بنام خدا
جلسه این هفته لژیون لیدی جونز آقایان (لژیون مهدی سلطانی) با استادی حسن آقا رأس ساعت 8:00 با دستور جلسه " وادی نهم و تأثیر آن روی من" در تاریخ 24-02-95 برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه این هفته وادی نهم است و درباره نقطه تحمل است، من با این رسیدن به نقطه تحمل های مختلف در طول سفرم خیلی احساس رضایت میکردم؛ مثلاً من اوایل سفرم با دوستانم به باشگاه میرفتم و کم میآوردم، یکی از دوستان به من پیشنهاد کرد، یک سری آمپول و قرص بگیر، اما من گفتم باید از طریق نقطه تحمل بدنم قوی شود و توانستم با افزایش نقطه تحمل از آنها جلو بزنم و آنها فکر میکردند من داروی خاصی مصرف میکنم.
نقطه تحمل ما در مورد عادات غذایی هم هست، من هیچگاه فکر هم نمیکردم بتوانم با 15 لقمه دست از غذا بردارم و اساساً معنی سیری را نمیفهمیدم، من دو عدد هندوانه را یکجا میخوردم؛ اما امروزه در میان وعده با نقطه تحمل فقط دو عدد میوه کوچک میخورم و ما بهیکباره نمیتوانیم غذا را کم کنیم، مثلاً یکزمانی شام را حذف میکردم؛ اما آن باعث میشد متابولیسم بدن من پایین بیاید و این عمل اشتباه بود؛ ما در اینجا فراگرفتیم از تمام وعدههای غذایی استفاده کنیم ولی آرامآرام کم کنیم تا نقطه تحمل پیدا کنیم. در کنار این فراگیری آموزشها در اینجا بسیار مهم است، خصوصی در مورد هوشیاری که سر سفره باید داشته باشیم تا نیروهای اهریمنی نتوانند بر ما غلبه کنند.
برای بالا بردن نقطه تحمل دو پارامتر است، تکرار منظم موضوع و پروسه زمانی. من قبل از ورود به لیدی جونز رژیمهای سختی میگرفتم که بهیکباره غذا را کم میکردم، اما چون مستدام نبود، شکست میخوردم و همیشه حول محور خودم میچرخیدم.
غالباً کارهایی که در ابتدا لذتبخش است، در آینده انسان بهسختی میافتد و بالعکس، برای رسیدن به آرامش باید کمی سختی را تحملکنیم، اما در آینده بسیار لذتبخش هم خواهد بود.
همینطور در این وادی میگوید، با نادانان سخن نگو، بعضاً به ما میگفتند قبل از ورزش غذا زیاد بخور تا عضلاتت نسوزد، من اوایل با آنها بحث میکردم، اما بعداً به این نتیجه رسیدم بحث با این افراد نتیجهای ندارد.
ما در جامعه، میبینیم طرف میگوید، شام دعوت ما هستی، یا مثلاً به کوه میرویم، کلی غذای دم ستی با خودمان میبریم، و این فرهنگ که همهچیز را به خوردن ارتباط میدهیم اشتباه است.
خلاصه مشارکت دوستان:
مهدی سلطانی: امروز میخواهم بدانم در سفر جونز چه نقطه تحملهایی برایتان ایجادشده است.
عباس: من خیلی چیزها را در سفرم نامرتب بوده، نقطه تحمل در هر دو جهت مثبت و منفی است، ما باید در جهت مثبت بتوانیم نقطه تحمل پیدا کنیم، همانطور که چاقی بهیکباره برای ما اتفاق نیفتاده، باید پلهها را معکوس برگردیم. نوشتن گزارش روزانه ما برای این است که بتوانیم وضعیت خودمان را بدانیم. برای شروع بکار ممکن است راههای راحتتری هم باشد و نباید صرفاً مسیرهای سخت را امتحان کنیم. من به دلیل درگیریهایی که دارم نتوانستم آغاز نامه را بهدرستی بخوانم.
مهدی سلطانی: مطالب آموزشی به حدی زیاد است که شما با یک جلسه در هفته نمیتوانیم تمام مطالب را فراگیرید، یکی از دوستان میگفت آدمها در لژیون مثل تیله میمانند، ضربه که میخورند، آنکسی که سبکتر ست، با کمترین ضربهای حرکت میکند، اما کسی که آشفتگی ذهنی دارد سنگینتر حرکت میکند، مثل عباس که میگوید درگیری ذهنی داشتم و نتوانستم آغاز نامه را بخوانم، اینها بهانه هستند، مسئولیت سفر با خودتان است، من بهتنهایی نمیتوانم کاری انجام دهم. شما باید خودتان حرکت کنید، من مجبور شدم برایتان تکلیف تعیین کنم تا گزارش 21 روزه بنویسد و بیاورید.
خود شما باید در مسیر آموزش نقطه تحمل پیدا کنید، اگر بتوانید آموزشها را بهدرستی فراگیرید سفرتان بسیار سهل و آسان خواهد شد؛ و کسی میتواند بهدرستی سفر کند که آموزشها را در طول هفته گرفته باشد.
نفس در امر تغذیه خیلی قوی است وکسی که در طول هفته مطالب را فراگرفته باشد و ساختارش قوی باشد، میتواند بر نفس غلبه کند. کمی به خودتان فکر کنید که چقدر در مسیر آموزش نقطه تحمل خودتان را بالابردهاید، هفتهای یک روز در اینجا آمدن، لازم است اما کافی نیست، پس باید در طول هفته آموزش ببینید و اختلافپتانسیل کسب کنید، اگر دنبال نتیجه گرفتن هستید در اینجا باید سبک زندگیتان تغییر کند، خواسته درونی شما مهم است اما مهمتر این است که در آن جهت حرکت کنی و اگر حرکت نکنی به آن خواسته نمیرسی و درنتیجه دردناک خواهد بود. ما در این سفر نقاط تحمل در نقاط زیادی را باید بالا ببریم، ولی آن چیزی که من در بچهها میبینم، پایین بودن نقطه تحمل در امر یادگیری است، آیا در طول هفته روزی نیم ساعت آغاز نامه را میخوانید، یا سیدیهای جهانبینی را گوش میدهید تا گرههایتان باز شود؟
برای من بسیار تعجب دارد که فردی رویش نمیشود به من زنگ بزند، یا میگوید نمیتواند فلان کار را انجام دهد، این یعنی سی دی ظرفیت شخصیت را بهدرستی گوش نداده.
نظم باعث خواهد شد ساختار شما قوی شود، بدون آموزش منظم سفرتان سخت خواهد بود، اگر آموزش نبینید، همیشه احساس ضعف و گرسنگی خواهید داشت.
علی: من نقطه تحملم در مورد ریزهخواری بسیار پایین بود و حتماً بعد از غذا، تهدیگ را میبایست بخورم، هر چیزی را که بنویسیم، عین ثبت سفارش در هستی است، من برای رسیدن به هر چیزی باید به هستی ثبت سفارش بدهم و هستی بدون سفارش کاری را قبول نخواهد کرد. در آغاز نامه میخوانیم بیشتر اوقات نمیدانیم چه میخواهیم و من در ریزهخواری نقطه تحمل نداشتم.
مسعود: من از غذا نمیتوانستم بگذرم، اما امروزه برای همه عجیب است که غذا نمیخورم، من هیچگاه فکر نمیکردم صبحانه یک عدد هویج بخورم و یا در مورد نخوردن نوشیدنی بین غذا، به نقطه تحمل رسیدهام، من هنوز جادارم و بهعنوانمثال در مورد قند، حساب خودم را صفر کردهام.
ما بحث تغذیه را تدریجی و با گرفتن آموزشها میتوانیم پیش ببریم.
تهیه و تنظیم گزارش: حمید تاج مسافر لیدی جونز، رهجوی آقای مهدی سلطانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
629