تحت آموزش بودن و تقسیم‌بندی متعادل فعالیت‌ها بین افراد باعث تغییر در سطح انرژی فضا می‌شود که امسال ما توانستیم این تقسیم‌بندی را بهتر انجام دهیم.

خاطرم هست که پارسال به هنگام ترک اردو گریه می‌کردم و خیلی دل‌تنگ شده بودم، امروز هم با توجه به اینکه روزهای پایانی است غم و بغضی گلوی من را گرفته، می‌خواستم بپرسم که چکار کنیم که این غم کمتر شود؟

فکر می‌کنم که این موضوع پیامی برای ما دارد، خاطرم هست که زمانی که آقای مهندس اعتیاد خود را درمان کردند با توجه به خوشحالی ایشان به انجام این امر، یک احساس دل‌تنگی و حزن هم داشتند که شروع کردند به کمک کردن به انسان‌های دیگر و انتقال این موضوع که باعث تأسیس کنگره و ادامه این راه شد، بچه‌ها هم در اردو چنین دل‌تنگی‌ای را تجربه می‌کنند، خود این حزن و اندوه می‌تواند باعث پتانسیلی برای انتقال آموخته ها و تجربیات به دیگران باشد، اگر که ما چیزهایی که در اینجا آموخته‌ایم را در زندگی خودمان اجرایی کنیم و به دیگران انتقال دهیم فکر می‌کنم که دل‌تنگی ما برطرف می‌شود.

سؤال دیگری که ذهن بنده را مشغول کرده، هفت‌روزه بودن اردو است، چرا هفت روز برای اردو را انتخاب کرده‌اید؟

ابتدای کار این‌گونه نبود، حتی نمی‌دانستیم که چند روز می‌خواهیم در اردو بمانیم، فقط می‌خواستیم که چند روز در اردو دورهم باشیم و حتی فکر می‌کنم تا سال ۸۷-۸۸ به مدت چهار یا پنج روز در اردو ماندیم، اما در سال ۸۹ به بعد اردو زمان خود را پیدا کرد و یک‌هفته‌ای شد، اول اینکه از جمعه تا جمعه دو روز تعطیلی داریم و اگر کسی بخواهد مرخصی بگیرد شش‌روزه می‌گیرد ولی اگر پنج‌شنبه تا پنج‌شنبه باشد باید هفت‌روزه مرخصی بگیرد موضوع بعدی اینکه بهترین زمان برای تردد دوستان روزهای تعطیلی است و نکته دیگر برقراری ارتباط با محیط است که اگر زودتر از این زمان اردو را ترک کنیم هنوز خستگی افراد رفع نشده و زمان مفید برای برقراری احساس و هماهنگی با فضا اتفاق نیفتاده است.

 

سؤال دیگر در رابطه با انتخاب و اعتماد شما به افراد برای انواع کارها و خدمت‌هاست، بر چه اساسی شما افراد را برای انجام فعالیت‌ها انتخاب می‌کنید؟

نکته اول برای انتخاب بچه‌ها سوابق آن‌هاست که به‌عنوان‌مثال دوستی که دو یا سه سال به اردو آمده و خوب عمل کرده است قطعاً ویژگی خوب عمل کردن در سایر قسمت‌ها را هم دارد نکته دیگر تجربه دوستان نسبت به آن کاری است که می‌خواهند انجام دهند، علاقه و تخصص آن‌ها نسبت به انجام کار مهم می‌باشد به‌عنوان‌مثال کسی که می‌خواهد برود و عضو لژیون نانوایی بشود لزومی ندارد که نانوایی بلد باشد، می‌تواند برود و در آنجا آموزش ببیند اما کسی که می‌خواهد مسئول لژیون نانوایی بشود و هیچ‌چیزی در رابطه با نانوائی نداند جور درنمی‌آید.

ازآنجایی‌که بنده در نمایندگی اهواز مشغول به خدمت هستم برای بچه‌های اهواز چه پیامی دارید؟

به بچه‌های اهواز سلام می‌رسانم و امیدوارم که در درمانشان موفق باشند، خدا را شکر نمایندگی اهواز هم رونق گرفته است و باعث خوشحالی ما هستند.

 

ازآنجایی‌که همه ما در زمان‌های مختلف دیگر هم به سفر می‌رویم، دغدغه و نگرانی فضای بیرون از سفر یا خانواده همیشه در سفرها وجود دارند اما نمی‌دانم که در اینجا چرا این اتفاق نمی‌افتد و نگرانی‌ای برای بیرون حداقل برای بنده نیست، از نظر شما دلیل این اتفاقات چیست؟

این موضوع برای آن‌هایی است که وصل برایشان اتفاق افتاده است ولی این حالت برای همه نیست زیرا خیلی‌ها هستند که می‌خواهند بروند و تماس بگیرند اما نمی‌شود. این حالت برای اولین بار در سال ۹۰ برای من اتفاق افتاد که دل‌تنگی‌ای برای بیرون از محیط سفر وجود نداشت که البته این هم لطف خداوند است که انسان احساس می‌کند وارد یک جهان و دنیای دیگری شده است.

درست است این‌یکی از خصوصیات اردو است چون اگر فکر و ذهن ما در زمان اردو جای دیگری باشد آن حس و ارتباط به وجود نمی‌آید، یکی از کارهایی که اردو انجام می‌دهد باز کردن بندها و گره‌های ما است، مثلاً کسانی بودند که هیچ‌وقت در مشارکت کردن، حرکات موزون، آواز خواندن یا دیگر فعالیت ها شرکت نمی‌کردند زیرا خجالت می‌کشیدند اما در اردو شروع به انجام کردند، من فکر می‌کنم که اگر این ویژگی نبود این اتفاقات هم نمی افتاد.

لطف خداوند و مجموعه کار خیلی از افراد بوده که امروزه روز اردو به این جایگاه رسیده است و قطعاً کار یک نفر نبوده است.

 

به نظر شما آمار برای سال‌های دیگر بالاتر می‌رود؟ چون خیلی از دوستان خواهان شرکت در اردو هستند اما ظرفیت وجود ندارد؟

فکر می‌کنم که آمار بالاتر می‌رود اما اینکه در آینده اردو چگونه خواهد بود را نمی‌دانم و برای شرکت باقی دوستان تلاش خواهیم کرد، اما خب نکته اینجاست که همه نمی‌توانند در اردو شرکت کنند اما تمام سعی‌مان را می‌کنیم تا به بهترین وجه این اتفاق بی افتد.

 

ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید.

متشکر از شما و زحماتی که می‌کشید.

 

تهیه گزارش: لژیون خبری اردوی آموزشی تفریحی کنگره 60

با تشکر از مسافر شارود

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .