نهمین جلسه از دوره بیست و نهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 ویژه مسافران و همسفران با استادی آقای بهنام نوری، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر حمید و با دستور جلسه "سیستم ایکس"در تاریخ 4/6/1395 رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود. همچنین اولین سالگرد رهایی آقای ناصر ابراهیمی را با شور فراوان جشن گرفتیم.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان بهنام هستم یک مسافر
امروز دستور جلسه درباره سیستم ایکس است که بحث گستردهای است و توضیح کامل آن نیاز به زمان زیادی دارد. اما من سعی میکنم در این زمان کم توضیحاتی دربارهٔ سیستم ایکس بدهم و همچنین تولد اولین سالگرد رهایی آقا ناصر را جشن میگیریم. کسانی که در کنگره سفر میکنند همه لازم است درباره سیستم ایکس اطلاعات کسب کنند و سیستم ایکس را بشناسند چون سیستم ایکس ارتباط مستقیمی با درمان اعتیاد دارد.
سیستم ایکس کشف کنگره 60 نیست و جهان پزشکی نزدیک به صدسال قبل آن را کشف کرده بوده و این سیستم تولیدکننده مخدرهای طبیعی بدن و غدد درونریز و واسطههای شیمیایی یا ناقلهای عصبی، بین فضای سینا بسی است. تا قبل از کنگره 60 کسی از رابطه بین سیستم ایکس و درمان اعتیاد اطلاعی نداشت و همه اعتقاد داشتند که مصرفکننده مواد مخدر باید اراده کند که مواد مصرف نکند تا خوب بشود. تا اینکه بهمرورزمان مشخص شد این روش غلط است و کنگره 60 پروتکل دی اس تی را معرفی کرد.
تعریف سیستم ایکس در کنگره این است که: سیستم ایکس یک سیستم حیاتی است که تمام علائم حیاتی انسان را کنترل میکند، مثل خوابیدن، بیدار شدن، شنیدن، دیدن و... .
وقتی فرد شروع به مصرف مواد میکند درروند کار این سیستم اختلال ایجاد میکند، بدن بهطور طبیعی مخدر تولید میکند مثل انکفالین، دوپامین، دینورفین و... . ما با مصرف مواد کارکرد این مواد را در بدنمان افزایش میدهیم، همه ما بار اولی که مواد مصرف کردیم خیلی خوشمان آمد و بعد دنبال مصرف مواد رفتیم چون بار اول مصرف مواد فعالیت سیستم ایکس ما را چند برابر افزایش داد، ولی بهمرورزمان با ورود مواد مخدر از بیرون جسم فعالیت سیستم ایکس در بدن متوقفشده است. مثلاینکه من سرکار بروم و پول داشته باشم ولی روزی 500 هزار تومان پول به من بدهند، دیگر دلیلی ندارد من سرکار بروم و کارکنم تا پول دربیاورم. سیستم بدن همزمانی که از بیرون مواد مخدر وارد بدن شده تولید مخدرهای طبیعی را متوقف کرده و زمانی که مصرف مواد هم یکباره قطع شود بازهم آن سیستم کار نمیکند و شخص حالات مناسبی ندارد شب نمیخوابد، بدنش درد میکند و ... .
در کنگره با مصرف داروی مناسب که شربت تریاک است و استفاده آن در زمان مناسب و به مقدار مناسب این سیستم را ترمیم و بازسازی میکنند. کسی که وارد کنگره میشود باید تفاوت شربت تریاک و متادون را بداند که اگر اینطور نباشد ممکن است برود متادون مصرف کند بجای شربت تریاک چون متادون مزهاش بهتر است. داروی مناسب برای ترمیم سیستم ایکس فقط شربت تریاک است و راهنما برای رهجو ساعت و مقدار مصرف دارو را مشخص میکند، و اگر طبق این قوانین و این اصول عمل شود سیستم فرد مصرفکننده درمان میشود. کسی که این قواعد را رعایت نکند بعد از رهایی حال خوبی نخواهد داشت.
سیستم ایکس به دو صورت بیسیم و باسیم فعال میشود که قسمت باسیم همین دارو و شربت است و قسمت بیسیم انجام ندادن کارهایی مانند: قضاوت، قیاس و ... است. ما باید این کارها را انجام ندهیم چون باعث تقویت سیستم ایکس ما میشود. برای یک مسافر کلاس آمدن، حضور بهموقع و آماده، سی دی گوش کردن و ... باعث تقویت سیستم ایکس میشود و این فرد نسبت به کسی که فقط شربت میخورد و جلسه نمیآید و سی دی گوش نمیدهد از حال خیلی بهتری برخوردار است چون بهصورت بیسیم هم سیستم ایکس خود را تقویت میکند.
ما در کنار تیپر شربت و ترمیم جسم قطعاً باید افکار و اندیشهمان را همتغییر دهیم تا نتیجه مطلوبی بگیریم. یکی از مهمترین مسائل در بحث ترمیم و بازسازی و تقویت سیستم ایکس مسئله ورزش کردن است. مسافر از سفر اول باید ورزش کردن را شروع کند و حداقل جمعهها به پارک برود و باید یاد بگیرد چطور حال خود را خوب کند. مسافر سفر دوم باید با ورزش کردن حال خودش را خوب کند و از ورزش کردن لذت ببرد و لذتهای جدید را جایگزین لذت مواد کند.
مسئله خدمت کردن در کنگره هم خیلی حائز اهمیت است، کسانیکه در کنگره خدمت میکنند و خدمتگزار هستند سیستم ایکسشان خیلی بهتر کار میکند و حال خوبی دارند.
بحث سیستم ایکس بحث گستردهای است من پیشنهاد میکنم در اینیک هفته سیدیهایی در رابطه با دستور جلسه گوش کنید مثل سی دی سیستم ایکس، سی دی عصبی و هورمونی آقای مهندس تا اطلاعات بیشتری راجع به سیستم ایکس و داروی درمانی که میخورید کسب کنید.
سخنان استاد درباره مسافر ناصر:
و اما قسمت دوم دستور جلسه و تولد آقا ناصر. ناصر دومین فرد بود که وارد لژیون من شد و همچنین دومین رهایی لژیون و من خیلی دوست داشتم و بهشدت علاقه داشتم که ناصر به رهایی برسد چون برادر راهنمای خود من بود تا من بتوانم گوشهای از زحماتی که راهنما خودم آقای مسعود ابراهیمی برای من کشیدهاند را جبران کنم. ناصر بعد از ورود به کنگره یک ارتباط خیلی خوبی با کنگره برقرار کرد و برای سفرش کار خود را کنار گذاشت چون شبکار بود و مجبور بود شبها نخوابد و قید کارش را برای درمانش زد و حاضر بود هر ریسکی را برای درمانش بپذیرد. خیلی جدی مراحل سفرش را دنبال میکرد، در جلسات بهموقع حضور داشت، سی دی گوش میکرد و شرایط سختی را در مدت سفر اولش پشت سر گذاشت که هرکسی نمیتواند از آن عبور کند و برای درمان اعتیادش عزمش بسیار جزم بود و بعد از رهایی هم خدمت کردن در کنگره را در واحد نشریات شروع کرد و به همراه همسفرهایش در آزمون کمک راهنمایی شرکت کردند و موفق شدند همه در آزمون قبول شوند. به خود آقا ناصر، خانوادهاش و کمک راهنما گروه خانواده سرکار خانم طاهری تبریک عرض میکنم و همچنین به راهنما خودم آقای مسعود ابراهیمی تبریک میگویم و امیدوارم در بقیهٔ مراحل سفرش هم موفق باشد و به اون چیزی که خواست درونش هست برسد و دست پیدا کند. ممنون که به صحبتهای من توجه کردید. سپاسگزارم.
اعلام سفر مسافر ناصر:
سلام دوستان ناصر هستم یک مسافر، آنتی ایکس مصرف اپیوم، مدت 11 ماه و 28 روز سفر کردم به راهنمایی بسیار خوب جناب آقای بهنام نوری، رشته ورزشی فوتسال و در حال حاضر 15 ماه هست که آزاد و رها هستم.
آرزوی مسافر ناصر:
من آرزویی که همیشه در کنگره داشتم این نبود که خودم به درمان برسد، دعا و آرزوی من همیشه این بود که خدایا صاحب زمان را برسان که درمان همه دردهاست و این آرزو برای من همیشه خیلی شیرین بود.
آرزوی همسفر مریم:
آرزوی من این است که همه سفر اولیها به درمان و رهایی برسند و بتوانند تولد خودشان را جشن بگیرند.
صحبتهای مسافر ناصر:
با عرض سلام و احترام و ادب خدمت همه عزیزان حاضر، من از گذشته تلخ دوران اعتیاد چیزی نمیخوام بگویم چون همه کمابیش با آن آشنا هستیم. من باحال خیلی بدی وارد کنگره شدم و خودم فکر میکردم حالم خیلی خوب است و فکر میکردم خیلی میدانم. یک سی دی از مهندس گوش میکردم که مهندس میگفت کنگره جای کسی است که حالش بد است اگر کسی حالش خوب باشد که نیازی به کنگره ندارد. من بههرحال وارد کنگره شدم با 20 سال اعتیاد که 15 سال آن را دنبال راه نجات میگشتم که خیلی راهها را هم امتحان کردم ولی به نتیجه نرسیدم. آخرین باری که اقدام به ترک کردم با شربت متادون، کف دستها و پاهای من عفونت و ورم کرد و ما آمدیم کنگره که از آقای شرفی سؤال کنیم که چکار کنیم و ایشان گفتند شما بمانید تا جلسه شروع شود و من وارد کنگره شدم و راه خود را شروع کردم. نظر من آینه که برای شروع کردن هیچ نیازی نیست که آدم خوب باشد اما برای خوب بودن باید شروع کرد و من شروع کردم باراهنمایی آقا بهنام و خیلی چیزها را نمیفهمیدم و بعد از دو سه ماه سفر فکر میکردم حالم خوب نمیشود و راهنما ایراد کار من را در کار من پیدا کرد چون شبکار بودم و شبها نمیخوابیدم و من کارم را کنار گذاشتم و شبها خوابیدم و اوضاعواحوالم هرروز بهتر شد. من با کنار گذاشتن کارم با شرایط خیلی سختی مواجه شدم اما من در همان موقع هم جز شیرینی چیزی نمیدیدم، شیرینی در بیپولی من بهقدری بیپول شدم در سفر اول که حتی پول سوخت ماشینم را نداشتم و بعد از چندین سال سوار اتوبوس شدم و با اتوبوس به کنگره میامدم و از خودم سؤال میکردم اگر یک روز کرایه اتوبوس هم نداشته باشم چیکار کنم و خودم به خودم بلافاصله جواب میدادم که پیاده میروم و واقعاً هم میامدم. اتفاقات خیلی بد و بهظاهر تلخی که برای من در سفر اول افتاد برایم خیلی شیرین بود.
من در تمام مراحل اعتیاد خانواده را در کنار خودم میدیدم و همیشه با من و در کنار من بودند و در کنگره هم همیشه به جد همراه من بودند. این موضوع کار من را سختتر میکرد، که سختتر و محکمتر سفر کنم و این کار را هم کردم. من زمانی که درمانم تمام شد هیچگونه نیازی به مصرف مواد در خودم نمیدیدم و حالم اگر خوب نبود با تمام این شرایط میرفتم و مواد میزدم ولی من حالم خیلی خوب بود و هیچ نیازی به مواد در خودم نمیدیدم ولی بااینحال بعضیاوقات مشکلات جسمی هم داشتم. من خدمت در واحد نشریات را شروع کردم و اولین بار به سمت تهران حرکت کردم و از اول راه پشیمان شدم و به قم رسیدم و میخواستم از اتوبوس پیاده شوم. اولین بار به تهران رفتم و برگشتم و پاهای من بهقدری باد کرد که کفشهایم پاره شد و خیلی برام سخت بود اما این سخت بودن من را هم با خودش سخت کرد. من شبکار بودم صبح زود میرفتم تهران و برمیگشتم و شب سرکار میرفتم. زمانی که من تهران میرفتم و میامدم اینجوری فکر میکردم که کار خیلی بزرگی برای خودم انجام دادهام و حس میکردم دیگر مثل گذشته کار امروزم را به فردا نمیاندازم. زمانی که وارد کنگره شدم با خودم عهد کردم که یک کار را درست و کامل انجام دهم چون هیچ کاری را در زندگیام درست انجام نداده بودم.
من تشکر میکنم از آقا بهنام و نمیدو نم چطور باید از ایشان تشکر کنم و هیچگاه زحمات ایشان را فراموش نمیکنم، از بنیان کنگره و همسر ایشان، بزرگ بانوی دیدهبان گروه خانواده تشکر میکنم و سپاسگزارم. از خانم طاهری راهنمای محترم همسفرم خیلی سپاسگزارم، ایشان در سفر اول من تصادف کردند و با شرایط فیزیکی سخت و بدی در کنگره حاضر میشدند و ایشان بهطور غیرمستقیم راهنمای خود بنده هم بودند و از همسفرم تشکر میکنم که همیشه در کنار من بود و هنوز هم هست و از بچههای خودم تشکر میکنم که همیشه در کنگره در کنار من حاضر بودند و عاشق کنگره بودند و از ایجنت محترم شعبه و سرکار خانم جودکی اسیستنت محترم تشکر میکنم. از گروه مرزبانی فعلی و دوره قبلی تشکر میکنم. از واحد نشریات بسیار سپاسگزارم. از بچههای لژیون و آقای محمد بابایی که بااخلاق و رفتارش در لژیون خیلی به من کمک کرد تشکر میکنم. از همهٔ شما ممنون و متشکرم.
صحبتهای خانم طاهری:
خیلی خوشحالم که امروز در جمع شما حضور دارم و خداروشکر که در جمع صمیمانه شما هستم. خدا رو شکر که این تولد وسیلهای شد که دوباره شمارا زیارت کنم. این تولد ثمره نیت پاک و خالصانه مردی بزرگ است بنام مهندس حسین دژاکام، همه تبریکها و تهنیتهای ما و خدا قوت اصلی تقدیم به ایشان و خانوم آنی و استاد امین. خدا قوت خدمت آقای بهنام، دستمریزاد هرروز گلی از لژیون شما به ثمر میرسه و عطر و بویش تمام کنگره را فرامیگیرد. تبریک به ایجنت محترم جناب آقای حکیمی و سرکار خانوم جودکی و گروه مرزبانی و راهنمای عزیز خودم سرکار خانوم فراهانی. تبریک به آقای شرفی و آقای هنر بخش و آقای مسعود ابراهیمی، خدا به همه این عزیزان قوت بده و آنها را در پناه خودش حفظ کنه. تبریک به خود آقا ناصر، مرحبا شما خیلی خوب حرکت کردید، سفر بسیار خوب و پرباری بود. به مریم عزیزم و نگار گلم و آقا یونس تبریک میگم و امیدوارم همیشه طعم شیرین این رهایی و پیروزی در زندگیشان جاری باشد.
کنگره اولین جایی است که اول تسلیم میشوی و بعد پیروز و این پیروزی نشانه تسلیم شدن سراسر وجود آقا ناصر است و همسفرشان. مشکلات سفر برای همه وجود دارد امکان ندارد اعتیاد باشد و مشکلی وجود نداشته باشد. من قسم میخورم که همسفر مریم هیچگاه از هیچ مشکلی گله نکرد و همیشه خدا رو شکر میکرد.
برای درمان اعتیاد مدیریت بحران لازم است، مدیریت اقتصادی و مدیریت عاطفی و همه نوع مدیریت باید وجود داشته باشد. وقتی یک همسفر متوجه میشود که حال مسافرش بد است یا خوب و انرژی دارد، اون انرژی فقط و فقط برای ادامه دادن مسیر و سفرش است دیگر هیچ انتظاری نیست که اون مسافر بخواهد کار دیگری انجام دهد و جایی برای غرغر و گله و شکایت همسفر نیست. داشتم پیام تولد را میخواندم مرحبا آقا بهنام پیام شما بسیار زیبا بود چندین بار آن را خواندم و احساس خیلی خوبی به من دست داد (ما همه مأمورانی هستیم که خداوند ما را در مأموریتی قرار داده است که بگردیم و پیدا کنیم کسانی را که گمشده هستند در تاریکیها و در مسیر نور الهی به آنها کمک کنیم تا به آنجایی که باید برسند، برسند) ما همه دچار یک سری ضد ارزشهایی هستیم ولی شدت و ضعف آن در افراد متفاوت است. خانوم مریم از روزی که آمدند هیچوقت درباره هیچکس ضد ارزشی نگفتند و گلایهای نکردند.
خلاصه کلام اینکه این خانواده هدف خودشان را در کنگره پیدا کردند و هرکدام سراغ هدف خودشان رفتند و فقط همدیگر را کمک میکردند که در کنگره باشند و تلاش کنند و خدمتگزار باشند. تلاش این خانواده کاملاً حس میشد و همیشه در تلاش و تکاپو بودند و همیشه خودکفا بودند و توقعی از کسی نداشتند و خود آقا ناصر و همسفرهایشان در آزمون کمک راهنمایی باهم شرکت کردند و قبول شدند. خانوم نگار در یک شرایط سخت و خانوادهای بههمریخته بسیار تلاش کرد و موفق شد در آزمون راهنمایی و همزمان در کنکور شرکت کند و با نمرهای خیلی خوب قبول شود، پس میشود در شرایط سخت هم نتیجه خوب گرفت. اگر بتوانی در طول سفر اهم و مهم کنی و مهمترینها را در طول سفر در رأس قرار بدی و به طرفش حرکت کنی مطمئن باشید به نتیجه میرسید اگر هزاران نیروی بازدارنده هم وجود داشته باشند اگر به سرچشمه وصل باشید و به انگشت اشاره راهنما توجه کنی و سرت را با سر راهنما عوض کنید مطمئن باشید به نتیجه میرسید اگر همه کوههای دنیا هم سد راه شما باشند. میتوانید اگر بخواهید.
از همهکسانی که حضور دارند انرژی گرفتیم و خوشحال شدیم که امروز در این جشن شرکت کردید و خداروشکر میکنم از این توفیق که نصیب من شد. من از تولدهایی که همراه با آقا بهنام بود بسیار انرژی و درس گرفتم. امیدوارم آقا بهنام همیشه خوشبخت و سلامت و تندرست باشند و همهٔ شما هم همینطور و برای این خانواده بزرگ همآرزوی موفقیت و سلامت میکنم. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم.
صحبتهای همسفر مریم:
خیلی خوشحالم که در جمع شما عزیزان حضور دارم و اولین سال رهاییمان را جشن میگیریم، تشکر و قدردانی میکنم از بنیان کنگره 60 جناب آقای مهندس دژاکام، سرکار خانم آنی، استاد جهانبینی استاد امین. تشکر میکنم از ایجنت محترم شعبه جناب آقای حکیمی و اسیستنت محترم سرکار خانم جودکی. تشکر قدردانی ویژه میکنم از آقای بهنام نوری که برای مسافر من خیلی زحمت کشیدند. یکی از بزرگترین آرزوهای من این بود که در این دنیا یک نفر پیدا به شه که ناصر بتونه باهاش هم حس بشه و بتونه حرفش را بپذیره و ناصر با آقا بهنام خیلی حس خوبی برقرار کردند و این آرزوی من هم برآورده شد. ایشان برای ناصر خیلی زحمت کشیدند و وقت گرانبهای خودشان را در اختیار ما قرار دارند. تشکر بسیار ویژه دارم از راهنمای خودم سرکار خانم طاهری که واقعاً الگوی بسیار خوبی در زندگی برای من بودند و همیشه با حرفهای خوبشان و راهکارهای خوبشان به من کمک کردند. از بچههای گلم، یونس و نگار عزیزم تشکر میکنم. برای خود من اعتیاد سد معبری بود برای اهدافم ولی بچههای من تلاش میکردند و به نتیجه خوب رسیدند، همیشه الگوی ادب بودند در خانه و در معاشرتهای بیرونشان و خدارو شکر اعتیاد نتوانست ذرهای از حرمت بین فرزند و پدر را در خانواده ما از بین ببرد و هیچوقت بچهها به پدرشان بیحرمتی نکردند، مخصوصاً نگار که همیشه در زمان اعتیاد با پدرش بسیار عاقلانه و دانا رفتار و برخورد میکرد. من همیشه از اعتیاد ناصر در عذاب بودم و به هر دری میزدم تا ناصر تغییر کند که خداروشکر خداوند این توفیق را به ما داد که بعدازاین همه مصیبتها و درگیریهایی که در زندگی ما وجود داشت در کنگره نتیجه بگیریم. از مسافرم تشکر میکنم و این روز را بهش تبریک میگم. از همه عزیزانی که در جلسه حضور دارند تشکر میکنم. از گروه مرزبانی دوره قبلی و دوره فعلی تشکر و قدردانی میکنم و امیدوارم همه سفر اولیها بااراده و حرکت درست به نتیجه برسند. مطمئن باشید شما اگر تلاش کنید و خواسته درونی شما درمان باشد حتماً به نتیجه میرسید، مشکلات همیشه هستند و هیچوقت تمام نمیشوند و ماهم سفر اول پرمشکلی داشتیم و شرایط خیلی سخت بود ولی اگر هدف و خواسته داشته باشی موفق میشوی. چون ما همه باهم تلاش کردیم و همدیگر را درک کردیم.
امیدوارم همه شما سفر اولیها با خواسته درونی که دارید به درمان برسید. ممنون از اینکه در جشن ما شرکت کردید.
صحبتهای همسفر نگار:
از همه شما ممنونم که در این جشن شرکت کردید. خیلی خوشحالم که در این جایگاه شاهد اولین سالگرد رهایی پدرم هستم. از خانواده بزرگ کنگره 60، در رأس مهندس دژاکام، خانم آنی و خانواده محترمشان بسیار تشکر میکنم. از راهنمای گرانقدر پدرم، آقای بهنام نوری که خیلی زحمت کشیدند و خیلی در این راه تلاش کردند تشکر میکنم. از راهنمای مادرم و استاد بزرگ خودم خانم طاهری تشکر میکنم که خیلی زحمت کشیدند برای من و مادرم. از پدر عزیزم تشکر میکنم؛ پدرم همیشه برای من یک الگوی بسیار بزرگ بوده و هست، من هر وقت به پدرم نگاه میکردم یک نمونه بارز صبوری و پایداری و آرامش را میدیدم. از مادرم تشکر میکنم که خیلی در این راه به پدرم کمک کردند و نمونه بارز یک همسفر ویژه بودند و هیچوقت پدرم را تنها نگذاشتند و هیچوقت نگذاشتند پدرم احساس تنهایی کند و همیشه در کنار پدرم بودند. از همه شما عزیزان که اینجا حضور دارید و از گروه مرزبانی و از همه راهنماها تشکر میکنم. از آقای مسعود ابراهیمی و خانم جودکی تشکر میکنم که همیشه به ما کمک کردند و باعث دلگرمی ما بودند. از ایجنت شعبه جناب آقای حکیمی تشکر میکنم.
از همه شما عزیزان تشکر میکنم و آرزوی بزرگ من از ته دل آینه که همهکسانی که درگیر اعتیاد هستند و در این جلسه حضور دارند به رهایی برسند و شاهد این روز بزرگ باشند. ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
صحبتهای همسفر یونس:
من اولین سالگرد رهایی پدرم را بهشون تبریک میگم. به آقا بهنام که خیلی برای پدرم زحمت کشیدند تبریک میگم. از خانم طاهری که برای مادرم و همه ما زحمت کشیدند تشکر میکنم. از خواهرم و مادرم تشکر میکنم که خیلی کمک پدرم کردند. از پدرم تشکر میکنم که این راه را ادامه داد و تونست به رهایی برسه و اینجا باافتخار میتونه سرش را بالا نگه داره. از آقای مهندس دژاکام تشکر میکنم و از تمام کسانی که در کنگره زحمت میکشند تشکر میکنم. ممنون.
ادامه این روز زیبا به روایت تصویر
مرزبان کشیک آقای داوود حسن بیگی
تایپ: مسافر سجاد عراقی
عکاس: مسافرحمیدوحیدیان
تنطیم گزارش: رضا نوروزی و بهمن مشفق
- تعداد بازدید از این مطلب :
2254