پنجمین جلسه از دوره شصت و یکم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 ویژه آقایان مسافر در نمایندگی آکادمی با دستور جلسه "ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)" با استادی آقای "همایون سالخورده" و نگهبانی " آقای فرزاد هوشنگی" و دبیری "آقای مهدی " در روز دوشنبه مورخ 1395/04/07 رأس ساعت 18:00 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
ضمن عرض سلام و خدا قوت، روز شهادت امیرالمؤمنین را به شما و همه اعضای محترم کنگره 60 تسلیت عرض میکنم. لازم به ذکر است که در کنگره آموزش میبینیم که به ارزشها احترام بگذاریم. خدا را شاکرم و همچنین از نگهبان و دبیر سپاسگزارم که با این فرصت توان خدمتگزاری به من دادند.
دستور جلسه امروز ظرفیت، مسئولیت (قبله گم کردن) است. درباره ظرفیت باید اینگونه گفت که انسان متولد میشود که تکامل پیدا کند از همان ابتدا خواسته وجود دارد هرچند که در راستای رسیدن به این تکامل انجام میشود ین خواسته باعث میشود که من بخواهم تلاش و کوششی انجام دهم و حرکت کردن دارای یک محدوده است.
درحرکت کردن دو اصل اساسی و مهم وجود دارد: 1- مکان و 2- زمان که هردوی آنها بر مبنای خواست است. مکان یکی از اصولی است که اگر فاقد بعد فیزیکی باشد که آن را در ذهن تصور کنیم برای هر امری با یک فیلتر کاری روبرو هستیم که قادریم در آن فضا مانور دهیم که بهنوعی از آن بهعنوان ظرفیت من نام برد. حال باید دید که آیا میشود این مانور را بدون قدرت انجام داد؟ درواقع در کنار آن باید یک ویژگی به نام قدرت وجود داشته باشد. در تعاریف شنیدهایم که انرژی یعنی توانایی انجام کار که حتی از آن نیز میتوان بانام مهارت نیز نام برد این نیز ظرفیت محسوب میشود.
حال من چه زمانی میتوانم این کار را انجام دهم؟ من هرزمانی که بخواهم کاری را شروع نمایم یعنی برای انجام کار خواست دارم؛ حتی ابتدابهساکن و در بعد آموزش بخواهم به همان قدرت و ویژگی دست پیدا کنم در وهله اول باید حرکت را شروع کنم که این حکت با تفکر آغاز میشود. تفکر یعنی روند حرکت از مجعول به معلوم درنتیجه حرکت در ذهن ما نیز شروع میشود در کنار هم این مسائل برای انجام کار من باید سرمایهای داشته باشم که این سرمایه را از خودم باید بگذارم. در درون من سؤالهای گوناگونی وجود دارد که برای من مبدأ حرکت ضد ارزشها است.
برای من ضد ارزشی که دارم نادانی محسوب میشود و من بر مبنای چشمههای جوشان اقدام به حرکت میکنم و در این حرکت برای من یک آستان در نظر گرفته میشود و در یک بعد مکانی و حسی؛ آن منطقه نیز ظرفیت من است؛ از مبدأ تا نهایت از پایینترین تا بالاترین.
وقتی مبدأ مسیر حرکت و ثمره یا میوه برای من یک مثلث گشایش است و در مسیر ضد ارزشها تغییر برای من و طی کردن آن به یک اتفاق خوب منتج میشود که چیزی به نام حس در درون من باز میشود که تغییر و حرکت در آن قویتر میشود و آستانه آن بالاتر خواهد رفت و قانون جذب کائنات برای من گشایش بیشتری صورت میگیرد که درنتیجه ارتباطات من بیشتر میشود که باعث شروع مسئولیتهای من است جایی که جایگاهها مسئولیت من خواهد که من باید نسبت به آنها پاسخگو باشم. من در مقابل یک سؤال نیز مسئولم که با پاسخ آن را بدهم که در غیر این صورت صفات در درون من تغییر نمیکند که با به دست آوردن جایگاهها و مسئولیتها گرههای گوناگونی برای من پدیدار خواهد شد.
اگر من قادر نباشم درون خود را تغییر دهم و با ماسک وارد شوم مجبور هستم تمایلات خود را ارضا کنم که آن قبله گم کردن است یعنی نسبت به مسئولیتی که دارم پاسخگو نیستم.
مرزبان كشیك آقای بهرام كنعانی
وبلاگ نویس مسافر امید لژیون آقای احمد جعفری (لژیون ششم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
2877