English Version
English

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی شانزدهم بهمن ماه 1394

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی شانزدهم بهمن ماه 1394

بیست و چهارمین جلسه از دوره هشتم لژیون پزشکان پارک طالقانی با نگهبانی آقای مهندس دژاکام و استادی آقای دکتر رضا و دبیری خانم اعظم، با دستور جلسه وظایف رهجو، در تاریخ 16/11/94 راس ساعت 8 صبح آغاز به کار کرد.


استاد:
من در سال 82 فارغ‌التحصیل دانشگاه علوم پزشکی همدان شدم. سال 87 تحقیقات خودم را در مقوله اعتیاد آغاز کردم و دوره‌هایی را گذراندم و در حال حاضر کلینیک بنده در اسلامشهر میباشد. موضوع این جلسه وظایف رهجو میباشد و به نظر بنده موضوع بسیار مهمی است. کنگره واژگانی که برای دستور جلسات خود استفاده میکند واژگانی است که به دقت در آن تفکر شده است و از خود نام دستور جلسات مضمون بحث استخراج میگردد. رهجو به معنای جوینده راه است و کسی که وارد کنگره میشود در حقیقت به دنبال راه درمان خود میباشد و این اشتیاق راهیابی را باید در خود داشته باشد. کنگره به کسی میتواند کمک کند که جوینده راه باشد. زمانی که فرد وارد کنگره میشود راهنما برای خود انتخاب میکند. در کنگره ما افرادی مثل پزشک روانشناس و یا روانپزشک نداریم بلکه فقط از واژه راهنما استفاده میشود. راهنما کسی است که بلده راه است و باید مسیر را به رهجو نشان بدهد. رهجو قبل از آن که به کنگره وارد شود شاید اعتقاد هم به سیستم درمانی کنگره نداشته باشد برای همین زمانی که وارد کنگره شد 3 جلسه به عنوان مهمان در جلسات شرکت میکند و این جلسات فرصتی است که فرد با سیستم و روش درمانی کنگره آشنا شود و افرادی را ببیند که با این روش به درمان رسیده اند. بنابراین فرد بعد از آن که این 3 جلسه را گذراند میتواند موضع خود را مشخص بکند که آیا میخواهد در این سیستم درمانی حضور داشته باشد یا خیر؟ اگر این روش را انتخاب نکرد که هیچ  ولی زمانی که انتخاب کرد باید به متود و سیستم درمانی کنگره پایبند باشد. در این زمان است که راهنما انتخاب میکند. زمانی که راهنما‌‍ ی خود را انتخاب کرد نمیتواند هم به روش کنگره عمل کند هم به ان ای برود و یا همزمان از روشهای دیگر هم استفاده کند. در کنگره قوانینی که وجود دارد فرد را از انجام این عمل منع میکند زیرا آنقدر دستور جلسات و منابع آموزشی کنگره وسعت دارد که فرد فرصت نمیکند که بخواهد به سمت آموزشهای دیگر برود.

مورد بعدی این است که رهجو باید به راهنمای خود معتقد باشد. انتخاب راهنما به صورت سفارشی و یا از پیش انتخاب شده نمیباشد بلکه فرد از طریق حس و کاملا با اختیار خودش راهنما را انتخاب میکند. زمانی که فرد لژیون خود را انتخاب کرد باید به یکسری از مطالب پایبند باشد. یکی از این مطالب اعتقاد به درمان در کنگره است. فرد باید نسبت  به دارویی که مصرف میکند پایبند باشد و اعتقاد داشته باشد که این دارو برای او مفید است و این دارو است که در درمان او نقش بسیار مهمی دارد پس باید آن را طبق دستور راهنما و منظم و سر زمان معین شده‌اش مصرف کند. مسئله بعدی حضور مستمر رهجو در جلسات است که از اهمیت بسیار بالایی برخور دار است. قانون به این شکل است که رهجو باید پانزده دقیقه قبل از تشکیل جلسه در محل برگزاری جلسه حضور داشته باشد. علاوه بر حضور به موقع باید فرد آماده به کلاسهایش بیاید و حداقل در هفته سی‌دی آموزشی خود را گوش داده باشد و در لژیون خود از آمادگی خوبی نسبت به مطالب آموزشی آن روز خاص در لژیون خود برخوردار باشد. از منابع آموزشی به نحو احسنت استفاده کند. وظیفه دیگر رهجو آن است که بر قوانین حاکم بر جلسه و کنگره آگاهی کامل را داشته باشد. مسئله بعد این است که هر لغب و منصبی که فرد دارد در حقیقت در داخل کنگره مد نظر قرار نمیگیرد و آنها برای بیرون کنگره میباشد و داخل کنگره همه را به عنوان مسافر میشناسند. یکی دیگر از وظایف رهجو بحث خدمت در کنگره است. وقتی فرد مدارک تحصیلی بالا داشته باشد و یا از وضعیت مالی خوبی برخوردار باشد و یا مقامی در خارج از کنگره داشته باشد این مسائل او را از خدمت کردن باز خواهد داشت و دچار بروز منیت در افکار فرد خواهد گردید. به همین دلیل است که میگویند قبل از این که به کنگره وارد شوید تمام مقامها و منصبهای خود را پشت در بگذارید و با ظرف خالی وارد شوید. رهجو باید ادب و نزاکت را رعایت بکند و پیگیری درمان را در خود داشته باشد و کاملا مطیع قوانین حاکم در کنگره باشد. زیرا که اگر فرد خلاف حرمت‌های کنگره عمل کند مسلما در روند درمانی خود مشکل ایجاد خواهد کرد. یک سفری اولی نمیتواند وارد لژیون مالی بشود. شاید هم فردی باشد که بتواند پول زیادی را در اختیار کنگره قرار دهد و یا زمینی داشته باشد که بخواهد آن  را به کنگره اهداء کند ولی کنگره به این فرد این اجازه را نخواهد داد چون در سفر اول رهجو هنوز به تعادل فکری مناسبی نرسیده است و ممکن است اگر فردا روزی به درمان نرسد مدعی بشود و از افراد کنگره متوقع گردد و شاید اینگونه بیندیشد که از کمکهای اوست که کنگره به اینحا رسیده است. رهجو باید بداند که تمام هزینه‌هایی که کنگره متقبل میشود از قانون یازدهم کنگره میباشد. مسئله آخر هم این که  باید آن تمیزی و پاکیزگی و آن نظم  لازمه را  در روال کار خود قرار دهد.


آقای دکتر مسعود:
گرچه خواهد شد ولی بحث مقایسه نیست. من اولین بار است که میخواهم در کنگره این مسئله را باز گو کنم ولی در دانشگاهها و در مقابل اساتید و حراست این سخنان را در گذشته باز گو کرده‌ام.  ما خوب است که سیستم کنگره 60 را با سیستم دانشگاهی مقایسه کنیم. ما در اینجا رهجو را معادل دانشجو در نظر میگیریم. در کنگره رهجو کسی است که مصرف کننده است و کلی تخریب را در جسم و روان خود ایجاد کرده است و نابه‌سامانی فکری دارد. با تمام این وجود به او میگویند که راه خود را خودت انتخاب کن. حال که کنگره را انتخاب کردی 3 جلسه مهمان خواهی بود و در این جلسات باید حضور داشته باشی که ببینی آیا از روند درمانی و از افرادی که کنگره را اداره میکنند آن حس خوب را دریافت میکنی یا خیر؟ در دانشگاه‌ها ما افراد را از یک سدی به نام کنکور میگذرانیم و افرادی هستند که پزشکی را دوست داشتند ادبیات قبول میشوند و یا به ادبیات علاقه داشته‌اند ولی مهندسی قبول شده‌اند. بالاجبار یک راهی را برای آنها تعیین میکنیم به اضافه آن که آگاهی هم به دانشجو داده نمیشود. مسئله بعد این است که ما در دانشگاه‌ها معمولا بعد از 12 سال دیپلم میگیریم و 4 سال لیسانس و 2 سال هم فوق لیسانس به طول می‌انجامدبعد از سپری شدن این پروسه زمانی به فرد گفته میشود که پایان نامه ارائه بدهد. در صورتی که در کنگره 60 آغاز نامه از رهجو خواسته میشود. من این مسئله را بارها تکرار کرده‌ام که همین لفظ آغازنامه یک دیدگاه فلسفی و بزرگی است. این آغاز نامه در حقیقت پیامی را به رهجو میدهد که تو تازه در اول راه قرار داری و باید ادامه بدهی. من در دو جناه هستم هم در کنگره هستم و هم در دانشگاه مشغول به کار هستم ولی همیشه گفته‌ام که ای کاش دانشجویان ما مثل رهجویان کنگره بودند و مثل آنها رفتار میکردند و اساتید دانشگاه ما شبیه راهنمایان کنگره عمل میکردند. در کنگره گفته میشود که عناوین را کنار بگذارید در دانشگاه‌ها شاید در نوشتار فقط از اسم و فامیل استفاده شود ولی آیا در عمل نیز به این گونه است ؟ در کنگره شاید رهجویی بیاید میلیاردر باشد دکتر باشد مهندس باشد با سواد باشد و چه بی‌سواد همه و همه با اسم کوچک همدیگر را صدا میکنند و ای کاش در دانشگاه‌ها هم به همین شکل بود. دانشجو در دانشگاه هنوز به شکل دانش آموز است و ما باید تمام دانش را در اختیارش قرار دهیم و خودش جوینده دانش نمیباشد. اگر موفقیتی در این روش درمانی کنگره است یکی از دلایل بارز آن همین رعایت کردن این اصولی بود که خدمتتان عرض کردم که رهجو خودش تمام مسئولیتهای شکست و پیروزی خود را قبول میکند.


