English Version
English

دانستن عشق؛ اولین سال رهایی مسافر مهدی مصباح

دانستن عشق؛ اولین سال رهایی مسافر مهدی مصباح

چهارمین جلسه از دوره بیست و دوم سری کارگاه‌های آموزشی کنگره 60 نمایندگی کرج ویژه مسافران و همسفران با دستور جلسه " سیستم ایکس " با استادی آقای سامان قره داغی، نگهبانی آقای حمیدرضا و دبیری آقای مهدی در روز پنجشنبه مورخ 1395/06/04 رأس ساعت 16 آغاز به کار نمود و در ادامه اولین سال رهایی مسافر مهدی مصباح برگزار شد.

سخنان استاد:

خدا را شاکر هستم که بازهم در این جایگاه قرار گرفتم. دستور جلسه در مورد سیستم ایکس هست در مورد سیستم ایکس اگر در اینترنت جستجو کنیم با تعاریف پیچیده‌ای برخورد می‌کنیم اما کنگره 60 این مسئله را به‌راحتی برای من بازگو کرد؛ علت اصلی ترک‌های ناموفق، علت اصلی رفتارهایی که به دلیل عدم تعادل از انسان سر می‌زند که من هم جزئی از همان انسان‌ها بودم از عدم کارکرد همان سیستم ایکس یا غدد شبه افیونی است.

با تفکر در مورد سیستم ایکس می‌توانیم پی به عظمت بدن انسان ببریم؛ یک مصرف‌کننده الکل یا الکلی را در نظر بگیریم اگر الکل به بدنش نرسد دچار تشنج می‌شود چرا؟ یکی از دلایلی که خیلی شایع هست این است که در مغز و بافت‌های آن چیزی وجود دارد به نام قند زمانی که الکل از بدن قطع می‌شود این بافت‌ها شروع به آسیب دیدن می‌کنند و چون قند در مغز نیست فرد شروع به تشنج کردن می‌کند و این الکلی که به‌صورت طبیعی در بدن هر شخص به مقدار مشخص برای زندگی کردن هست اما زمانی که میزان آن در بدن کم باشد یا به‌صورت طبیعی در بدن تولید نشود یعنی از بیرون وارد بدن شود این اتفاق می‌افتد.

مصرف مواد مخدر هم به همین صورت است؛ حس میل به زندگی، ایمان، عشق، اعتماد و...

همه این‌ها به غدد درون‌ریز بدن مربوط می‌شود؛ ما اگر یک ماشین را در نظر بگیریم وقتی خراب می‌شود آن را پیش مکانیک می‌بریم و مکانیک ماشین را تعمیر می‌کند؛ یک قطعه را درست می‌کند با تمام این‌ها قطعات ماشین اگر تعمیر نشود قابل تعویض است اما هیچ‌چیزی از بیرون نمی‌تواند بی آید و این سیستم غدد شبه افیونی بدن من را تعویض کند و این اهمیت سفر ما را نشان می‌دهد.

اما در مورد آقا مهدی:

یک روز حدود دو سال پیش مهدی با یک لباس کار روغنی و ریش بسیار بلند پیش من آمد و گفت که من شمارا به‌عنوان راهنما انتخاب کردم و می‌خواهم سفر کنم من به او گفتم اگر می‌خواهی به کنگره بیایی باید ریشت را کوتاه کنی و لباس تمیز با پیرهن سفید بپوشی؛ مصرفش متادون بود و باتجربه کمی که من در کنگره پیدا کردم مطمئن هستم تخریب متادون از شیشه هم بدتر است؛ مهدی در ابتدا هیچ صحبتی نمی‌کرد اصلاً دو ماه اول قفل بود کم‌کم آمد و به سفرش ادامه داد تا به شکوفا شدن رسید من این روز قشنگ رو به همسفرشان و پدر و مادر آقا مهدی تبریک عرض می‌کنم.

اعلام سفر مسافر مهدی:

تخریب12سال / آنتی ایکس متادون / مدت سفر 12 ماه / راهنما آقای سامان قره داغی / روش درمان DST داروی درمان شربت OT / رشته ورزشی والیبال / رهایی 1سال و چند روز

آرزوی مسافر مهدی:

آرزو می کنم همه ما در تمام مراحل زندگی مراقب رفتار و کردار خود باشیم.

صحبت‌های مسافر مهدی:

من درزمانی که مصرف‌کننده بودم جوری مصرف می‌کردم که پدر و مادر من متوجه نشوند که من مصرف‌کننده هستم اما آن‌ها متوجه شده بودند همین مسئله هم باعث شد زمانی که برای درمان به کنگره آمدم نتوانم با آن‌ها راحت باشم پنج سال پیش برادر من به همراه مادرم به کنگره می‌آمدند و هر زمان که به من راجع به کنگره و روش درمانی آن می‌گفتند من مصرفم را انکار می‌کردم اما حقیقت این بود که خودم برای خودم متادون تجویز و مصرف می‌کردم؛ تا به‌جایی رسیدم که واقعاً از مصرف متادون عاجز شده بودم؛ چون با برادرم راحت بودم از برادرم راجع به کنگره 60 سؤال کردم و به کنگره آمدم چند جلسه اول می‌آمدم اما خودم را به‌عنوان تازه‌وارد اعلام نمی‌کردم و همچنان با خود درگیر بودم و قصد درمان نداشتم اما بعد از یک مدت آمدن به خودم می‌گفتم نه یک‌چیزی اینجا و بین بچه‌های اینجا هست یک‌چیزی که همه را دورهم جمع می‌کند و آن‌ها در اینجا نگه می‌دارد الآن می‌دانم آن چیزی که اسمش را نمی‌دانستم عشق است.

در انتها از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم از راهنمای خوبم آقا سامان تشکر می‌کنم از کمک راهنمای همسفرم تشکر می‌کنم از پدر، مادر و همسر مهربانم تشکر می‌کنم که اگر حمایت‌های آن‌ها نبود من الآن اینجا نبودم.

صحبت‌های کمک راهنما خانم زالی:

من به نمایندگی از خانم الهام راهنمای خودم و خانم سایه (همسفر آقا مهدی) اینجا هستم چیزی که در خانم سایه در سفر اول خیلی نمایان بود عشق و محبتی بود که داشت و همچنان دارد؛ غالباً سفر اول آسان نیست و خانم سایه تمام سختی‌ها را به جان خرید و استقامت کرد و به طعم شیرین رهایی رسید؛ این روز قشنگ را به خودشان و مسافرشان تبریک می‌گویم همچنین به مادر و پدر آقا مهدی تبریک می‌گویم.

صحبت‌های همسفر(مادر) مهدی:

من هم این روز قشنگ رو در رأس به جناب مهندس، خانم آنی و آقا سامان و آقا مهدی و خانمشان تبریک عرض می‌کنم و خداوند را شاکرم برای این روز که تجربه کردم

صحبت‌های همسفر (همسر) آقا مهدی:

خدا را شاکرم که این جایگاه رو تجربه می‌کنم یک روزی من از داشتن یک همسر مصرف‌کننده به خدا شکایت می‌کردم که چرا من قسمتم شد که با یک انسان مصرف‌کننده زندگی بکنم و دوازده سال تخریبش رو تحمل‌کنم اما امروز خدا را شکر می‌کنم چون اگر مهدی مصرف‌کننده نبود من امروز در این جایگاه قرار نمی‌گرفتم؛ نمی‌توانستم روی خودم کارکنم و شاید هیچ‌وقت نمی‌توانستم از ضد ارزش‌هایم دست بکشم؛ از آقا سامان و راهنمای خودم خانم الهام تشکر می‌کنم برای آن‌ها از خداوند آرزوی بهترین‌ها رادارم درست است که خانم الهام اینجا نیستند اما دوست دارم بگویم که همیشه فکرشان در قلب من جاری هست چراکه من را از تاریکی‌ها به روشنایی‌ها هدایت کردند.

منبع: نمایندگی کرج
نگارش و عکس: مسافر میلاد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .