هر کلامی که گفته میشود به ۳ دسته میتوان تقسیم کرد،
۱-کلام راستین و حق
۲-کلام دروغین و ناحق
۳-کلام خنثی
مااگرمی خواهیم فهم در کلام راازهم تشخیص دهیم باید بدانیم به چه درد زندگی ما میخورد واینرامیخواهیم یاد بگیریم تادرزندگی بکار ببریم. مابایددرحدصحبتهای روزمرهمان تشخیص بدهیم که آیا این صحبتها درست است یا نه و این باکمی فکروتعقل امکانپذیر است.
مثلااگرکسی گفت فلان کس این صحبت رادرمورد تو کرده نباید فوری حرف اورا قبول کنیم باید کمی تعمق وفکرکنیم. آیابخاطرمنافع خود این حرف رامی زندودرستی و نادرستی آن رابایدتشخیص دهیم. اگر کلام ناحق باشد زندگیمان ویران میشود ولی اگر حق و بجا باشد زندگیمان شکوفا میشود.
هیچ قانونی در جهان پا برجانمی مانداگرازفکر ناسالمی بیرون آمده باشد شما باید از مجری چیزی بخواهید که مجری بتوانداجراکند. قانون باید چیزی باشد که مردم بتوانند آن را اجرا کنند ما نمیتوانیم چیز غیرواقعی را بهصورت قانون دربیاوریم تا یک موقع که جبروزور باشد امکانپذیر است ولی همان موقع که زوروجبر برداشته شود دوباره به حالت اول برمیگردد. قرآن اگر کلام حق نبود تاکنون پابرجا نمیماند.
بعضی از اوقات انسانها میخواهند فقط آن لحظه را خوش باشند ولی لذت آن لحظه برابری پاسنگینی یکعمر گناه بر روی دوش خود. مثلاً یکبارموادمصرف کردن یک گناه را انجام دادن، آن لحظه برایمان خوشایند است ولی بهای سنگینی داردوآن نقص ازتعقل و تفکر ماست پس مااگردر هر چیزی تفکر کنیم موفق خواهیم بود.
نویسنده:همسفر زهرا
لژیون خام عمری
- تعداد بازدید از این مطلب :
5551