آقای دکتر صمد:
رهجو باید خواهان رهایی باشد و در این مسیر باید آموزش پذیری خود را نشان بدهد و وقتی میخواهد در جلسات حضور داشته باشد باید تمام قوانین را رعایت کند. کسی که نتواند به این قوانین پایبند باشد و وظایف رهجو را به خوبی انجام ندهد نمیتواند در درمان موفق باشد و از مدار درمان خارج خواهد شد. حال اگر تمام قوانین را رعایت کرد و به مقصد رسید باید تکالیف جدیدی را انجام دهد. باید خدمت کند و این خدمت کردن خود ادامه درمان است چرا که خدمت در انسان تغییر حس را ایجاد میکند و باعث میشود که عقل بهتر فرمان بدهد و باعث پیشرفت میشود. رهجو باید در تمام مراحل مسیر سپاسگزار باشد جون مسیری است که رایگان در اختیار او قرار داده اند و باید قدر دان آن باشد.


خانم دکتر شیوا:
در مورد وظایف رهجو همانطور که جناب مهندس در سی‌دی فرمودند به طور خلاصه اگر بخواهم بیان کنم وظایف رهجو را در مقابل سه مقوله بیان کردند. یکی در مقابل راهنما که آن همه آموزش و درمانی که به صورت رایگان برای رهجوی خود انجام میدهد. احترامی که باید در قبال راهنما صورت بگیرد حتی زمانی که شاید به دلایلی روند درمانی را درست برای رهجوی خود در نظر نمیگیرد باز باید  همانگونه که راهنما گفته است رهجو مو به مو به آن عمل کند. کسی  که در کنگره به درمان میرسد اگر بخواهد پروسه درمان را تکمیل کند باید تمام آن وظایفی که نسبت به کنگره دارد را انجام بدهد و در واقع باید خدمت کردن را در کنگره  تجربه کند و بتواند در امتحان کمک راهنمایی نمره قبولی را بگیرد و به عنوان راهنما به همنوع های خود و کسانی که نیازمند کمک او هستند مساعدت برساند. علاوه بر اینها باید وظایف و مسئولیتهای خود را در قبال خانواده خود نیز انجام دهد.


آقای روانشناس محسن:
در دیدگاه روانشناسی هویت انسان را به چند دسته تقسیم کرده‌اند. در کل دو نوع هویت داریم که یکی از آنها هویت شکست است و دیگری هویت موفق. اگر کسی بتواند در مسیری که حرکت میکند به تمام کارهای لازم عمل کند و این احساس در او به وجود بیاید که میتواند از پس کارهای خود برآید در این شخص هویت موفق شکل خواهد گرفت. برای مثال شخصی که تا دیروز مصرف کننده بوده است و هیچکس مسئولیتی راه به او واگذار نمیکرده است امروز این اعتماد به او میشود و از او خواسته میشود که پولها را شمارش کند. این هویت موفقی که در این شخص ایجاد میشود احساسی غیر قابل وصف است و کنگره این حس را به خوبی در فرد ایجاد میکند.


آقای احسان:
وظیفه اصولا یک حالت دو جانبه دارد. همه به خوبی به وظایف رهجو اشاره کردند ولی تک تک ما که در این جمع حضور داریم به دنبال این هستیم که یک نفر را از تاریکی اعتیاد به سمت تعادل هدایت کنیم. بنابراین یک سری وظایف هم برای ما تعریف خواهد شد. برای یک فرد مصرف کننده به نظر من یک طبقه به زیر نیازهای فیزیولوژی شکل میگیرد به این معنا که اگر یک فرد مصرف کننده پنج هزار تومان پول داشته باشد و هم گرسنه و هم خمار باشد بی شک آن میزان پول را صرف خرید مواد خود میکند و حتی به گرسنگی خود فکر هم نمیکند. ما با چنین انسانی  سروکار داریم. ما برای چنین فردی در وحله اول باید یک احساس امنیت را ایجاد کنیم. در کنگره وقتی پیام خوانده میشود در آن این جمله بیان میشود که کنگره مکان امن و مقدسی میباشد. یعنی فرد که وارد کنگره میشود در ابتدا احساس امنیت در او شکل میگیرد. وقتی لژیون و راهنما انتخاب میکند آن احساس تعلق هم در او شکل خواهد گرفت. ما باید کاری بکنیم که فرد مصرف کننده اعتماد به نفس از دست رفته‌اش را دوباره بدست بیاورد. من زمانی که مصرف کننده بودم همانطور که آقای دکتر محسن عرض کردند هویت من از بین رفته بود و کاری از من ساخته نبود. در کنگره همه اینها به من بازگردانده شد. یادم هست راهنمای من روزی از من سوال کرد که آخرین دفعه‌ای که رنگین کمان را دیده‌ای کی بوده است ؟ من هر چه فکر کردم نتوانستم به یاد بیاورم و جوابی که به راهنمای خود دادم این بود که آیا هنوز رنگین کمانی وجود دارد ؟ در صورتی که وجود داشت. یعنی در فرد مصرف کننده زیبایی شناختی مرده است و خیلی از حقیقت ها و زیبایی ها را نمیتواند مشاهده کند. من  قصد دخالت در کار کلینیکها را ندارم ولی خواستم یک پیشنهادی بدهم. چون در کنگره راهنما کسی است که خودش در اوج تخریبها و اعتیاد بوده است همان اول به صورت خودکار با رهجو احساس همدردی و همدلی میکند چرا که اگر رهجو از حالتی صحبت کند او به خوبی از آن حالت با خبر استو رهجو را درک خواهد کرد. به نظر من کسانی که در درمان فعالیت دارند باید بتوانند که این احساس را در رهجو به وجود بیاورند. پدر من قبل از کنگره خیلی خواستار این بود که من را از اعتیادی که داشتم نجات بدهد از این رو من روشهای زیادی را امتحان کردم. به دیدن روانشناسها و روانپزشکهای زیادی رفتم حتی به هیپنوتیزم هم رو آوردم ولی هیچکدام پاسخگو نبود. پیش آخرین دکتری که رفتم خیلی با عصبانیت زیادی از آن جا خارج شدم و آن هم به این دلیل بود که ایشان بعد از چند سوالی که از من پرسیدند یک سوالی از من کردند که خماری چگونه است؟  واقعا کسی که هیچ زمینه‌ای از خماری ندارد چگونه میخواهد اعتیاد را درمان کند؟ تمام صحبت من این است که این همدلی به رهجو در کنگره خود به خود اتفاق می‌افتد و باید طوری رفتار بکنیم که این همدلی در بیرون از کنگره نیز تحقق پیدا کند.


خانم دکتر فرشته:
آقای مسعود به زیبایی اشاره کردند که وقتی اسمها به درستی و با تفکر انتخاب میشود مطالب زیبا تر و بهتر انتقال خواهند یافت. وقتی ما از کسی که خواستار درمان است به اسم رهجو یاد میکنیم این احساس در فرد ایجاد میشود که به او بها داده شده است و از او خواسته شده است که راه خود را خودش انتخاب کند. همانطور که در دانشگاهها دانشجویانی موفقتر هستند که خودشان به دنبال دانش بروند. در کنگره نیز رهجوهایی به درمان میرسند که راه خود را به درستی انتخاب کنند و در این مسیر ثابت قدم باشند و به قوانین آن احترام بگذارند.


آقای دکتر محمد:
بحث رهجو بحثی است که دارای طیف گسترده‌ای میباشد. در کنگره نظم و قوانینی که برای سفر رهجو وجود دارد باعث میشود که رهجو در درمانش موفق تر باشد. در کلینیکها و مکانهای درمانی دیگر این سختگیری ها وجود ندارد. شاید در کلینیکها اگر این سختگیریها وجود داشته باشد فرد دیگر در کلینیک حضور پیدا نکند. ولی در کنگره این امور به زیبایی رعایت میشود و سختگیری‌های مناسب و به جایی برای رهجو در نظر گرفته شده است.


آقای دکتر یوسف:
من از روز اول که وارد کنگره شدم یک سوالی در ذهنم شکل گرفت که همه میدانیم که در پروسه درمان اعتیاد انگیزه نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. چه در شروع درمان و چه در طول درمان و چه در پایان درمان انگیزه نقش مهمی دارد. وقتی فرد وارد کنگره میشود در همان ابتدا متوجه میشود که کنگره در یک چهارچوبی فعالیت خود را انجام میدهد. این قوانین و این چهارچوب‌ها است که به رهجو در مسیر درمانی کمک میکند. مطلب بعد سلسله مراتبی است که در کنگره وجود دارد. وقتی که رهجو وارد میشود جایگاه مرزبانها راهنماها و عوامل مختلف کنگره را که میبیند کم کم سعی میکند که خودش را به این جایگاه‌هایی که ارزشمند هستند برساند. این مطالب به رهجو در مسیر درمانی بسیار کمک خواهند کرد.


خانم دکتر ستاره:
در مورد وظایف رهجو اولین مطلبی که به آنها گوش زد میشود این است که باید ادب را در هر شرایطی رعایت کنند. در کلینیک افرادی که از کنگره حضور پیدا میکنند در مقایسه با افراد دیگر دارای یک نظم و اصول مناسبی هستند و همیشه در برخوردها ادب را رعایت میکنند.


خانم دکتر اعظم:
دوستان به مطالب بسیار زیبایی اشاره کردند. خصوصیتی که من خودم در رهجوهای کنگره میبینم  یک حس مسئولیت به خصوصی میباشد و این به این دلیل است که اگر رهجویی در کنگره مرتکب اشتباهی بشود در وحله اول میداند که مسئول اول آن اشتباه خودش بوده است و در وحله دوم کنگره به جدیت با این اشتباه‌ها مقابله میکند و شاید مثلا به آن شخص چند جلسه اجازه مشارکت داده نشود. برخوردهای کنگره هم محکم است و هم جدی و هم در عین حال ضابطه مند است. از اشتباهات به سادگی گذر نمیشود. این سختگیری‌ها باعث شده است که رهجو در مسیر خودش مسمم تر باشد. من به عنوان پزشک فرجه‌هایی که به بیمارها میدهم در حقیقت یک عمل به ظاهر نیک است و عمل سالم نیست ولی در کنگره این فرجه‌ها زمانی که اتفاق می‌افتد باعث میشود که رهجو از قبل هم در مسیر ثابت قدم تر باشد.


آقای کوروش:
به نظر من رهجو بودن یک مسئولیت بسیار سنگینی است. یکی از دلایل سختی آن این است که زمانی فردی میتواند رهجو باشد که دیگران را استاد بداند. دیگران را استاد دیدن برای یک فرد مصرف کننده کار مشکلی است. در سفر اول رهجو یک استاد دارد و آن راهنما است. وقتی مرزبان میشود استادهای او بیشتر خواهند شد. ایجنت هم بشود به همان شکل است هر چقدر مسئولیتها بزرگتر و سنگین تر میشود به همان مراتب استادها هم برای فرد بیشتر خواهند شد. در حقیقت وقتی مراحل بالاتر میرود شخص رهجو تر میشود و بیشتر به دنبال آموزگار میگردد. در یک حکایتی خواندم یک حاکمی بود در قصر خود وزیران و مشاوران زیادی داشت. یک روز همه را فراخواند که من چرا باید در همه اصول حکومتی از شما مشورت بخواهم؟ شما همیشه همه راهکارها را میدهید و من خودم یاد نگرفتم که مشکلات را حل کنم و راهکار ارائه بدهم. پسر پادشاه گفت من میتوانم جواب تو را بدهم. به او گفت تا زمانی که در تخت پادشاهی نشسته‌ای و از بالا به همه نگاه میکنی و خود را در جایگاه استادی میبینی نمیتوانی رهجو باشی. کنگره این آموزش پذیری را به رهجو به خوبی آموزش میدهد.


آقای دکتر علیرضا:
حرف قشنگی که آقای کوروش مطرح کردند وقعا قابل توجه است. در روانشناسی هم ما این مطلب را داریم که ماهی را نباید آماده به فرد تقدیم کنیم باید او را وادار کنیم که خود  ماهیگیری را بیاموزد. در این زمان است که میتواند رهجو باشد و راه ماهی گرفتن را خودش پیدا خواهد کرد. باید رهجو باور داشته باشد که این راه به او کمک میکند وقتی از این مطلب مطمئن شد آن زمان است که راهنما انتخاب میکند و در مسیر درمان قرار میگیرد.


آقای دکتر بهنام:
یک نکته مهمی که در رفتار فرد معتاد در ابتدای درمان وجود دارد بحث انکاری است که مدام بیمار به آن دست به دامان میشود و اصولا این مطلب پذیرش خیلی از مطالب را برای فرد غیر ممکن میکند. به عبارتی دیگر دردی را درون خود نمیبیند که به دنبال درمان آن باشد. اگر ما بتوانیم او را به درجه رهجویی برسانیم تمام این مشکلات حل خواهد شد. این اتفاق در کنگره به خوبی رخ میدهد به صورتی که در آن سه جلسه اول که بیمار به صورت مهمان در جلسات حضور پیدا میکند در اصل به او فهمانده میشود که در حال حاضر در چه موقیتی قرار دارد و راه حل آن را هم جلوی پای او قرار میدهند. نکته دیگری که باز حائز اهمیت است  این است که در طول درمان بیمار مدام میخواهد در روند درمان دخالت کند و خودش برای خودش و درمانش تصمیم گیری میکند و در اصل خود را شریک درمانگر میپندارد. ولی در کنگره رهجو در هر جا از درمان که باشد همیشه خود را تسلیم شیوه درمانی کنگره میداند و میداند که این روش برای او پاسخگو خواهد بود و میداند که تمام نکاتی که راهنما به او گوش زد میکند برای بهتر سفر کردن او میباشد و به خود این حق را نمیدهد که در آن دخالتی بکند و یا خودسرانه بخواهد کاری را انجام دهد. وقتی که فرد به این باور برسد خیلی از مشکلاتی که در درمان اعتیاد وجود دارد به کنار میرود. به نظر من رهجو دانشجو نیست چرا که دانشجو حق تحقیق و تفحص دارد ولی در مورد رهجو اینگونه نیست و باید خود را یک دانش‌آموز کلاس اولی بداند تا بتواند به آن نتیجه‌ای که میخواهد برسد.


آقای دکتر نادر:
اگر کنگره موفق بوده و هست دلیل اصلی آن به نظر من همان رهجو بودن بنیان گذار کنگره میباشد و آن دید و نگرشی که دارد. خودش مسیری را طی کرده است و سپس راهنمای راه برای دیگران شده است و به نظر من اگر اینگونه نبود کنگره به جایی که در حال حاضر رسیده است نمیرسید. رهجوهایی که در کنگره حضور دارند کسانی هستند که این مسیر را طی میکنند و وقتی به رهایی میرسند باز راهنمای راه برای دیگران میشوند. به نظر من از همان اول که کنگره آغاز به کار نمود در هر مقطع یکسری مسائل به وجود می‌آمد که این آئین‌نامه‌ها و قوانینی که امروز شکل گرفته‌است بر اساس تفکری است که در آن مقاطع نسبت به مسائل انجام میشد. مهمترین آن آغاز نامه است که به نظر من مسیر فکری را تغییر داد.


مهندس:
عزیزان از دیدگاه‌های متعدد این مسئله را شکافتند. در کنگره این صحبت هیچوقت بیان نمیشود که من دیگر کاری ندارم و وظیفه من در کنگره به پایان رسیده است و هیچ کس در کنگره نمیتواند بگوید که کامل است از خود من گرفته تا تک تک اعضای کنگره 60. نشانه آن هم این است که ما در کنگره سه سفر داریم اولین سفر  از مصرف مواد مخدر تا قطع مواد مخدر سفر دوم از قطع مواد مخدر تا رسیدن به خود و سفر سوم از رسیدن به خود تا رسیدن به خالق خود. همچنین گفته میشود که برای درمان اعتیاد دو سفر الزامی میباشد. بعضی از ما انسانها در سفر دوم یعنی رسیدن به خود هم موفق نمی‌شویم چه برسد که بخواهیم وارد سفر سوم بشویم. حال اگر کسی رها شد و به درجه راهنمایی رسید کل زمانی که برای خدمت در سمت کمک راهنمایی دارد حداکثر چهار سال است. بعد از چهار سال باید لژیون خود را تحویل بدهد. خود راهنما میتواند در کنگره حضور داشته باشد ولی دیگر به عنوان کمک راهنما نمیتواند خدمت کند. مزاح میکنم ولی برای بعضی از کمک راهنماها واگذار کردن لژیون از متارکه با همسرشان مشکل تر است. کمک راهنما بعد از چهار سال میتواند راهنما بشود فقط در صورتی که آغاز نامه ارائه بدهد. برای تایید آغاز نامه‌ او هم باید ابتدا از خود دفائیه ارائه بدهد و هم  پنج کمک راهنما او را تایید کنند و بعد از آن مراحلی طی میشود و به منصب راهنمایی میرسد. مرحله بعد از آن هم استاد راهنمایی میباشد که در کنگره ما یک استاد راهنما داریم. در کنگره این نظم و هماهنگی کاملا برقرار است. اگر رهجویی که در سفر اول است بخواهد 400 میلیون تومان هم به کنگره اهداء کند ما از او قبول نخواهیم کرد چرا که ایشان باید در ابتدا سفر اول خود را با موفقیت به پایان برساند بعد از آن میشود راجع به این مسائل مذاکره نمود. به این دلیل که همانگونه که دوستان گفتند چون هنوز از تعادل فکری درستی برخوردار نیست  کافی است کوچکترین مسئله‌ای پیش بیاید تا مدعی بشود و خیلی از مسائل کنگره را وابسته به کمک‌های خودش ببیند. برادر خود من وقتی وارد درمان شده بود به مسئولین و راهنمایش گفتم که بالاترین سختگیری را برای او در نظر بگیرند. شرایط او به شکلی بود که در زاهدان زندگی میکرد و برای شرکت کردن در جلسات 24 ساعت مسیر را با قطار طی میکرد در کلاسهایش شرکت میکرد و دوباره تمام این مسیر را برمیگشت تا به منزل برسد. حتی درخواست میکرد که نامه اوتی او را دو هفته‌ای بنویسم ولی قبول نمیکردم. تمام این سختگیری‌ها انجام میشد که به درمان برسد. چون وقتی مصرف کننده‌ای بداند که میشود در قبال او پارتی بازی انجام شود مسلما در مسیر درمان آن پایبندی و ثابت قدمی لازم را نخواهد داشت. در یکی از فیلم‌های شکسپیر مشاهده میکردم که پادشاهی بود که روزی در جنگل یک جادوگری او را متوقف میکند و قصد کشتن پادشاه را میکند. در این هنگام جادوگر به پادشاه یک فرصتی میدهد که اگر پاسخ سوالی که از او میکند را بتواند بیابد از جان او خواهد گذشت در غیر این صورت باید پادشاه با جادوگر ازدواج کند. به پادشاه یک ماه فرصت میدهد. پادشاه کل دانشمندان شهر را جمع میکند که پاسخ این سوال پیدا کنند و سوال این بوده است که زن از مرد چه میخواهد؟ تمام بزرگان مطالب زیادی را جمع آوری میکنند و پادشاه آن ها را پیش جادوگر میبرد. جادوگر این همه پاسخ را که میبیند میخندد و میگوید که جواب سوال تنها یک کلمه است و آن قدرت است. زن دوست دارد که بتواند بر مردش تکیه کند. خواسته اصلی او این است. در سیستم درمانی هم همینگونه است . مریض فقط میخواهد که بتواند به درمانگر اعتماد کند. رهجو هم میخواهد که به راهنما اعتماد کند. در کنگره هیچ راهنمایی اجازه ندارد که به رهجوی راهنمای دیگری پاسخی بدهد و یا راهنمایی بکند. به هیچ وجه اجازه مداخله ندارد حتی اگر راهنما برنامه غلطی هم به رهجو داده باشد. رهجو باید این باور را داشته باشد که راهنما هر چه برای او میخواهد فقط در مسیر درمانی او میباشد. ما در کنگره حرمت راهنما را اینگونه بیان کردیم که اگر شال نارنجی راهنما را بر گردن یک مترسک انداختیم باید به او احترام بگذاریم.  این امر در کنگره بسیار به آن اهمیت داده شده است.    

 

 

نام پزشک

نام کلینیک

تلفن تماس

منطقه

دکتر فرشته تکیه فردی

فرشته

09122799762

19

دکتر احمد رضا سمیعی

حامی

09189595486

اراک

دکتر صمد روحی

کلینیک راه تندرستی

09123054575

فرجام

دکتر رضا کارگشا

کلینیک اهورا

09125183651

اسلام‌شهر

علیرضا ناظم

بازگشت نو

09121235601

رود هن

محسن لطفی

کیمیای شرق

09122345210

جناح

روانشناس شیرین شریف زاده

نیک روز

09121647794

پیروزی

دکتر حمید آتش بهار

سعادت آباد

09123947833

2

دکتر علی شاهمرادی

ساحل تندرستی

09123384811

شهدا

دکتر محمد شهبازی

مهرآوین

09121209772

17 شهریور

دکتر همایون قاسمی

آفتاب

09123862348

19

دکتر مصطفی الوندی

مهر

09122615988

کرج

محمودی

ایران مهر

44407224

پونک

روناک سلیمی

راه تندرستی

09186454143

دلاوران

دکتر یوسف حداد

کیان مر

09121159327

1

لیلا شعبان علی

بعثت

09355554031

20

شیرین امیر حسنی

طلوع سبز

09122273974

رودکی

فریدون طالبی

ایران زمین

09123244804

قدس

دکتر محمد جعفری

آرش

09121777013

سعادت آباد

دکتر اعظم انصاری

انصار

09124540662

رباط کریم

دکتر پریسا جعفریان

شادزی

09391999483

ستارخان

دکتر شیوا اکبریان

یزدان پاک

09382591555

پونک

دکتر غلامحسین هدایتی

مهرآوران

09122162016

5

روانشناس الهام بیات

انصار

56677893

رباط کریم

ساسان اسدی

آفتاب سلامت

09121353085

 

دکتر مسعود حاج رسولی

دانشگاه آزاد

09123017408

-

حسین شکاری

دکتر حاجی پور

09124797974

یافت آباد

دکتر انیس رستگاری

سروش

09171519113

کرج

دکتر نادر اشرف نیا

سفیر سلامت

09123061526

13

دکتر ستاره بقایی

اکسیر

09122211006

18

دکتر بهنام شاه محمدی

کلینیک مهرنام

09121035339

خانی آباد نو

 

 

تهیه و تنظیم: امین مغاری     
         

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .