English Version
English

پله به پله تا کسب معرفت (بخش ششم)

پله به پله تا کسب معرفت (بخش ششم)

پله   به   پله _ (قسمت ششم)

پله به پله تا کسب معرفت: زمانی انسان نظر و دیدگاه  خود را در مورد موضوع و مسئله‌ای مطرح می‌کند ولی گاهی نسبت به همان موضوع، آگاهی کامل و اطمینان داشته و به قطعیت آن را عنوان می‌نماید.حال من به قطعیت می‌گویم: اگر شما در طی 11 ماه سفر، مطالب کنگره را به‌درستی فراگرفته و درک نمایید، در سفر دوم به هر دلیلی از کنگره جدا شوید، در حیطه زندگی روزمره و شخصی خود بسیار آدم موفقی خواهید شد. وقتی برای تحصیل علم به دانشگاه می‌روید، پس از فارغ‌التحصیل شدن قطعاً درزمینهٔ رشته مورد تحصیل خود آگاهی خاص پیدا می‌کنید. مثلاً یک اقتصاددان، پزشک، حسابدار یا مهندس، هریک به‌تنهایی در یک‌رشته خاص، آگاهی خاص پیدا می‌کنند و در آن زمینه متخصص می‌شوند، ولی آیا در کنار فراگیری و تحصیل علم، تذهیب علم را هم فراگرفته و از آن برخوردار می‌شوند؟ در رفتار و کردار عمومی و اجتماعی آن‌ها تغییری حاصل می‌گردد؟ بسیار دیده می‌شود که افرادی تحصیل‌کرده و متخصص دارای خواسته‌های نامعقول و یا ترس در خیلی از زمینه‌ها هستند ولی به بهترین نحو عمل جراحی قلب انجام می‌دهند،  زیباترین و مستحکم‌ترین سازه‌ها و ساختمان‌ها را طراحی و بنا می‌کنند،  خطوط مالی یک شرکت را سروسامان داده و شرکت را به سوددهی می‌رسانند. متأسفانه در کشور ما تحصیل آرزو و آرمان شده. بدون اینکه بدانیم برای چه تحصیل می‌کنیم. ازاین‌رو به جرات می‌توان ابراز کرد تنها 10 درصد از فارغ‌التحصیلان مطالب را کاملاً آموخته و عشق به رشته تحصیلی خود دارند و از شغل مرتبط  با همان رشته نیز برخوردار می‌باشند. ولی مابقی را وقتی دقت می‌کنیم مشاغل و کارشان هیچ ارتباطی به رشته تحصیلی فراگرفته شده ندارد، اگر عشقی در تحصیل باشد حتی کسی که کتابداری خوانده باید در چائی مشغول به کتابداری شود.

در کنگره هم از 100 درصد کسانی که به رهایی می‌رسند و افتخار دریافت گل رهایی را داشته و یا به عبارتی به قطع کامل مصرف مواد مخدر می‌رسند، 90 درصد علم کنگره را به‌طور کامل فراگرفته و به قولی در جایگاه خود یک مهندس و یا پزشک می‌باشند، ولی از علم کنگره مهم‌تر معرفت کنگره هست. ما جدا از فراگیری آموزش‌های علمی در هر زمینه، باید همزمان معرفت و شناخت را هم، اصطلاحاً پیدا کنیم.

معرفت این است که بتوانیم همزمان در خانواده و جامعه، درست فکر، رفتار و صحبت نمائیم، بتوانیم عمل سالم انجام بدهیم، به‌طورکلی در کنار فراگیری رشته خاص باید طرز برخورد درست و یا همان دانائی عام را هم فراگیری نمائیم. پس مشخص شد ما در مسیر زندگی  و برخورداری از زندگی خوب و سالم  نیاز به دانائی خاص و دانائی عام داریم. دانائی خاص یعنی در یک زمینه به دانائی رسیدیم مثلاً حسابدار خوب و کار بلدی هستیم ولی دانائی عام کلی و جهان شمول هست، این‌که من بتوانم در جمع زندگی کرده و از بودن در اجتماع لذت برده و دیگران هم از وجود من لذت ببرند و این تنها با انجام عمل سالم و پیروی از اصول اخلاقی و اجرای درست فرامین و قوانین الهی میسر می‌شود. یک پزشک دارای بالاترین سطح دانائی خاص است. اگر این شخص از دانائی عام برخوردار نباشد یا به عبارتی درک درست از معرفت نداشته باشد، به مراجعه‌کننده‌ی بی‌بضاعتش هیچ کمکی نمی‌تواند بکند. یا با کسی که ماشینش را می‌شوید درست صحبت نمی‌کند. و به‌طورکلی از یک سطح به بعدِ رفتار، گفتار و یا عملکرد در مورد سایر انسان‌ها به‌صورت دیگری نمایان می‌شود.

ارتباط این نیست که من فقط با طبقه اجتماعی هم‌سطح خودم توانائی برقراری ارتباط داشته باشم، ما انسانیم حتی باید توانائی برقراری ارتباط با گیاهان و حیوانات را هم دارا باشیم. شغل اصلاً پارامتر مهمی در برقراری ارتباط نیست، وقتی ماشین می شوئید در حال خدمت کردن هستید، وقتی از خیابان‌ها زباله جمع می‌کنید، در حال خدمتگزاری به جامعه هستید، اگر به‌عنوان یک انسان از دانائی عام برخوردار باشید دیگر فرقی ندارد که هرکسی دارای چه شغلی هست. در جوامعی که عموم مردم از سطح دانائی عام برخوردار هستند مشاغل خدماتی مانند نظافت معابر و خیابان‌ها و یا مشاغل فنی مانند صافکاری، لوله‌کشی و... هم دارای جایگاه اجتماعی خوب و هم از درآمد بهتر نسبت به کارمندان پشت‌میزنشین دارند.

ما در کنگره، در کنار آموزش و به‌کارگیری دانائی خاص درمان اعتیاد باید دانائی عام که از آن به‌عنوان معرفت کنگره نام می‌بریم را هم آموخته و به‌کارگیریم، انسان هائی که معرفت را درک کرده آن را در زندگی روزمره به کار می‌بندند حتی درآمد مالی آن‌ها رو به بهبود نهاده و خوب می‌شود، کسی که معرفت داشته باشد، درآمد خوبی دارد. اصلاً دروغ نمی‌گوید، زیرورو نمی‌کشد، نیازی ندارد تاریخ‌مصرف کالایی را عوض کرده به دیگران بفروشد، وقتی دارای دانائی عام شده و از دانائی جهان‌شمول برخوردار هستید، ارتباط حسی بسیار خوبی با سایر انسان‌ها برقرار می‌کنید، دارای معرفت که باشید لزوماً با یک آدم حال خراب ارتباط برقرار نمی‌کنید.

ما با دانائی و معرفتمان خواسته یا ناخواسته با حرکت هستی حرکت می‌کنیم، هستی دارای یک چرخه و حرکت در زمان و مکان خاص خود هست و از سرعتی کم برخوردار هست. حرکت هستی را می‌توان به حرکت روده‌های انسان بی‌شباهت ندانست، روده دارای پرزهایی است که همزمان با تجزیه غذا و جذب عناصر مفید، حرکتی دودی‌شکل داشته و مواد را به سمت جلو به‌اصطلاح حول می‌دهد، آدم هائی که از دانائی خاص برخوردار و دانائی عام ندارند، توانائی ارتباط با هستی را نداشته و اصطلاحاً پای چشمشان همیشه سیاه است، یعنی توان هضم، جذب و دفع چیزی که می‌خورند را ندارند، بحث هضم و جذب از مقوله دفع کردن سوا هست، شما اگر یک هفته زباله‌های خانگی را بیرون نبرده و داخل منزل بماند بوی تعفن تمامی منزل را پر می‌کند، وقتی از دانائی عام برخوردار نباشیم نه‌تنها حرکت دودی‌شکل هستی شمارا به جلو نمی‌برد بلکه در همان نقطه مانده و می‌گندید، چون هماهنگ با هستی نیستید.

در نظام هستی باید مانند یک موج‌سوار حرفه‌ای در زمان مناسب حرکت درست را انجام دهیم تا روی موج حرکت نموده و یا در تونل آبی قرار بگیریم، دائماً موج‌ها در حال پیچیدن ما می‌باشند، اگر حرکت مناسب نداشته باشیم ما را به عقب برگردانده پس می‌راند یا به زمین زده و پس می‌زند.
من علی‌رضا به تصور خودم، باید از قوانین خود تبعیت نمایم ولی خبر ندارم که من، جزئی از قانون و ساختار طبیعت هستم، من خالق نیستم فرزندم و نمی‌توانم سیستم را با خود یا خواسته‌های خود هماهنگ نمایم، من باید با کائنات هماهنگ شوم و این هماهنگی که دارای یک طول‌موج، صوت، نور و حسی هست را حس نمایم، بشنوم و ببینم وگرنه دائماً در رنج و سختی به سر می‌برم، کار می‌کنم ولی به‌اصطلاح چرخم نمی‌چرخد، ازدواج می‌کنم ولی محبت و عشق را احساس نمی‌نمایم، پول درمی‌آورم ولی نسبت به زمانی که درآمد نداشتم تفاوتی احساس نمی‌کنم، پس نیازمند هستیم که در هستی هست باشیم و این با کسب و تحصیل دانائی عام میسر می‌شود، دانائی که عامه آن را بفهمند و برای همگان ملموس باشد.
اگر ما در کنگره توانائی کم کردن یک‌پنجم از مواد مخدر مصرفی خود را داریم و اگر درنهایت به قطع مصرف و رهایی می‌رسیم در حال شناخت و کسب معرفت و دانائی عام هستیم، کسی در نادانی، جهل و عدم کسب دانائی عام به رهایی نمی‌رسد، باید بدانی تا بتوانی . آدم‌ها در خیلی از زمینه‌ها به‌واسطه نداشتن دانش و معرفت لازم از ارتباط خوبی با دیگران برخوردار نیستند، به بانک می‌روند با کارمند بانک دعوا می‌کنند، به اداره دارائی می‌روند با ممیز مالیاتی بحثشان می‌شود، سوار وسایل نقلیه عمومی شده شروع به مشاجره و فحاشی می‌کنند، بعد نگاه می‌کنیم می‌بینیم کالای خوب و به قیمت مال کسی است که توانائی ارتباط با هستی را دارا هست، زندگی خوب از آن‌کسانی است که  گل‌ها را لگدمال نمی‌کنند، حیوانات را آزار و اذیت نمی‌کنند، سخن زشت و بی‌محبت به همسرشان نمی‌زنند، باوجود هر درد فیزیکی حتی نیم سی‌سی شربت او تی را بیشترنمی خورند، در فرآیند درمانی کنگره همزمان به سی دی های آموزشی و جهان‌بینی گوش می‌دهند و در توانائی درک و شناخت هستی و دریافت معرفت لازم از آن‌ها مدد می‌گیرند.

به‌طورکلی دانائی و معرفت عام نیازمند تفکر، تجربه و آموزش هست، من اعتقاددارم که داربست‌ها و درب و دیوارهای کنگره به‌واسطه دیدن آموزش انسان‌ها در زیر آن‌ها مفتخر هستند، و برای من و تو هم روزی این اتفاق می‌افتد، و کسانی از افتخار، مزایا و موهبت‌های بیشتری برخوردار می‌گردند که زمان بیشتری را در کنگره مشغول به خدمتگزاری گذرانده باشند. کسانی که از معرفت و شناخت برخوردار هستند، آدم‌های مقتصدی هستند و جالب اینکه خوب زندگی می‌کنند، با داشتن شناخت و معرفت به دیگران کمک‌های بیشتر و اساسی می‌نمایند و هستی هم ما هرچه از سر معرفت، دانائی، عشق و محبت پرداخت نمائیم چندین برابرش را در کمال آرامش به ما بازمی‌گرداند، فکر می‌کنیم که یک‌پنجم مواد مصرفی خود را کم می‌کنیم، هستی در حال جبران آن به بهترین نحو ممکن  است یعنی راه‌اندازی یک‌پنجم سیستم ایکس که سیصد بار قوی‌تر از مرفین هست.

از روز الست که زندگی شروع شد ما دائماً مانند یک تخته سنگ که در طول به جلو غلط می‌خورد در حال هست و نیست شدن هستیم و در این فرآیند هستی و نیستی به جلو رانده می‌شویم، بعضی‌ها هم هست و نیست می‌شوند اما در نظام هستی حرکتی روبه‌جلو نداشته مانند اسب عصاری در جا می‌زنند، این آمدن و رفتن‌ها یا به قولی هست و نیست شدن‌ها فقط برای این است که بتوانیم با هستی ارتباط برقرار کرده و جزئی از ساختار آن بشویم، درنهایت ما در پی تمام آمدن‌ها و رفتن‌ها امروز در مکان و جایگاهی قرار گرفتیم برای درک بهتر از هستی و این جز قسمت و فرصت ما نیست.کنگره مانند صحنه نمایشی است که ما روی آن قرارگرفته و طبق قانون هستی نورافکنی بر روی ما متمرکز گردیده است، من معتقدم که از هر طرفی که غلط خوردیم و تحت هر شرایط و یا گرفتاری در حال حاضر روی صحنه، زیر نور قرار گرفتیم، نوری که شاید با کوچک‌ترین حرکت به جلو و یا عقب از زیرش خارج شویم و ساختار در حال حرکت دادن این شعاع نوری هست ما باید خودمان را با این امواج هستی هماهنگ نموده که همراه با ساختار حرکت روبه‌جلو داشته باشیم، حال پرسشی مطرح می‌شود مبنی بر اینکه : چرا من مصرف‌کننده مواد مخدر، با حال خراب و انبوهی از تفکرات نامعقول باید روی صحنه راه  داده‌شده و مورد تشویق قرار بگیرم؟ پاسخ مشخص است، ما هرکدام بهای بسیار سنگینی درگذشته پرداخت‌نموده که اینک در کنگره دورهم جمع شده‌ایم، خیلی بدبختی و بیچارگی تحمل کردیم و این در ظرف زمانی ده یا بیست سال و یا حتی پنجاه و شصت سال نمی‌گنجد، بلکه مربوط به دوره‌های بی‌شمار آمدن و رفتن‌ها از روز الست هست، در کائنات همه‌چیز از حساب‌وکتاب دقیق برخوردار است و اگر ما درک نمائیم که حضورمان در اینجا دارای حساب هست تمامی تلاشمان را برای کسب معرفت و دانائی عام بکار می‌گیریم و این کسب معرفت فقط در سایه هوشیاری و بیداری حاصل می‌شود، و پیامد آن رسیدن به آرامش دائمی و واقعی هست.

داشتن معرفت از خیلی اتفاقات ناگوار در زندگی ما را مصون می‌دارد و این همان ارتباط ما با سیستم کائنات و هستی هست. به‌واسطه همراه داشتن آن از انجام بسیاری از کارهای ضد ارزشی پرهیزکرده و در برابر بسیاری از بلاها که زائیده فکر و اعمال و خواسته‌های نامعقول سایر انسان‌ها هست ما را حفظ می‌نماید. کسی که وارد کنگره می‌شود با رعایت قوانین، برقراری ارتباط، فراگیری آموزش‌ها، مشارکت، گوش نمودن سی‌دی‌ها، اعلام سفر و خدمت کردن در بیرون از کنگره هم داخل کنگره است، با کم کردن دارو حالش خوب است، با قطع دارو حالش خوب است، اصلاً هستی با صور پنهان و آشکارش باعث تکان و حرکت شخص می‌شود، تنها چائی که امروز روشن و ارتباط زمین با آسمان برقرار است، کنگره هست و این به‌واسطه‌ی آموزش‌های ساده و روان آن هست. کنگره تنها ایستگاهی است در زمین که می‌توان اتوبوسی به سمت و مقصد آسمان سوار شد. در آخر اگر دقت کرده باشید در مراسم عروسی به‌یک‌باره کسی را دوره کرده از او تقاضا می‌کنند که برقصد، کسی که نوبتش باشد رقصیده و شاباش هم می‌گیرد. بعضی امتناع کرده و نمی‌رقصند. جایزه هم نمی‌گیرند. کنگره فرصتی است برای رقصیدن، پای‌کوبی و یک‌صدا شدن با هستی، و سماع کردن تک‌تک ما.

و برای آن‌هم اجر و پاداشی بس عظیم هست.
 
 
نویسنده: مسافرعلیرضا زرکش 
 آرشیو مطالب
 



 

     


 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .