English Version
English

دستور جلسه این هفته : ظرفیت و مسئولیت ( قبله گم کردن)

دستور جلسه این هفته : ظرفیت و مسئولیت ( قبله گم کردن)

دستور جلسه این هفته : ظرفیت و مسئولیت ( قبله گم کردن)


با نگاهی سطحی به کلمات و واژه های دستور جلسه این هفته ، می توان تا حدی به مفهوم آن پی برد ، اما برای درک عمیق تر موضوع ، بایستی نگاه سطحی را به نگاهی عمیق تبدیل نماییم  . در ابتدا نگاهی داریم به واژه های ظرفیت و مسئولیت .

ظرفیت یعنی یک ظرف تا چه اندازه ای گنجایش دارد و مسئولیت ، از ریشه سئل ، سؤال و مسئول ، یعنی کسی که مورد سوال قرار می گیرد و بایستی در قبال مسئولیت خود پاسخگو باشد . مسئولیت یعنی وظایفی که بر عهده ما  گذارده شده  و بایستی در مقابل سوالاتی که در ارتباط با آن مطرح می شود پاسخگو باشیم .
 برای آشنایی بیشتر با این مفاهیم طبق معمول از مثال کمک می گیریم .

اگر یک لیوان آب را در نظر بگیرید ، این لیوان می تواند مقدار معینی آب  یا مایعات دیگر در خود جای دهد که به آن مظروف می گویند. اگر ما بیشتر از این گنجایش ، آب داخل لیوان بریزیم ، آب اضافی سرریز می شود ، یعنی ظرف ، کنجایش یا تحمل مظروف را ندارد .
مثال دیگر :  اگر یک تریلر که دارای پنج محور و هیجده چرخ می باشد  را در نظر بگیریم ، ظرفیت تحمل و بارگیری این تریلر حدود 24 تن  است که با وزن خود تریلر ، که حدود 16 تن می باشد ، نباید از 40 تن بیشتر باشد، اگر بیش از این بارگیری شود ، بایستی منتظر اتفاقات غیر عادی باشیم . مثل آسیب رساندن به پل ها و جاده و همینطور خود تریلی .


همانگونه که در وادی نهم توضیح داده شده ، هر چیزی را در نظر بگیریم ، نسبت به شرایط و عوامل بیرونی و یا نیروهایی که به آن وارد می شود ، یک نقطه تحمل دارد که اگر نیروی وارد شده بیش از نقطه تحمل باشد ، از وضعیت تعادل خارج می شود  . مانند سرریز شدن لیوان آب و یا شکستن فنرهای تریلی و غیره ...

ما انسان ها نیز در مورد مسائل مختلف و عوامل و یا نیروهایی که در زندگی با آنها سرو کار داریم ،  ظرفیت یا گنجایش مشخصی داریم . برای مثال ، نقطه تحمل ما برای تحمل آب سرد ، ممکن است در حدی باشد که بتوانیم حداکثر در آبی با دمای 15 درجه سانتی گراد شنا کنیم ، اما اگر دمای آب 10 درجه و یبا کمتر باشد دیگر نتوانیم شنا کنیم .

 یا اینکه می توانیم مسافت 500 متر را بدویم و بیشتر از 500 متر از تعادل خارج شویم و دیگر نتوانیم ادامه بدهیم. یا مسائل مالی و پول و خلاصه هر موضوعی را که در ذهن خود تصویر سازی کنیم ، می بینیم که ظرفیت خاصی داریم که عبور از آن ، ما را به آستانه آشوب می رساند و از تعادل خارج می کند .
پذیرش مسولیت نیز درست به همین شکل است  . یعنی ظرفیت و تحمل ما برای پذیرش آن ، محدود است . همه انسان ها در زندگی خود دارای مسئولیت هایی می باشند ، حالا یکی مسئول اداره یک خانه است ، یکی مسئول اداره  یک شرکت سهامی است ، دیگری مسئول اداره یک مدرسه است ، یکی دیگر مسئول اداره یک مغازه یا کارگاه است و یکی مسئول کارخانه و دیگری مسئول یک شهر . 
 اگر کسی هم پیدا شود که هیچ کدام از این ها را نداشته باشد ، فکر نکنیم بی مسئولیت است ،  او نیز مسئول است ، حد اقل مسئول خودش که هست و مسئولیت خود و شهر عظیم وجودی ، بزرگترین و مهمترین مسئولت است .

رابطه عجیبی بین ظرفیت و نقطه تحمل ما و مسئولیت های ما وجود دارد . در وضعیت تعادل ، هر کدام از ما درست در جایی هستیم که باید باشیم ، یعنی امکانات ، توانایی ها و مسئولیت هایی داریم که مطابق با ظرفیت ماست و اگر مسئولیت ما اندکی از ظرفیت یا گنجایش ما بیشتر شود ، از نقطه تعادل خارج می شویم . ما در کنگره 60 ، این نقطه را ، یعنی جایی که شخص مسئولیتش از ظرفیتش بیشتر باشد و از تعادل خارج شود را نوعی بی تعادلی می دانیم که اصطلاحاً به آن " قبله گم کردن "  می گویند . قبله گم کردن ، تعبیری از همان خروج از وضعیت تعادل ، یا به هم ریختن است . یعنی شخص سرش گیج می رود ، نمی داند چه باید انجام دهد ، نمی داند به کدام سو باید به ایستد و فراموش می کند که چه افرادی و یا چه سیستمی او را در رسیدن به این جایگاه یاری رسانده اند و فراموش می کند که این مسئولیت را چه کسی به او داده است . نمی داند در حوزه مسئولیتش چه برخوردی درست است و چه برخورد و عملکردی نادرست  و در قبال مسئولیت خود نمی تواند پاسخگو باشد .


چند سال پیش که کنگره 60 تازه شکل گرفته بود ، سیستم اداره کنگره 60 مثل امروز مدون و دارای سیستم یا سامانه نبود و نیروی آموزش دیده کافی هم وجود نداشت و این اتفاق زیاد رخ می داد . در آن زمان افرادی که وارد کنگره 60 می شدند ، اغلب با روش سقوط آزاد ( قطع ناگهانی مصرف ) و یا شبه سقوط آزاد و یا سفر اول کوتاه ، وارد سفر دوم می شدند و خیلی زود وارد چرخه خدمت و پذیرش مسئولیت می شدند و چون آموزش کافی ندیده بودند و ظرفیت آن ها با این سرعت افزایش پیدا نمی کرد ، سنگینی کفه مسئولیت نسبت به کفه ظرفیت ، باعث می شد تا شخص از وضعیت تعادل خارج شود و به عبارتی قبله خود را گم کند .

آن زمان افرادی بودند که با گذشت مدت کوتاهی از رهایشان ، در حالی که آموزش کافی ندیده بودند و روش درمانشان هم سقوط آزاد بود و به تعادل نرسیده بودند ، به مسئولیت هایی چون دبیری ، نگهبانی و حتی کمک راهنمایی می رسیدند و به دنبال آن از تعادل خارج می شدند و حالشان خراب می شد ، برخوردشان با دیگران تغییر می کرد ، حرف زدنشان تغییر می کرد ، رفتارهای غیر متعادل از آن ها سر می زد و در نهایت می رفتند و به اعتیاد برگشت می کردند .


به تدریج با پیشرفت کنگره 60 و طراحی ساختارهای مدون و منظم برای واگذاری مسئولیت به افراد و از سوی دیگر ، آموزش کافی برای افزایش دانایی و ظرفیت افراد و آماده سازی آنان برای پذیرش مسئولیت ، باعث شد که به تدریج این وضعیت از بین برود و ما امروزه مثل آن موقع ها ، دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نیستیم و اگر هم وجود داشته باشد خیلی کم و به ندرت روی می دهد .

 در حال حاضر افرادی که به کنگره 60 وارد می شوند و سفر اول خود را برای درمان اعتیاد و رهایی آغاز می کنند ، حداقل 10 ماه طول سفر اول را پشت سر می گذارند و در طول این مدت ، حداقل 400 ساعت حضور در کنگره 60 و کلاس های آن و آموزش های همه جانبه آن را می گذرانند و بسیاری مسائل را تجربه می کنند و می آموزند که یکی از آن ها ، آمادگی برای پذیرش مسئولیت هایی چون مهمانداری ، نگهبانی نظم یا  آبدارخانه است ، زیرا همین مسئولیت ها نیز بعضاً می تواند باعث قبله گم کردن بشود . تعجب نکنید ، دیده شده است که حتی مسئولیت آبدارخانه هم باعث از تعادل خارج شدن فرد شده است  و همینطور مهمانداری یا نگهبانی نظم ، چون ظرفیت این مسئولیت ها را نداشته اند .


هم اکنون در کنگره 60 ، افراد به تدریج با مقوله پذیرش مسئولیت آشنا می شوند و آن را تجربه می کنند و به تدریج ظرفیت آن ها افزایش پیدا می کند . در سفر دوم حداقل یک سال طول می کشد تا شخص به درجه کمک راهنمایی برسد ، البته اگر از آزمون ها و دیگر مراحل  ، با موفقیت عبور کند . در طول این یک سال نیز شخص نزدیک به 500 ساعت حضور در کنگره 60 و کلاس های آن را تجربه می کند که با احتساب سفر اول ، این عدد به حدود یک هزار ساعت می رسد . او در این مدت ، مسئولیت های مختلف از جمله مهمانداری ، نگهبانی نظم ، میکروفن گردانی ، آبدارخانه ، دبیری و استادی را تجربه می کند و آرام آرام برای مسئولیت های مهمتر ، نظیر نگهبانی ، کمک راهنمایی و مرزبانی آماده می شود .

پس از گذشت نزدیک به 2 سال از حضور فرد در کنگره 60  ، او به اندازه کافی ظرفیت پذیرش مسئولیت را در خود به وجود می آورد . 
او اعتیاد خود را درمان کرده است ، یعنی در مسئولیت شهر وجودی خود ، که شاید بزرگترین مسئولیت است ، کوتاهی ننموده و کارش را درست انجام داده است . انسانی که در قبال مسئولیت شهر وجودی خویش کوتاهی ننماید و در قبال آن پاسخگو باشد و مسئول و فرمانده خوبی برای شهر وجودیش باشد ، قطعاً در دنیای بیرون نیز می تواند یک مسئول خوب و با کفایت باشد .

او آموزش ها را دیده و به آن ها عمل کرده است . اگر آموزش ندیده بود و عمل نکرده بود ، به درمان و رهایی نمی رسید . او در آزمون هایی چون پذیرش مسئولیت های ابتدایی موفق بوده و حالش خراب نشده است و حال دیگران را نیز خراب نکرده است .
 دیپلماسی ، روابط عمومی و چگونگی ارتباط با جمع و دیگران را آموخته است ، اگر نیاموخته بود از عهده همین مسئولیت های کوچک بر نمی آمد و حالش خراب می شد . اگر نیاموخته بود او را به عنوان استاد جلسه انتخاب نمی کردند و مسئولیت های دیگر را نیز به او نمی دادند .
او مردم داری را آموخته است . اگر نیاموخته باشد در انتخابات نگهبانی یا مرزبانی رای نمی آورد .

بعد از همه این ها ، نوبت به کمک راهنمایی ، نوبت به مرزبانی و در ادامه به  مسئولیت های دیگر می رسد .


به قول یکی از اساتید کنگره 60 ، تکامل در جمع صورت می گیرد .جمع کنگره 60 جمع عجیبی است . در این جمع ، انسان خیلی چیزها را می آموزد و با آموختن آن ها به تکامل می رسد . 
در جمع اعضای کنگره 60 ، باید در صراط مستقیم بود ، باید صاف بود ، باید درست بود ، باید یکی بود ، باید پیرو اصول ، قوانین و حرمت کنگره 60  بود . باید آموخت و عمل کرد ، در غیر این صورت  نمی توان با این جمع هماهنگ شد .


آموزش ، تجربه و تفکر است و یا به عبارت دیگر ، دانایی است که ظرفیت و نقطه تحمل ما را بالا می برد و افزایش می دهد تا بتوانیم حامل و مجری خوبی برای مسئولیت های خودمان در کنگره 60 باشیم و در مقابل مسئولیت هر زمان مورد سؤال قرار گرفتیم بتوانیم پاسخگو باشیم .

 آیا تا به حال به این موضوع اندیشیده ایم که چطور می شود یک مصرف کننده مواد مخدر که بعضاً جایگاهی در اجتماع و حتی در خانواده خود نداشته است ، تبدیل به کمک راهنمایی می شود که می تواند عده زیادی رهجو را در لژیون خود راهبری کند ؟
و همه آن ها حرف شنوی کامل و نهایت احترام را نسبت به او داشته باشند و او بتواند تعادل خود را حفظ کند ؟ و یا همان کسی که در گذشته مصرف کننده مواد مخدر بوده ، در انتخابات مرزبانی بتواند آرای خود را به سطحی برساند که به عنوان مرزبان انتخاب شود و مسئولیت یک نمایندگی و صدها عضو آن را به عهده بگیرد و حالش خراب نشود و از تعادل خارج نشود؟ 
پروسه درمان اعتیاد در کنگره 60 و به کارگیری متد بسیار پیشرفته DST با استفاده از داروی اپیوم یا اپیوم تینکچر ، به تعادل رسیدن سیستم ایکس و ساختارهای جسم ، روان و جهانبینی ، آموزش های جهانبینی ، خدمت کردن و حضور موثر در جمع و در کنار همه این ها ، استفاده از مکمل ورزش و داشتن رشته ورزشی ، ما را به حداکثر تعادل می رساند و در این وضعیت ، ظرفیت ما نیز نسبت به نیروها و عواملی که در زندگی با آن ها سرو کار  داریم ، به نحو چشمگیری افزایش می یابد .

 

با احترام، مسافر علی خدامی

منبع : كنگره 60

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .