جلسه این هفته لژیون لیدی جونز آقایان (لژیون مهدی سلطانی) رأس ساعت 8:00 با استادی آقای حسن و با دستور جلسه " وظایف رهجو در طول سفر لیدی جونز ” در تاریخ 16 -11-94 در پارک طالقانی برگزار شد
.
خلاصه سخنان استاد:
اولین وظیفه رهجو، این است که ما زمانی که وارد لژیون لیدی جونز میشویم هر جایگاهی که بیرون از لژیون لیدی جونز مثلاً مرزبانی، راهنمایی، کمک راهنمایی، ایجنتی و یا هر مقامی که خارج از کنگرهداریم را کنار گذاشته و در این لژیون یک رهجو هستیم و درنتیجه باید قوانین و چارچوب آن را رعایت کنیم.
در لیدی جونز 85 درصد راه موفقیت حضور در لژیون است، من خودم 14 ماه میآمدم اما چیزی وزن کم نکردم، اما حضور مستمر و مداوم من باعث شد به موفقیت رسیدم. اولویت کاری یک رهجو این است که در لژیون، حضورداشته، در وبلاگ اعلام سفر کند، مقاله بنویسد و درمجموع فعال باشد. در مورد بچههای شهرستان، هم از طریق وبلاگ یا سایت حضورداشته باشند.
دومین مسئله این است که ایمان کامل به روش لیدی جونز داشته باشیم، من و اطرافیانم بارها و بارها انواع و اقسام روشها را امتحان کردیم، اما نتیجه دلخواه نگرفتیم، پس باید به این روش اطمینان داشت و حرفهای راهنما را بهخوبی اجرا کرد.
دیگر وظیفه رهجو ورزش کردن است، اگر ورزش نکنیم، (حداقل هفتهای یک روز) نتیجه نخواهیم گرفت، ورزش کردن به من انگیزه زندگی کردن داد، من افسردگی حاد داشتم، یک روانپزشک به من پیشنهاد قرص داد که من قبول نکردم، اما با ورزش کردن میل به زندگی در من زنده شد.
نکته دیگر این است که رهجو نباید فقط تماشاچی باشد، باید مشارکت، اعلام سفر و خدمت کند، من در ابتدای سفرم هیچ تغییری نداشتم تا زمانی که راهنمایم مرا دبیر کرد و این نقطه شروعی بود برای حرکت من. در بیرون لژیون هم باید بازیگر بود و غذاهایی را برای طبخ مناسب در نظر گرفت که با ذائقه من مفید باشد باید غذاهایی که برای من مفید هستند را بشناسم.
کلمه رهجو یعنی جوینده راه باشیم، راهنما فقط راه را نشان میدهد و اختیار بر عهده من است، پس زمانی که به من رهجو میگویند باید جستجوگر باشم، باید داناییمان را اضافه کنیم، شیطان برخلاف آنچه تصور میشود بسیار زیبا و زیرک است و هر چه دانایی شما بیشتر میشود، فنهای شیطان هم پیشرفتهتر میشود و تنها با افزایش دانایی میتوانم در مقابل آن بایستم.
پس باید شناخت کافی راجع به غذاها داشته باشم، چندی پیش یکی از دوستان به من میگفت آمپول ویتامین بزن و من برای او توضیح دادم که بدن من به انواع مواد غذایی نیاز دارد و من فقط تسلیم لیدی جونز هستم، من ده سال پیش با قرص اضافه ده کیلو کم کرده بودم اما با قطع قرصها، 20 کیلوگرم هم اضافهوزن پیدا کردم.
همچنین آقای سلطانی در پادکستشان گفتهاند برای دوستان سفر دوم این مسئله مهم است که باید به درک جایگاه فعلی برسیم و من از ایشان میخواهم راجع به این مسئله برای ما توضیح بدهند.
خلاصه مشارکت دوستان:
مهدی سلطانی:
حسن بسیار عالی توضیح داد، در دنیا ساختارهای مختلف وجود دارد، ما هم در لژیون جونز ساختاری داریم؛ اما خصوصاً در سفر اول که ساختار درونی افراد هنوز کامل نشده است؛ و متأسفانه در این زمینه مشکل بزرگ فرهنگی در جامعه داریم، مثلاً وقتی به مهمانی میرویم به ما اصرار میکنند که میوه بردار و اگر بگوییم من نمیخورم افرادی که آنجا هستند ساختارشان از شما بسیار قویتر است، اما مهم این است که ما نباید دیگران را متقاعد کنیم و این وظیفه را نداریم، مثل سفر اول در کنگره که میگویند لازم نیست پیام بدهی به دیگران، بلکه باید با رفتار و گفتار خود پس از سفرت باعث جذب دیگران شوی؛ و به همین علت جذب در کنگره زیاد شده، پس خیلی لازم نیست دیگران را متقاعد کنیم. برای هر انسانی یک روشی جواب میدهد، حال مسیر ما راحتتر است.
مثلاً ممکن است برای یک انسان شیشهای کمپ فعلاً بهتر باشد. پس ما لازم نیست راجع به روشمان تبلیغ کنیم، بلکه عملکرد شما بهترین تبلیغ است برای جذب افراد، مثلاً در محل کار ما من ساعت ناهارم تغییر میکرد اما من اصرار داشتم سر ساعت قبلی ناهار بخورم، یا میان وعده را آنقدر میآوردم که آدمهای دیگر هم میان وعده با خودشان میآوردند. پس لازم نیست در مورد لژیون لیدی جونز گارد بگیرید خصوصاً در خانوادهها اصلاً نیاز به توجیه دیگران نیست چون ساختار آنها قویتر است. پس حتی اگر تعارف هم میکنند بردارید و بگذارید گوشه بشقاب تا بهتدریج به شما ایمان میآورند.
علی:
در هستی خداوند و تمامی مخلوقات وظیفهای دارند، خداوند همیشه به وظایفش عمل میکند، اما ما با نقض فرمان به وظایفمان عمل نمیکنیم، ما هرکجا نقض فرمان کنیم دچار مشکل میشویم، در مسئله تغذیه هم چون وظایف خودم را نمیدانستم مشکلات عدیدهای برایم به وجود آمد. من یکبار ده همین دلیل از لژیون برگشت خوردم اما راهنما برای من شرایطم را توضیح داد، اما من برعکس کارکردم و باعث شد پس از 9 ماه سفر برگشت خوردم و همین نقض فرمانها باعث برگشت من شد، قطعاً اگر به وظایف خود عمل نکنیم آسیبش را خودم میبینم.
امیر:
رهجو یعنی جوینده راه، یعنی جوینده راه باید وظایفی که بر عهدهاش است را باید بهخوبی انجام دهد، هرکسی در کنگره 60 یک وظایفی دارد، وظیفه این لژیون هم کاهش وزن و رسیدن به اندام متناسب است، پس اولین و آخرین چیز در این لژیون فرمانبرداری است، من یک سری عادات تغذیهای نادرست داشتم که در اینجا آموزش میگیرم و باید حتماً در زندگیام آن هار را کاربردی کنم، مثلاً چندین رشته ورزش را اعلام میکنیم اما مثلاً ماهی یکبار ورزش میکنیم و اگر این کار بکنم به خودم لطمه میزنم. من در عروسی پسرم هم سعی کردم غذا نخورم و در سایر مراسم هم سعی کردم، غذای زیاد نخورم و این در اثر فرمانبرداری من بود و همه تعجب کرده بودند، اگر از دستورات راهنما فرمانبرداری نکنیم نتیجه نمیگیریم.
علی حجازی:
اولین وظیفه رهجو، اول پذیرش است، یعنی بپذیریم بیماری اضافهوزن داریم، اما برای هر تغییری باید دانایی هم باشد، من باید بدانم در لژیون لیدی جونز به چه چیزهایی نیاز دارم، پس باید در این لژیون آگاهی لازم در خصوص تغذیه را کسب کنم، باید فعال باشم، باید همیشه فرمانبردار باشیم، اما گاهی اوقات راهنما را فراموش میکنیم، باید آنقدر فعال باشیم تا ما بهفرمان نفس نباشیم بلکه نفس را تحت کنترل درآوریم. پس عملیاتی کردن آگاهیهایمان خیلی مهم و مهم است؛ و سعی کنیم در لژیون حرفهایی بزنیم که برای دیگران هم مفید باشند.
علی:
من در طول سفرم سعی کردم، فرمانبردار راهنمایم باشم، سر ساعت غذا خوردن، به میزان خوردن و ورزش کردن را در طول سفرم انجام دادم و امیدوارم از این به بعد بتوانم بهتر سفرم را ادامه دهم.
عباس:
در لژیون جونز باید جایگاه خود را درک کرد، من چون ساختارم در مقابل نیروهای منفی ضعیف بود، نتوانستم جایگاهم را حفظ کنم؛ و نفس انسان آرامآرام به انسان حقه میزند و نهایتاً از وظایفمان خارج میشویم. ما باید بدنمان را بهدرستی محافظت کنیم و ما در قبال جسممان وظایفی داریم، برای هر مسیری یک سری وظایفی هست که رهجو باید انجام دهد و اگر در هر سیستمی هرکسی وظایف خود را بهدرستی انجام ندهد سیستم دچار مشکل خواهد شد. من وظیفهدارم برای حفظ سلامت خودم سر ساعت غذا بخورم، انجام دادن یک سری وظایف در ابتدای سفر باعث میشود انرژی بگیرم تا بتوانم سایر موارد را بهدرستی انجام دهم. پس نگهداشتن آن جایگاه بسیار مهم است.
سعید:
اولین تجربه من تصویرسازی بود، ابتدا ایمان به درمان داشتم من تصویرسازی از جسم دیگران داشتم و از طرف دیگر الگوبرداری از سایر رهجوهای موفق است؛ و باید زحماتی که آن انسان کشیده است را هم در نظر بگیریم؛ و در آن جهت حرکت کنیم.
غلام:
ابتدا باید پذیرش داشته باشیم که اضافهوزن داریم و نکته مهم دیگر این است که ایمان داشته باشیم. ایمان به مسیر درمان و ایمان به راهنما، حتی اگر بیراهی رفتیم امکان برگشت وجود دارد، در تمامی سفرهای کنگره فرمانبرداری از راهنما خیلی مهم است.
غلامحسین:
من فکر میکنم باید تفکر سالم همیشه وجود داشته باشد، باید بدانم یکدفعه جایزه را نخواهم گرفت، سیستم تدریجی در کنگره بسیار بحث مهمی است، در سفر لیدی جونز باید فرق هر پله با پله دیگر را در درون خودم احساس کنم. من جویدن را یاد گرفتم و از این مسئله بسیار خوشحال شدم و لذت بدم. پس باید در هر پله بدانم که چهکار کردهام.
اکبر:
من در سفر لیدی جونز نمیتوانم به عمل سالم برسم و دوست دارم در این لژیون بازیگر باشم و نه تماشاچی.
مهدی سلطانی:
سفر جونز، سفر سختی است، اما نتایج آن را ممکن است یک سال بعد ببینید، واقعیت این است که من تغییر سطح انرژی را در زندگیام میبینم و اصلاً قابلمقایسه با قبل از سفر جونزم نیست. شما قطعاً در طول سفر جونز یک سری مشکلات خواهید داشت و اینجا محل بازگو کردن مشکلاتتان است. شما مثل یک لیوان هستید و زمانی میتوانید چیز جدیدی به درونتان اضافه کنید که بخشی از این لیوان خالی باشد، زمانی که وارد لژیون میشوید، ممکن است این لیوان پر باشد، باید مشکل خودتان را بگویید و این بسیار مهم است، باید لیوان را خالی کنید تا چیز جدید اضافه کنید.
استاد امین درباره خواسته درونی نکات زیبایی بیان میکند، در لژیون لیدی جونز همه شما یک خواسته درونی دارید اگر در مسیر خواسته درونیتان باشید حالتان خوب است وگرنه حالتان بد است.
اگر به وظایف خود عمل کنید حالتان خوش خواهد بود وگرنه به حال خوش نخواهید رسید.
تهیه و تنظیم گزارش: حمید تاج مسافر لیدی جونز، رهجوی آقای مهدی سلطانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2171