English Version
English

خدمت و رسیدن به آگاهی جشن دهمین سال رهایی اقای عباس آقایی

خدمت و رسیدن به آگاهی جشن دهمین سال رهایی اقای عباس آقایی
جلسه هشتم از دور ششم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی امین استان قم روزهای پنج شنبه مورخ 94/11/15 با دستور جلسه "وظایف رهجو" با استادی دیده بان محترم آقای احمد حکیمی و نگهبانی آقای عباس کاظمی و دبیری آقای حسن عبداللهی رأس ساعت 17 آغاز بکار نمود در ادامه دهمین سال آزادی و رهایی ایجنت و کمک راهنمای محترم آقای عباس آقایی را جشن گرفتیم .


خلاصه سخنان استاد :
از خداوند سپاسگزارم که توفیق داد در این نمایندگی حضور پیدا کنم امیدوارم جلسه خوبی را به کمک همدیگر سپری کنیم من امروز به جای آقای خدامی اینجا هستم ، آقای مهندس ماموریتی به ایشان دادند و توفیق شد بنده در خدمت شما باشم . امیدوارم همه بتوانیم راه درست زندگی کردن ، فکر کردن و عمل کردن را یاد بگیریم و به انجام برسانیم . دهمین سال تولد آقای عباس آقایی را به بنیان کنگره و خانواده محترمشان و آقای آقایی و دوستان تبریک می گویم . این تولد حاوی پیامی برای عزیزان سفر اولی و سفر دومی می باشد امیدوارم بهره لازم را ببریم . دستور جلسه وظایف رهجو است هر کدام از دوستان که به جایگاه خدمتی رسیدند نشانگر این است که بدرستی این وظیفه را انجام دادند . وقتی دستور جلسه ای تعیین می شود کلمات دستور جلسه حاوی مطالبی است که در درون خود دارد . وقتی حرف از وظیفه می شود باید متوجه بشویم همه دارای یک وظیفه هستند مخصوصا انسان که اگر بدرستی این وظیفه را انجام برساند همیشه در آرامش و آسایش و در جنت بسر می برد .



 
اگر فرض کنیم که انسان بدلیل نا آگاهی وارد جهان اعتیاد شده است و حالا برای خروج از جهان اعتیاد باید وظایفی را به عهده بگیرد و مسئولیت را بپذیرد و بدرستی به انجام برساند . حالا این وظایف چیست ؟ وقتی جوانی ازدواج می کند اگر بیاید وظایف خود را در برابر این پیوندی که ایجاد کرده است را بنویسد و به آنها عمل کند ازدواج موفقی خواهد داشت ولی عمدتا خیلی ها این کار را نمی کنند . و یک سفر اولی هم وقتی وارد کنگره می شود برای خودش نمی نویسد که شرح وظایف من در رسیدن به رهایی چیست ؟ اما ما این شرح را در اختیارش قرار می دهیم ، با سی دی وظایف رهجو و قوانینی که از طرف کنگره و از طریق راهنما به گوش رهجو می رسد از حرمت و قوانینی که در جلسات خوانده می شود . اینها را اگر به انجام برسانیم انگار که وظیفه خودمان را داریم به انجام می رسانیم .


انسانهایی که با خواسته رهایی وارد کنگره شدند و به اجبار نیامدند بعد از مدتی به درجه تسلیم رسیدند تسلیم امر راهنما و متد و روش دی اس تی که در بخش جسم و روان و جهانبینی بتواند وظایفش را به انجام برساند و به هدفش برسد ، در کنگره اگر بپذیریم که قوانینی جاری هست ، شخصی که نیم ساعت قبل و شخصی که نیم ساعت بعد از شروع جلسه وارد کنگره می شود قانونا تفاوت می کنند چون ما اگر می گوییم عدالت جاریست و آموزشی در کنگره جاری هست قطعا این دو فرد دو برداشت متفاوتی را از کنگره خواهند داشت . قطعا شخصی که زودتر می آید برداشت بیشتری از کنگره دارد ، این قانون است و به همین جهت است که وقتی این روشن بینی برای یک رهجو اتفاق می افتد بدرستی کارش را به انجام می رساند و در راقع برای رسیدن به رهایی و هدف ، خودش وظایفش را بدرستی به انجام می رساند و امیدوارم که همه ما در این سیستم در هر جایگاهی که هستیم بتوانیم وظایفمان را بدرستی انجام برسانیم .

 
باز هم به عباس عزیز تبریک می گویم امیدوارم که سالیان سال در کنگره حضور داشته باشد و پر توان مثل گذشته در جایگاه های مختلف ادامه بدهد و یک تبریک ویژه دارم به مناسبت جابجایی به مکان جدید . این کاری که همه به کمک همدیگر انجام داده اید و به همه از ایجنت و مرزبان خدا قوت می گویم و به همه عزیزانی که به کمکشان آمدند تا این جا را مهیا کنند تبریک می گویم و این نشان دهنده رشد و تفکر و اندیشه شماست و خوشا بحال افرادی که جایگاه خدمتی شان با مرکز فاصله دارد و هر روز مسیری را طی می کنند تا احساس وظیفه ای که به گردنشان هست را به انجام برسانند . خیلی نکات مهم و ارزنده ای در این دوری مسیر هست ، همانطور که خودرو برای طی مسیر احتیاج به سوخت دارد انسان هم برای این جابجایی احتیاج به سوخت دارد و این چیزی نیست جز عشق و محبت و این عشق و انگیزه یک سوخت را در انسان بوجود می آورد و ما را به حرکت در می آورد و باعث می شود انسان برود و کار و وظیفه خودش را به انجام برساند . من در سال 82 یک سوال از آقای مهندس داشتم هر موقع از ایشان سوال می کردم می گفتند 6 ماه بعد دوباره سوال کن شاید یک سوال را سه سال من از آقای مهندس می پرسیدم و یک روز که داشتم از شهرستان می آمدم پیش خودم فکر می کردم که روز پنج شنبه که داریم غذای شکرگزاری در کنگره تهیه می کنیم به آقای مهندس بگویم که من دیگر از شما هیچ سوالی ندارم برای اینکه چندین بار از شما سوال داشتم و شما به بعد موکول کردید . جالب اینجا بود که چند دقیقه بعد از این فکر همانطور که آسمان را نگاه می کردم جواب سوال یکدفعه در تفکر و اندیشه من کاشته شد و روز شکرگزاری به آقای مهندس گفتم من یک همچنین تصمیمی گرفته بودم و این اتفاق افتاد و من جوابی را که فکر می کردم گرفتم و جوابم را به ایشان گفتم و از ایشان خواستم اگر نقصی دارد در صورت صلاحدید پاسخ بدهد و باز همان لحظه پاسخ ندادند و یک ساعت بعد جوابم را دادند و منظورم از این مطلب این است که وقتی ما مسافتی را برای اینکه کاری را انجام بدهیم طی می کنیم ، اگر انجام این کار بتواند گرهی از گره دیگر انسان ها باز کند گره خودمان هم باز می شود این خیلی خیلی مهم است و جایگاه بالایی دارد و محبت و عشق اصلی را در طی این مسافت می توان پیدا کرد شوخی نیست هفته ای چند بار این مسیر را طی کردن قطعا باید در این مسیر یک چیزی را حس کرده باشد و همه خدمتگزاران کنگره این را حس کرده اند از جمله آقای آقایی .


 همه در واقع تجربه یک آدم مصرف کننده را داریم که چقدر بی تعادل و به هم ریخته بودیم و مشکلات داشتیم و هر انسانی نمی تواند خودش را از زیر این مسائل و مشکلات نجات بدهد ، باید یک آنی داشته باشد بیاید به رهایی برسد مدارج را طی کند و ایجنت یک شعبه بشود و این نشانه توانایی است اگر انسان در بخش تخریب بسیار تخریب ایجاد کرده است صد چندان توانایی دارد که در بخش سازندگی ، سازنده باشد و سازنده هم هست .در این کوران به رهایی می رسند و ازدواج می کنند و مثل این است که یک غنچه ای باز می شود و ماهیت اصلی خودش را که زیبایی هست و انسان ها از دیدن آن لذت می برند را به نمایش میگذارد و من خیلی خوشحالم که امروز اینجا هستم و به آقای خدامی و آقای مهندس و خانواده محترمشان و رهجوهای ایشان و نمایندگی امین قم و خود عباس عزیز و همسفرشان تبریک می گویم  و امیدوارم که همه از این خوان گسترده ای که پهن است بهترین استفاده را ببریم .


آرزوی آقای عباس آقایی :
امیدوارم که نمایندگی قم آنقدر بزرگ شود که بتوانیم نمایندگی کاشان را راه اندازی کنیم .
سخنان آقای عباس آقایی:
من در ابتدا از آقای حکیمی تشکر می کنم که قبول زحمت کردند و به نمایندگی امین قم تشریف آوردند . من نوشتارهای کنگره و آقای مهندس و خداوند را دوست دارم . آقای مهندس می گویند اگر من را دوست دارید باید تمام اعضای کنگره را دوست داشته باشید و خداوند هم می گوید اگر من را دوست دارید باید تمام مخلوقین من را دوست داشته باشید . من در ابتدا تکه ای از نمایشنامه تعارف خراسانی را می خوانم
"گفتگوی فرشته و حلاج : زمان نیمه های شب ، فصل زمستان ، مکان : داخل یک اتاق قدیمی در قرن سوم هجری و یک لحاف و کرسی خاک آلود ، برف در حال ریزش و صدای بوران و ....
پیام : آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است من که می گویم ، کلام خود نیست بلکه فردیست در جمع بیکران هستی که باورش کار هر کس نیست مگر معنای آن ، بداند که آن چیست ارابه ها را در بیکران به حرکت در آورید که نگهبانان ماوراء به آنچه در زمین می گذرد نیازمندند در دل سنگ بروید و ترکیبها را جدا نمائید"
من این نوشته را خیلی دوست دارم و وقتی این نوشته را می خوانم انرژی می گیرم و محکم تر در مسیر حرکت می کنم. از همه تشکر می کنم مرزبان های گذشته و حال و آینده ، از ایجنت جدید سپاسگزارم و امیدوارم این مسیر را ادامه بدهد و از راهنمای همسفرم سرکار خانم فتحی تشکر می کنم که قبول زحمت کردند و از همسفرم تشکر می کنم من از روزی که ازدواج کردم و زندگی مشترکم را شروع کردم چیزهای خیلی زیادی از همسفرم یاد گرفتم . به عزیزانی که از نمایندگی استاد معین تشریف آوردند تشکر می کنم و یک پیام دارم برای کسانی که تازه وارد کنگره شده اند که هر چه کنگره 60 و راهنما می خواهد گوش کنند و بدانند که در کنگره درمان قطعی وجود دارد و ما این جا ترک نمی کنیم بلکه به درمان و حال خوش میرسیم .از راهنمای خوبم آقای خدامی که اینجا حضور ندارند تشکر می کنم ، و اگر می بینید که نمایندگی قم به اینجا رسیده حاصل کار گروهی بوده است و من به تنهایی هیچ کاری نکرده ام و همه این کارها را اعضای نمایندگی قم انجام داده اند و از برادران خوبم آقایان محمد علیرضایی و اکبر علیرضایی و حسین شعبانی و پرویز بلاغی و همه شما سپاسگزارم تک تک شما آموزگار بودید برای من . قبل از اینکه به شعبه قم بیایم آقای مهندس از من سوال پرسیدند که چرا می خواهی به قم بروی و کمک راهنما بشوی ؟ من گفتم من می خواهم خودم آموزش بگیرم و یاد بگیرم تا آگاه بشوم و کسانی که در کنگره خدمتگزار هستند اگر کاری انجام می دهند گردن هیچ کسی هیچ حقی ندارند و با این دیدگاه نگاه کنید که اگر من این مسیر دور را میروم و می آیم فقط به خاطر آموزش خودم است . تشکر می کنم از پدر و مادرم که از ابتدای شروع کار نمایندگی قم من را کمک کردند و روزی که می خواستم به قم بیایم مادرم با این فکر که آب آشامیدنی قم شور است دو تا بشکه 20 لیتری آب شیرین برایم مهیا کرد و ما شروع کارمان با این دو بشکه آب شیرین بود . امیدوارم نمایندگی امین استان قم نمایندگی قوی شود و همه ما باید دست به دست هم بدهیم تا این اتفاق بیفتد .



 
سخنان سرکار خانم فتحی راهنمای همسفر :
خیلی خوشحالم که خداوند این توفیق را نصیب من کرد تا در جمع شما عزیزان حضور داشته باشم من هم دهمین سال آزادی و رهایی آقای عباس آقایی را به خودشان خانواده محترمشان و اعضای نمایندگی امین قم و استاد راهنمای گرامی شان آقای خدامی تبریک می گویم و خدمت آقای حکیمی که استادی این جلسه را به عهده گرفتند خدا قوت می گویم . آقای آقایی به هر حال در این 10 سال خدمت های زیادی انجام داده اند و برای همه ما روشن و معلوم است و امیدوارم که خداوند برکت این خدمات را در زندگیشان جاری کند و به رهجوی خودم لیلا تبریک عرض می کنم . لیلای عزیز در ابتدا همسفر برادرشان بودند و جزء رهجوهای خوب و فرمانبردار من بودند و تمام قوانین را مو به مو انجام می دادند و با اینکه مشغله کاری زیادی داشتند ولی پا به پای برادر و مادرشان می آمدند و خدا را شکر به نتیجه هم رسیدن و یک سالی هم هست که در کنار عباس آقا زندگی می کنند و هر چه ما تابع قوانین کنگره باشیم در زندگی موفقتر هستیم . خدا را شکر نصیب این خانواده عزیز هم شده و برایشان بهترین آرزوها را دارم و امیدوارم در کنار همدیگر خوش و خرم باشند درست است آقای آقایی سمت شان را واگذار کردند ولی به این نوع نیست که از کنگره دور بشوند و قطعا جایگاه بهتر و خدمتگزاری بهتری نصیب شان می شود و امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق باشند.



سخنان همسفر :
خدا را شکر می کنم که در جمع شما هستم من از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می کنم . من در این مدتی که در کنگره بودم خیلی چیزها یاد گرفتم ، در ابتدا من بخاطر برادرم می آمدم ولی بعد دیدم چیزهایی هست که خودم باید یاد بگیرم خدا را شکر به یاری آقای حکیمی و خانم فتحی رها شدیم و الان هم افتخار همسفری عباس را دارم واقعا به این همسفری و همسری افتخار می کنم به عباس عزیز تبریک می گویم به آقای خدامی تبریک می گویم و از ایشان سپاسگزاری می کنم و از آقای حکیمی سپاسگزاری می کنم . از خانم فتحی تشکر می کنم من واقعا خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم و اولین چیز این بود که استقلال فکری داشته باشم . از خانواده ام تشکر می کنم نتوانستند اینجا حضور داشته باشند ولی صمیمانه به عباس تبریک گفتند از خواهر لژیونی های عزیزم تشکر می کنم که به من لطف کردند و افتخار دادند امروز من را در نمایندگی امین قم همراهی کنند تشکر می کنم .   

















 
تهیه و تنظیم : محمد بصیری
عکاس : حسن رحمانی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .