[و ما تسقط من ورقة الا یعلمها]
هیچ برگی از درختی نمیافتد مگر به علم (اذن) او (خداوند)
دروازهی ورود به تاریکیها نقض فرمانها الهی است.
انسان سرمست از قدرت انتخابی که از طرف پروردگار به او دادهشده بود ( اختیار)، دچار فراموشی و نسیان شد، فرمانها را از یاد برد، فریب ظاهر بس زیبای اهریمن را خورد، در خواب غفلت و بیخبری فرورفت، گوهر وجودیاش ربوده شد و رنج و درد، ترس و ناامیدی و اضطراب را برای اولین بار با تمام وجود تجربه نمود. شرمسار از پیمانشکنی خویش، از پروردگار طلب بخشش و آمرزش نمود و توبه کرد.
خداوند بخشاینده و مهربان او را بخشید و توبه او را پذیرفت اما به انسانفرمان داد که برو به پایینترین مرحلهی خلقت، اشتباهاتت را جبران کن تا در عمل ثابت شود که چقدر بر پیمان و عهد خود وفادار خواهی بود و اینگونه انسان پای برجهان خاکینهاد و آزمونی بزرگ آغاز گردید.
اینکه انسان هرلحظه بر سر دوراهی انتخاب در زندگی قرار دارد یک واقعیت است. دوراهی اضداد. یکی راه روشنایی و دیگری راه تاریکی و این طراحی معمار بزرگ هستی است تا با هر انتخاب، سره از ناسره جدا شود و نور راهش را از نار جدا کند و به پرواز درآید و بهسوی منشأ آفرینش حرکت نماید، یا در تاریکیها سرگردان شود که در این صورت راه بازگشت سختتر و طولانیتر خواهد شد و گاهی بازگشتی در کار نخواهد بود و برای همیشه از چرخه خلقت خارج میشود.
اصولاً همهی انسانها تاریکی را در طیفهای مختلف تجربه میکنند و میوه تاریکی، رنج، درد و غم است. رنجی که منشأ آن در از دست دادن کلیدهاست. کلیدهایی که روزگاری قفلهای زندگی را بهراحتی باز میکرد و در اثر جهل و ناآگاهی، شراکت با نیروهای منفی، غرق شدن در دنیای مادیات، همنشینی با انسانهای نادان و فاسد (شجرهی خبیثِ) و ... از انسان گرفته شد و او را ضعیف و ضعیفتر کرد تا جایی که اثری از انسانیت نمیماند و بشر به پایینترین و پستترین مراحل خلقت سقوط میکند و خود شیطانی میشود در لباس و پوشش انسان (اینان جزو دستهی مغضوبین خواهند بود و عذابی سخت در پیش خواهند داشت.)
اما یکی از مهمترین و اساسیترین اصول برای خروج از تاریکیها و حرکت به سمت روشناییها، اصل آگاهی (دانایی) است، زمانی که انسان دچار مشکلات و مصائب میشود باید بتواند راهحل مشکل را با تفکر پیداکرده، برای حل مشکل حرکت نموده و صبر پیشه کند که این مهم انجام نمیگیرد مگر اینکه او از ریشه و علت رنجهایش آگاه باشد و ماهیت آنها را بشناسد.
در این نوشتار سعی بر این است که به بعضی از این علتها پرداخته شود. برای بیان برداشتهایم از محضر اساتید کنگره اجازه گرفته و رخصت میگیرم.
و اما ماهیت رنجها:
1: اینکه رنجهای انسان، تاوان اشتباهات خود اوست و این حس رنج، یعنی آغاز بازپرداخت بدهی. درد شکافندهی فهم است و انسان با درک بهتر در این شرایط فرصت مییابد تا خسارات وارده را جبران نماید. داشتن این اجازه برای جبران، جای بسی شکر دارد، زیرا میتواند در همین حیات بسیاری از بدهیهایش را تسویه نماید و این جز بخشش خداوند، چیز دیگری نیست.
2: خداوند بخشنده و مهربان که از پدر و مادر بر انسان نزدیکتر و مهربانتر است، خود تله میسازد و خود انسان گرفتار در آن را میرهاند تا با حل مشکلات، بندههایش آبدیده و قوی بشوند و سره از ناسره و قوی از ضعیف جدا گردد و این جز رحمت خداوند نیست.
3: گاه رنجها مانند چالههایی هستند بر سر راه انسان که در این چالهها بیفتد تا بهقولمعروف سرش گرم شود، مسیر حرکتش عوض شود و در چاه بزرگتری سقوط نکند و این جز حکمت خداوند بزرگ نیست.
4: باید دانست که شرایطی که خداوند برای ما انسانها مقدر نموده، بهترین و کاملترین بستر است برای حرکت ما به سمت تکامل و این جز لطف خداوند چیز دیگری نمیتواند باشد و بایستی شکر این نعمت را بجای آورد.
5: از دیدگاهی دیگر، خداوند به انسانها سختی میدهد تا بندگانش بیشتر او را یاد کنند، بهانهای تا بیشتر به آنها نزدیک شود و چه کسی عاشقتر از خداوند است نسبت به انسانی که خود به او جان داد، از روح خود در او دمید و از شعف و خوشحالی این خلق بر خود آفرین گفت، کدامین پدر و مادر؟ چه کسی؟!
او رنج میدهد و خود میگوید که به دلشکستگان بسیار نزدیکم. کدام عشقبازی از این زیباتر است؟ عشق خالق به مخلوق که نه نهایتی دارد و نه کرانهای. چشم باید بست و دل باید گشود تا آنچه در باور نمیگنجد، به چشم دل دیده شود. چقدر زیباست که قدرت مطلق اینگونه عاشقانه انسان را دوست میدارد و به یاد مخلوقش هست و چقدر سخت و طاقتفرسا است برای ما انسانها، اگر دمی و لحظهای ما را به حال خود رها کند که سرنوشتی بسیار تلخ خواهیم داشت. پس شکر باید که رنج میدهد.
درهرصورت و به هر دلیل و بهانه، طراحی و مشیت الهی بر این است که گنجها در میان رنجها قرار بگیرد، چراکه هستی برای حرکت به سمت تکامل، به زبدهترین و کارآزمودهترین نیروهایش نیاز دارد و مصائب و مشکلات و رنجهای ناشی از آنها، بهترین بستر هستند برای رشد و تربیت این نیروها و اینها همه نشانههایی هستند، البته برای قومی که تفکر نمایند.
سخن آخر اینکه:
خداوند بهاندازهی توان هر شخصی، او را میآزماید نه بیشتر از توانش. مشکلات، رحمت خداوند هستند و هدیهای بسیار ارزشمند از طرف او برای ما انسانها، پس نباید آنها را لعنت خداوند دانست. نکته ارزشمند برای ما مسافرین و همسفران کنگره این موضوع است که ما به بهترین شکل ممکن در این بستر قرار داریم و میتوانیم به بالاترین درجات صعود نماییم، ان شاالله.
کمک راهنما: مسافر فرزاد سقایی
تنظیم و ارسال : مسافر محمد عشقی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2631