سلام دوستان رضا هستم یک مسافر که بعد از 12 سال تخریب تریاک و شیره در تاریخ 94/5/28 با دستان پرتوان آقای مهندس حسین دژاکام آزاد و رها شدم، به استادی آقای منصور ولی خانی.
امروز شنبه 94/11/3 ساعت 2:30 دقیقه بعدازظهر است با ورود به کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی دوستانی را دیدم که در آزمون کمک راهنمایی قبولشده بودند و همه به آنها تبریک میگفتند، من هم به تمام آنها تبریک گفتم و خوشحال از قبول شدن دوستانم در این آزمون. من هم در این آزمون شرکت کردم ولی قبول نشدم، ابتدا کمی ناراحت شدم ولی به خود گفتم مگر نه اینکه هدف از امتحان و کمک راهنما شدن خدمت کردن است و به حال خوش رسیدن، پس به خدمت کردن خود ادامه میدهم که حال خوش داشته باشم. امیدوارم بازهم با رعایت کردن قوانین و حرمتهای کنگره بتوانم به خودم خدمت کنم.
استاد خودم آقای ولی خانی به من گفت: شما خدمت خود را ادامه بدهید و با خدمت کردن در کنگره به تمام خواستههای منطقی خود خواهید رسید. بله دوستان من در زمان سوءمصرف به خودم و خانوادهام تخریبهای زیادی وارد کردم که از گفتن آن شرم دارم؛ اینکه در کمال آرامش و امنیت، از اعتراف به کارهای زشت و گذشته خود مینویسم، خود دلیل بر درک و دانش و آگاهی است که در کنگره 60 به دست آوردهام.
در نماز همیشه از خدای خود به خاطر سلامتی ای که به دست آوردهام سپاس گذاری میکنم. دوستان، من در زمان سوءمصرف خود نماز نمیخواندم و سپاس گذار خوبی نبودم و در ادامه از خدای خود میخواهم که پسرم مهدی در مسیر کنگره 60 قرار بگیرد تا با کمک کنگره و روش و آموزشهای کنگره از دام این اعتیاد خانمانسوز و ویرانکننده نجات پیدا کند و به تعادل، صبر، آرامش، توانمندی و رهایی برسد.
یاد گرفتم در صبر خود بیصبری نکنم و به دیگران احترام بگذارم. در آخر شعری را مینویسم که با شنیدنش شاد میشوم؛ پس مینویسم
خداوند دریا و آسمان پوشیده از رقصندههای آسمانیست و روح نا آرام من خواستار رهاییست، نه از خلاصی بلکه دیدار معشوق است، خداوندا تنها تو را میستایم و تنها تو را ستایش میکنم برای انجام این عمل عظیم؛ شکر، شکر، شکر.
"خوشا به حال آنکس که میدهد و به دنبال باز پس گرفتن نیست"
به امید آیندهای بهتر؛ مسافر رضا
نگارش: مسافر سعید محسن
نمایندگی سلمان فارسی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
3352