English Version
English

شخصیت یک مسافر

شخصیت یک مسافر

 شخصیت یک مسافر 

آیا تابه‌حال به این موضوع دقت کرده‌ایم که چرا در این مکان، مصرف کنندگان در حال درمان و یا درمان شده خود را مسافر معرفی میکنند ؟

به نظر شما مسافر به چه معناست؟

چرا در مؤسسه های دیگر (حتی پس از گذشت چندین سال از قطع مصرف مواد) خود را معتاد معرفی می‌کنند؟

تفاوت بین شخصیت یک مسافر و شخصیت یک معتاد چیست؟

همان‌طور که میدانید مسافر از کلمه سفر گرفته‌شده است.سفر حرکتی از یک مبدأ معلوم به یک مقصد معلوم می‌باشد که اگر هرکدام از این دو (مقصد و یا مبدأ) تعیین‌شده نباشند، حرکت در این مسیر نامعلوم و پیچیده و گاهی غیرممکن خواهد شد و نام سفر از روی آن برداشته می‌شود.بنابراین شخصی که می‌خواهد در این راستا قدم بگذارد و حرکت خود را تحت عنوان سفر آغاز نماید، باید شخصیت خود را از شخصیت بیمارگونه یک معتاد به شخصیت دانش طلبانه و خواستار رسیدن اهداف یک مسافر تغییر دهد.با این حساب متوجه می‌شویم که مسافر تنها یک کلمه نیست.

بلکه شخصیت نوینی می‌باشد که در وجود یک فرد به وجود آمده است.همان‌طور که گفته شد مسافر همیشه درحرکت است و با بالا بردن دانش جهان‌بینی و آگاهی به سمت اهداف خود حرکت می‌نماید.ممکن است برخی از مسافران این اشتباه بزرگ را مرتکب شوند که خواستار برگشت شخصیتشان به دوران قبل از مصرف مواد مخدر باشند.اما توجه داشته باشید که ما نباید خواستار چنین چیزی باشیم.شخصیت قبل از دوران مصرف دارای معایبی بود که ما را به سمت مصرف مواد مخدر سوق داد و باعث شد که شخص به مصرف گرایش پیدا کند.بنابراین اگر آن شخصیت، کامل و بدون نقص بود هرگز چنین اتفاقی برای شخص نمی‌افتاد.شخصیت اول شخصیتی عادی بود که در محیط خانواده و جامعه شکل‌گرفته بود.شخصیت دوم شخصیتی بیمارگونه بود که در جمع دوستان مصرف‌کننده و در اعماق تاریکی‌های اعتیاد شکل‌گرفته بود و یک فرهنگ خاص خودش  را می‌طلبید.در این دو شخصیت اهداف در مسیر منفی قرار داشت.

اگر هم اهداف منفی نبودند، راه منفی برای رسیدن به آنها انتخاب می‌شد که در اکثریت مواقع شخص را با شکست مواجه می‌کرد.اما شخصیت سوم که شخصیت یک مسافر است باید کاملاً در راستای (معرفت، عمل سالم و عدالت) باشد.یعنی در مسیر ارزش‌ها.اگر یک مسافر بر این مبنا شخصیت خود را شکل دهد و بر این مبنا در راستای رسیدن به اهداف خود قدم بگذارد هیچ‌گاه با شکست مواجه نخواهد شد.بنابراین شخصیت یک مسافر باید باشخصیت انسان‌های عادی و شخصیت دوران قبل از مصرفش فرق داشته باشد.البته نکته‌ای در این قسمت لازم به ذکر است که بحث ما صرفاً برای مصرف‌کنندگان مواد مخدر نیست.ازنظر من همسفران و یا حتی انسان‌هایی که خود متوجه بیماری شخصیت و یا بهتر است بگوییم نواقص شخصیت خود شده‌اند هم با قدم برداشتن در راستای تعالی و بهبود نواقص خود می‌توانند مسافر باشند.به علت اینکه مبدأ بیماری خود که نواقص شخصیت و یا ... می‌باشد را یافته‌اند و مقصد بیماری که تغییر شخصیت می‌باشد را هم پیداکرده‌اند.

ازآنجایی‌که سفر حرکتی از یک معلوم به یک معلوم دیگر می‌باشد، این حرکت هم‌سفر نامیده شده و فرد آغازکننده، مسافر تلقی می‌شود.سفر تنها در راستای درمان بیماری نمی‌باشد.هرکسی که مبدأ و مقصد حرکت خود را بداند، از پیچ‌وخم‌ها و پستی بلندی‌های راه خود باخبر باشد، تمام جوانب راه را در نظر بگیرد و برای اطمینان از درستی کار خود با دیگران مشورت می‌کند و درنهایت برای اطمینان بیشتر در سفر برای خود یک راه‌بلد و یا بهتر است بگوییم یک راهنما انتخاب می‌کند و باوجود سختی‌های راه بازهم به دنبال تغییر باشد ،مسافر خواهد بود و چنین شخصی قطعاً به هدف خود خواهد رسید.

اکنون در این قسمت سؤالی پیش می‌آید که آیا مسافری که به هدف خود می‌رسد باید از حرکت دست بردارد و دیگر مسافر نباشد؟

مسافران تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد نمی‌چینند 

یک مسافر باید همیشه درحرکت باشد و این امر یک هدف نمی‌خواهد، بلکه مستلزم اهداف تعیین‌شده می‌باشد.برای مثال دانشجویی که تمام زندگی خود را برای گرفتن مدرک لیسانس متمرکز کرده است، یا به عبارتی تمام زندگی حال و آینده خود را به گرفتن مدرک لیسانس گره‌زده و تنها هدفش در زندگی لیسانس می‌باشد، پس از گرفتن مدرک به‌مرور زمان به شکل بسیار فجیعی به سمت بدبختی ،افسردگی ،انزواطلبی و ... حرکت می‌کند.علتش این است که وی برای بعد از اخذ مدرک خود هدفی تعیین نکرده بوده و به عبارتی تمام تخم‌مرغ‌های خود را درون یک سبد قرار داده است.

اما اگر برای بعد از اخذ مدرک کار کردن، پول درآوردن، ازدواج کردن، فرزند دار شدن و ... را معین می‌نمود هیچ‌گاه دچار چنین فاجعه‌ای نمی‌شد.بنابراین باید بدانیم که یک مسافر باید همیشه درحرکت باشد و برای تمام طول عمر خود برنامه‌ریزی و هدف داشته باشد و به‌سوی اهداف خود حرکت نماید.بزرگ دیدن اهداف و حرکت در صراط عدالت برای رسیدن به اهداف از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.هر چه هدف خود را بزرگ‌تر ببینیم برای رسیدن به آن تلاش بیشتری خواهیم کرد و هر چه عدالت و معرفت و عمل سالم و حرکت در مسیر ارزش‌ها برای رسیدن به اهداف ارزشی را مبنای کار خود قرار دهیم، سفری آرام و لذت‌بخش و سرشار از علم و آگاهی خواهیم داشت.

در آخر بدانید که به دست آوردن چنین شخصیتی که به آن میگویند

" شخصیت یک مسافر"

کار آسانی نیست.به دلیل اینکه باید با تمام شخصیت‌های دنیا تفاوت داشته باشد.فرمان‌برداری از یک‌ راه دان و یا فردی که ما برای راهنمایی خود در مسیری که می‌خواهیم در آن قدم بگذاریم انتخاب نمودیم بسیار مهم می‌باشد.اولین قدم برای مسافر شدن فرمان‌برداری، دومین قدم برای مسافر شدن فرمان‌برداری و سومین قدم برای مسافر شدن فرمان‌برداری از یک راهنما و یا به‌قول‌معروف بلد راه می‌باشد.فرمان‌برداری از راهنما اولین و بزرگ‌ترین قدمی است که تمامی شخصیت یک مسافر را در برمی‌گیرد و تمامی اقدامات دیگر زیرمجموعه فرمان‌برداری می‌باشد.به دلیل اینکه راهنما مسیری که من امروز می‌خواهیم در آن قدم بگذارم را درگذشته پیموده است و از دوراهی‌ها آگاه است.او با راهنمایی‌هایش می‌تواند در انتخاب اهداف زندگی به من کمک بسیاری کند تا در زندگی هیچ‌گاه با شکست مواجه نشوم.

" قایقی که درحرکت نباشد موج‌ها برای آن تصمیم خواهند گرفت "

30/10/1394

  

نویسنده کنگره 60 : مسافر مازیار اعرابی

با تشکر

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .