English Version
English

کارگاه آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی میرداماد اصفهان

کارگاه آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی میرداماد اصفهان

جلسه دهم از دور پنجم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی میرداماد اصفهان با نگهبانی مسافر علی و استادی رابط دیده‌بان آقای احمد حکیمی و دبیری مسافر داوود در تاریخ 1395/04/31 با دستور جلسه ((کار، تحصیل و قدرت)) رأس ساعت 17 شروع بکار کرد.

سخنان استاد:

خداوند را سپاس گذارم به دلیل توفیق حضور در جلسه شما و امید است جلسه خوبی را داشته باشیم و آموزش خوبی بگیریم به ایجنت و کلیه کسانی که خدمت می‌کنند و عزیزانی که در قسمت خانواده و متوفق القول و متوفق الپیمان در یک مسیری حرکت می‌کنند تا بتوانیم دست انسان‌هایی که آن‌ها دستشان را دراز کردند برای رهایی دست آن‌ها را بگیرند برای خارج کردن و نجات آن‌ها از تاریکی و دام اعتیاد راجع به دستور جلسه کوتاه صحبت می‌کنم به دلیل اینکه مطالبی هست که در رابطه با آن‌ها می‌خواهم صحبت کنم...

دستور جلسات سالیانه خیلی مهم هستند که در هفته راجع به آن‌ها صحبت می‌شود. کار تحصیل و قدرت مثلثی را تشکیل می‌دهد و همه باید به آن بها بدهند و به آن را اجرا کنند توجه کنند هرکجا که در این مثلث نقصانی با شه یعنی یک انسانی خیلی ضلع کار را امتدادش را زیاد کند و تحصیل را کوتاه کند قطعاً قدرت ضلعش نسبت به این دو ضلع دیگر متأثرمی شود و آن خواسته که فرد دارد را تحت تأثیر قرارمی دهد اگر بخواهیم این مثلث را بخواهیم در رابطه با درمان اعتیاد بکار ببریم بعضی مدل‌ها برای انسان تخریب به وجود می‌آورد مثل انسانی که با تصور می‌کنم باید با کمترین کار به بیشترین میزان دریافتی پرسه یا اصلاً من چرا باید کارکنم و یا چرا باید تحصیل کنم اگر من یک سرمایه داشته باشم آن سرمایه خیلی بهتر به درد من می‌خورد و از توان و قدرت بالاتری برخوردار میشم.

این قدرت حوزه اختیارات و فعالیت من را گسترش می‌دهد اما خیلی موارد هست که این‌جور که ما فکر می‌کنیم نیست اصولاً در کنگره ما افرادی راداریم که کاردارند و تحصیلات دارند این‌ها از قدرت بالاتری برخوردارند تا به‌طرف رهایی بهتر حرکت کنند البته شاید عزیزانی باشند که کاردارند ولی تحصیلاتشان تحصیلات بالایی نیست، البته منظور ما از تحصیل به دست آوردن آموزش‌هایی است که به ما کمک می‌کنم ما به آن قدرت و توانایی برسیم مدنظر این نیست که شخصی لیسان دارد و شخص دیگری دیپلم و یا سیکل دارد آن‌ها از قدرت بالاتر یا پایین‌تری برخوردارند این تحصیل خیلی چیزها در آن نهفته است ما اینجا همین‌طور که داریم آموزش می‌بینیم از روی سی دی مینو سیم و راجع به یک موضوعی صحبت می‌کنیم یعنی داریم تحصیل می‌کنیم.

 
 این محصل بودن را نباید فراموش کنیم یک محصل درجایی که درس می‌خواند مدعی نیست اجازه صحبت کردن، اجازه انتقاد و اجازه نظر دادن ندارد شاید از آن بخواند و اگر نخواهند اجازه این کار را ندارد و در کنگره این‌یک قانون هست، تحصیلی که در کنگره 60 انجام می‌شود مانند تحصیلی است که در ارتش انجام می‌شود بعضی از قوانین کنگره 60 از قوانین ارتش سخت‌تر است چون کاری که تفکر غلط برای انسان بار می‌آورد اولین چیز بی‌نظمی است، بی‌نظمی در تفکر و کارکرد مخدرهای طبیعی بی‌نظمی در برنامه‌ریزی و ... شما هیچ مصرف‌کننده را نمی‌بینیم بدون هیچ استثنایی که کارهایش را روی نظم انجام دهد. تمام مصرف‌کننده بی‌نظم هستند این شاخه را گرفتم که درواقع این را مطرح کنم که انسانی که معاش ندارد این برای گذران به‌اشتباه می‌افتد و می‌خواهد نیازش را به‌گونه‌ای برطرف کند و به همین جهت الآن در جوامع مختلف و مخصوصاً جامعه خودمان مسئولین یک تصوری دارند که هیچ‌گاه به نتیجه نخواهند رسید.

تصور می‌کنند یک سازمانی را در نظر بگیرند که آن سازمان هم فرد مصرف‌کننده را به درمان برساند و هم برای آن فرد کار پیدا کنند و هم مشکل خانوادگی و مشکل بیرونی فرد مصرف‌کننده را برطرف بکند و مشکل بین مصرف‌کننده و درمان شده را برطرف بکند، مشکل خانواده و جامعه را برطرف بکند، مشکل آن جامعه را برطرف بکند و یک انسان مدعی را بار بیاورد و همه مصرف‌کننده‌ها که صحبت می‌کنیم البته خارج از حوزه کنگره 60 چون ما آموزش می‌گیریم و این‌گونه نیستیم. وقتی با یک فرد مصرف‌کننده توی بیغوله‌ها مصاحبه می‌کنیم همه عالم را مقصر می‌دانند جز خودشان را و تصور می‌کنند که همه جامعه باید به آن‌ها کمک کنند تا به درمان برسند، درصورتی‌که هزار سال هم که بگذرد این فرد به درمان نمی‌رسد و این امر اتفاق نخواهد افتاد. برای یک آدم مصرف‌کننده که به روش نادرست یا به هر روشی به‌غیراز DST کمکش کنند که به درمان برسد و به این موضوعات بپردازند آن همان موضوع را دست آمیز قرار می‌دهد برای برگشت چون یک آدم مدعی و طلبکار بار می‌آورند و به‌گویی می‌گوید چون من می‌خواستم این کار را برای من انجام دهید و انجام ندادید.
پس من می‌خواهم از شما انتقام بگیرم پس مجدداً به سمت مصرف موادم می‌روم و معتاد می‌شوم این موضوع را ما به‌کرات دیده و می‌بینیم دقیقاً ما در کنگره 60 متضاد و نقطه مقابل این کار را انجام می‌دهیم. شخصی که وارد کنگره 60 می‌شود به دو دلیل وارد می‌شود، دلیل اول رسیدن به خواسته و دلیل دوم درمان اعتیاد. یکسری افراد هستند که خواسته دارند و برای رسیدن به این خواسته اعتیادش را مزاحم می‌بیند و اعتیادش مانع رسیدن به خواسته‌هایش می‌شود و به دلیل اینکه به این خواسته‌ها برسد باید اعتیادش قطع بشود و به درمان برسد عمدتاً این افراد اگر در مسیر خود زاویه نگاه خود را تغییر ندهند موفق نمی‌شوند و به درمان نمی‌رسند یعنی خواسته اولویت اول می‌شود و برای اینکه به خواستش برسد باید اول اولویت دوم را انجام بدهد باید درمان بشود تا به خواسته‌هایش برسد و یکسری افراد هم هستند که این‌گونه نیستند، رسیدن به درمان خیلی برایشان اهمیت دارند و ابتدا خواهان درمان هستند تا اینکه بعد از درمان بتوانند چیزهایی را که می‌خواهند یا خواسته دارند را بسازند، این دسته از افراد هم مصرف و یا اعتیاد را مزاحم رسیدن به هدف خود می‌دانند ولی درمان را در اولویت خود قرار می‌دهند و وقتی به درمان می‌رسند و رها می‌شوند از بند اعتیاد متوجه می‌شوند که بسیاری از خواسته‌هایی را که در ابتدا داشته‌اند دیگر ندارند.

اما آن افرادی که اول خواسته برایشان مهم بود بعد درمان، بعدازاینکه درمان شد اگر به خواسته‌هایش نرسد دوباره به درمان برگشت می‌خورد و ما اعتقادداریم اگر اولویت اول درمان باشد و فرد به‌درستی این درمان را به پایان برساند این فرد به قدرت و توانی می‌رسد که هم می‌تواند به کارش نظم بدهد (اگر بیکار هست کار پیدا کند) زندگی را جمع می‌کند. در کنگره ما خیلی از افراد راداریم که بعد از درمان به تحصیل خود ادامه داده‌اند هم محصل کنگره هستند و هم محصل دانشگاه و بیرون خیلی‌ها راداریم و این باعث قدرت و توانی شد هم در تفکر وهم در عمل پس اگر نوع نگاه و زاویه نگاه ما اصلاح نشود و ما به قدرت هم در اندیشه و هم در جسم نرسیم مقابله کردن با نیروهای اهریمنی و بازدارنده در هر مدلش برای ما سخت خواهد شد.
 
 

حوزه عمل انسان وقتی قدرت و توانش پائین می‌آید، حوزه عملکردش محدود می‌شود و وقتی حوزه محدود می‌شود خواسته فشار می‌آورد و این فشار باعث می‌شود که یک‌راه و گریزگاهی پیدا بکند. الآن در حال حاضر افرادی که در این سیستم قرار دارد مانند این است که وارد یک فضایی شده‌اند که در ابتدا مانند فضای آموزشی در ارتش می‌مانند. شخصی که وارد پروژه OT می‌شود باید ابتدا یکسری سختی‌ها را تحمل کند و وقتی سختی‌ها را تحمل کرد، ساخته می‌شود. وقتی از این مرحله عبور کند، وقتی گذشته خود را مرور می‌کند و به پله اول خود یک نگاهی بکند متوجه می‌شود که چقدر تغییر کرده است. در تمام دنیا ثابت‌شده است که هیچ مصرف‌کننده‌ای وجود ندارد که بتواند مواد مصرفی خود را کنترل کند، ولی همه‌ی ما که اینجا هستیم هم کنترل کردیم که به درمان رسیده‌ایم و هم در حال کنترل کردن هستیم، پس به این نتیجه می‌رسیم که باورها باید عوض بشود.

ما درجایی قرارگرفته‌ایم که یکسری کارها خواسته و یا ناخواسته به انجام می‌رسد. من از بعضی از عزیزان سؤال کرده‌ام و گفته‌ام کدام‌یک از ما که در این مکان هستیم مدعی هستیم بیش از کمکی که این سیستم و این ساختار به ما کرده ما به کنگره کمک کرده‌ایم؟ وقتی خوب نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که هیچ‌کس نیست حتی بنیان کنگره، جناب مهندس هم اذعان دارند که هنوز کنگره برای من کاری انجام می‌دهد و من نمی‌گویم که برای کنگره بیشتر کارکرده‌ام با توجه به اینکه کنگره را ایشان بنا و راه‌اندازی کرده‌اند، حالا این مدعی بودن در سطح پائین به چه معنایی است؟ یعنی اگر می‌خواهید اظهارنظر کنید، اگر می‌خواهید سؤال کنید، اگر می‌خواهید موضوعی را مطرح کنید، باید در جایگاهی باشید که اجازه این کار را داشته باشید.

وقتی نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که هیچ‌کدام از جایگاه‌ها در کنگره وجود ندارد که بخواهد انتقادی را نسبت به این ساختار مطرح کند، این موضوع را من در کل می‌گویم یعنی هر جامعه کوچکی که تشکیل می‌شود بلافاصله یکسری نیروها هستند که به نقاط ضعف را بزرگ می‌کنند، نظر می‌دهند، انتقاد می‌کنند، در کنگره هیچ فردی در جایگاه انتقاد نیست من به‌عنوان یک مسئول به خودم اجازه نمی‌دهم در مورد هیچ جایگاهی که بالاتر از خودم هست و در جایگاه پرسش نیستم نظر بدهم و انتقاد کنم. راهنماها نباید به‌هیچ‌عنوان طوری با رهجوها برخورد کنند که رهجو جایگاه خودش را گم کند و بخواهد در مورد ساختار کنگره انتقاد کند و نظر بدهد، به همین جهت است که ساختار ما از ارتش قوی‌تر است، چون اگر از ساختار نگه‌داری نکنیم این نظم حاکم در کنگره به هم می‌خورد و دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

در ارتش وقتی فرمانده یک دستور می‌دهد فرمان‌بر فقط یک‌چیز می‌گوید: اطاعت. در کنگره هم وقتی راهنما به رهجو فرمانی می‌دهد رهجو فقط باید اطاعت کند چون در جایگاهی نیست که بخواهد به‌فرمان راهنما نظر بدهد یا انتقاد کند، به خاطر اینکه راهی را که راهنما رفته رهجو هنوز نرفته و تجربه ندارد، پس فقط باید اطاعت کند. راهنماها باید نیازهای رهجو را در کنگره برای رسیدن به رهایی کاملاً برطرف کنند، این نیاز فقط در تفکر و اندیشه است و نه چیز دیگر رهجو نیاز دارد راه صراط مستقیم را که گم‌کرده از طریق راهنما پیدا کند و لا غیر و این را از روشی که در وادی یازدهم اهریمن به نیروهای خود می‌گوید و نیروهای الهی هم از همان راه پیروی می‌کنند و راهنمایان ما هم فقط از راه الهام و القا می‌توانیم انسان را به طرف ضد ارزش‌ها سوق دهیم، ما فقط از او دعوت می‌کنیم و اجازه کار دیگری نداریم، ما فقط دعوت می‌کنیم تا از الهام و القا آموزش‌ها که راه صراط مستقیم است و در این مسیر قرار بگیرد و ادامه بده تا به رهایی برسی ما ورزش را در کنگره تأسیس کردیم و ورزش را مکمل درمان در کنگره قراردادیم تا یک سفر اولی با ورزش کردن به توان فیزیکی خود بی افزاید و از خشکی خارج بشود و جسم خود را نرم و ورزیده کند و آماده نگه دارد.

این‌همه مزیت را رها کرده‌ایم و به بردن و باختن توجه می‌کنیم، در کنگره اصلاً این صحبت‌ها نیست خیلی‌ها زحمت می‌کشند تا بستر ورزش مهیا شود، تا شما لذت ببرید و سحرخیز شوید، پس لذت ببرید و کاری به بردن و باختن و مسائل حاشیه‌ای نداشته باشید و موضوعی دیگر که برای شعبه بسیار اهمیت دارد و باید روی آن کار شود. کنگره 60 ساختاری دارد که از هیچ ارگانی و هیچ موسسه‌ای دولتی و غیردولتی و از هیچ منبعی بیرون از ساختار کنگره کمک دریافت نمی‌کند چون اعتقادداریم بالاترین توان و پتانسیل در قشر مصرف‌کنندگان است و به اعتقاد آقای مهندس هیچ قشری را به این توان و پتانسیل نداریم و این در کنگره به اثبات رسیده، چون ساختار مسئولین تمام نگاهشان به 2% مصرف‌کنندگان است ،98% صاحب‌کار، زندگی و خانواده هستند، تنها 2% هستند که بیرون خواب هستند و تمام ساختار مالی و فکری برای همین 2% است تا نام مصرف‌کننده به میان می‌آید تمام تصورات ذهنی‌شان به فردی تبدیل می‌شود که در پارک و در یا کارتن می‌خوابد. تصورشان این‌گونه است و افراد خواهان رهایی را نمی‌بیند ما در کنگره 40 هزار عضو داریم اگر تنها نیمی از آن‌ها از وضعیت متوسط رو به بالایی برخوردار باشند، اگر ازهر کدام از آن‌ها تنها ماهیانه فقط 20 هزار تومان به‌حساب زمین کنگره واریز کنند در ماه می‌شود 400 میلیون تومان یعنی ماهیانه می‌توان یک شعبه برای کنگره خریداری کرد، چرا این کار صورت نمی‌گیرد؟ چون ما خودمان را باور نداریم که دارای پتانسیل و توان بالایی هستیم و یک تفکر غلط داریم و اینکه هستند که واریز کنند مهم این هست که دیگران باشند و من هم باشم.

این تفکر باید درست شود، باید اصلاح شود اگر آقای مهندس از همان ابتدا ساختار کنگره را روی کمک‌های بیرونی بنا می‌کردند همه ما الآن و هنوز در دام اعتیاد بودیم و هیچ‌یک از ما به رهایی نرسیده بودیم و به‌طورجدی در این مکان و زمان اعلام می‌کنم که این شعبه باید سال دیگر خریداری شود و اعضاء این شعبه نباید روی کمک تهران حساب کنند و خودشان باید دست در دست هم و با کمک همدیگر سال دیگر این شعبه را خریداری کنیم بر همه‌ی ما واجب و ضروری است که سخن به نقطه عمل حرکت نمائیم و به زمین و سما توجه کنیم. چه جایی بالاتر از این ساختار که یک انسان نابودشده را به زندگی برگرداند این‌که نشسته‌ایم تا یک شخص دیگر حرکت کند، این اندیشه و تفکر غلط است و باید این اندیشه و تفکر باید اصلاح شود که اگر من به کنگره مبلغی کمک می‌کنم بابت این است که خودم به حال خوبی برسم نه کنگره، حال کنگره خوب است چون اگر خوب نبود ما الآن اینجا نبودیم و به درمان نمی‌رسیدیم.

اگر اندیشه و تفکر ما از گستردگی بگذرد ما از خط خارج می‌شویم هیچ‌کس به‌تنهایی نمی‌تواند کاری بکند ما همه جمع هستیم اگر شخصی در کنگره مثل دیروز به رهایی می‌رسد نتیجه کار امین دژاکام، خانم آنی، جناب مهندس، راهنما، دیده‌بان، مرزبانی، ای جنت، نشریات، OT و... هست که شما به درمان برسید این جمع هست و اعتقاددارم که هرکدام از ما که روی این صندلی‌ها نشسته‌ایم رحمت خداوند مستقیماً بر ما تمام است چون خداوند به هر انسانی که درگیر اعتیاد است اجازه خروج نمی‌دهید خیلی از انسان‌ها باید در اعتیاد بمانند تا اطرافیان آن‌ها بتوانند زندگی کنند به من و شما اجازه خروج از این تاریک داده‌شده است پس قدردان آن باشید و حرکت کنید.

روزی که جناب مهندس حساب زمین کنگره 60 را باز کردند فرمودند: به‌اندازه یک آجر در بهشت کمک کنید تا بتوانید در بهشت یک آجر داشته باشید و بهشت کجاست؟ بهشت جا نیست جایگاه است. تا حالا به این موضوع فکر کرده‌اید که کاری بکنید که از پاشیده شدن یک خانواده جلوگیری کنید چه لذتی دارد؟ تا حالا شخصی که در استخر در حال غرق شدن هست را نجات داده‌اید؟ چه حس خوبی به آدم دست می‌دهد با چه چیزی می‌توان این کار را مقایسه کرد.

در انتهای صحبت‌ها ما باید به قوانین و حرمت‌های کنگره احترام بگذاریم وان جام دهیم. و از انجام کارهای ضد ارزشی چه در هم‌سفران و مسافران دوری‌کنیم و در هیچ شرایطی چشم گفتن و اطاعت کردن را فراموش ...

رهایی های این هفته:

 

تهیه گزارش و تایپ و تدوین مسافر نعیم 
تصاویر از مسافر مجید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .