English Version
English

انسان قوی، پیشرو است

انسان قوی، پیشرو است

بزرگ‌ترین معلم و الگوی ما هستی است و ما بزرگ‌ترین درس را از هستی می‌گیریم و اصولاً متد DST نیز از روی هستی الگوبرداری شده است، اینکه در هستی هر چیزی باید زمان خاص خود را سپری کند تا به نتیجه برسد، مثل‌اینکه بذری می‌کاریم و طی گذشت زمان خاصی رشد می‌کند.

هر موجودی در هستی وظیفه‌ای دارد تا این کارخانه هستی بتواند به چرخش خود ادامه بدهد و از بیرون کسی کمک نمی‌کند و هر کس باید به وظیفه‌اش عمل کند تا هستی بچرخد. مثلاً درختان اکسیژن تولید می‌کنند و دمای زمین را ثابت نگه می‌دارند و اگر به وظیفه خود عمل نکنند ما دچار مشکل می‌شویم یا کوسه اگر در دریا نبود، دریا را آلودگی پر می‌کرد و...

کنگره ۶۰ نمونه کوچکی از هستی است و در آن هر شخص وظیفه مخصوصی دارد و نیازی به افراد بیرون از کنگره برای هیچ کاری ندارد و از نیروهای خود استفاده می‌کند. هرکسی در کنگره روزی آموزش می‌بیند و روزی آموزش می‌دهد، مثلاً کنگره نگهبان، دبیر، آبدارچی، نظافتچی و ... همه‌چیز از خودش دارد.

در نظام طبیعت ضعیف پایمال است و از نقطه شکل‌گیری هر موجودی و در هر مکتبی این قضیه بوده و هست که موجود ضعیف شکست می‌خورد و قوی پیشرو است. اگر در نظام طبیعت ضعیف باشی شکار می‌شوی، آن گورخر ضعیف شکار می‌شود یا صخره گلی با کوچک‌ترین باران فرومی‌ریزد 

چگونه می‌شود قوی شد؟ با تحصیل و کار می‌شود به قدرت رسید، قدرت نه به معنای زورگویی بلکه به معنی توانایی انجام کار، قدرتی که در اثر کار و تحصیل کسب شود. هر انسانی باید کار داشته باشد، حالا این کار هر چه می‌تواند باشد.
انسان حتماً باید یک کاری را بلد باشد، حتی اگر پادشاه باشد، انسان باید در هر مقطعی که می‌تواند تحصیل کند. شاید تحصیل برای انسان دانایی نیاورد، ولی آگاهی می‌آورد و توانایی او را افزایش می‌دهد و انسانی که تحصیل می‌کند می‌تواند مسائل را آنالیز و تجزیه‌وتحلیل کند و بهترین راه را برای زندگی‌اش برگزیند.

اصولاً زندگی ما و هستی از یک نقطه شروع‌شده و به نقطه دیگر می‌رسد، مثل سفر، سفری که ما از روز الست شروع کرده و به‌طرف قیامت درحرکتیم. انسان در طول تکامل مسافر است و مسافر هم مقصدی دارد که باید به مقصد برسد، پس رکود بر هیچ‌کس جایز نیست و ما در طول این سفر تجربه کسب می‌کنیم.
چیزهایی که انسان باید تجربه کند خاصیت است، مثل تلخی که اسم است ولی انسان باید تجربه‌اش کند یا اعتیاد که اسم است ولی مصرف‌کننده تجربه‌اش کرده است. ما باید قهر را تجربه کنیم تا مفهوم مهر را درک کنیم یا باید ترس را تجربه کنیم تا مفهوم شجاعت را بیاموزیم.

پس در طول سفر از وظایف اصلی ما این است که اول آموزش ببینیم و بعد آموزش بدهیم. فرمانروایان زمان کسانی هستند که سازندگی می‌کنند و کسانی که تخریب ایجاد می‌کنند فرمانروایان زمان نیستند و یا آن‌ها مصرف‌کننده بی‌مصرف هستند.

باید تلاش کنیم که صفات خدا را حتی به میزان خیلی کم در خود ایجاد کنیم، اگر خداوند رحیم، کریم، دانا، توانا و مهربان است ما هم می‌توانیم صفات خدا را در خود پرورش دهیم و این کاری است که ما باید در طول این سفر، دوره‌اش را ببینیم.

 

برداشتی از سی دی کار، تحصیل،قدرت
نویسنده: همسفر طاهره
نگارنده: همسفر معصومه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .