چرا ورزش میکنیم؟ این سؤالی است که هرکسی ممکن است از خودش بپرسد و جوابهای مختلفی بیابد ولی وقتی ازنظر شخصی که وارد کنگره60 شده و ازنظر نوع تفکر کمی پیشرفت کرده ،به این قضیه نگاه کنیم میبینیم که چرا وقتی کسی که مثلاً حرکات موزون انجام میدهد و یا فعالیتی انجام میدهد که باعث تندتر شدن ضربان قلب میشود. به جای اینکه انرژی از دست بدهد،
بعد از انجام فعالیت حال خوشی پیدا میکند؟ کنگره 60 معتقد است برای درمان اعتیاد بایدسیستم تولیدکنندهی مواد شبه افیونی بدن بهصورت کامل بازسازی شود یکی از راههایی که باعث تولید بیشتر و بازسازی سریعتر این سیستم میشود ورزش است که سرخوشی را نیز به همراه دارد . طبق آموزشهایی که گرفتهایم انسان موجودی است مرکب شامل خوی حیوانی و خوی انسانی ،مملو از رذایل و فضایل ،خوبی و بدی ،ارزشها و ضد ارزشها.بعضیاوقات دوباره بازمیگردیم به هیجانات دوران مصرف،دوباره همان کارهایی را که در دوران سرخوشی به علت مصرف مواد از ما سر میزد انجام میدهیم همان افکار بیمارگونه و حیوانی، و این بهاینعلت است که نتوانستهایم افسار انرژی آزادشدۀ خود را که در طول درمان و یا بعد از قطع مواد مخدر و رسیدن به درمان در ما به وجود آمده است را به دست بگیریم و آن را مهار کنیم و این درواقع به ضعف آموزش و نیز کاربردی نکردن بعضی از آموختهها برمیگردد که ما نتوانستهایم از نیروی بدنی خود به نحو مطلوب استفاده کنیم و در جهت مناسب به کاربگیریم .
موضوع دیگری که ازنظر اینجانب مهم و خیلی حیاتی است این است که وقتی کسی ساعت خواب منظمی دارد انرژی او باید در طول روز خرج شود و به قولی بتواند همه آن انرژی را مصرف کند. شخصی که نمیتواند آن انرژی را بسوزاند یا به تعریفی تنبل و بیانگیزه است و دچار اختلال در طول روز آینده میشود، و دیگر اینکه برخی از اشخاص سطح انرژی بالاتری نسبت به دیگران دارند مانند انسانهای بیشفعال که اگر این سطح از انرژی را نتوانند جهت بدهند ممکن است به خشونت ، بزهکاری و هزاران کاری که ازنظر جامعهای که در آن زندگی میکنیم ناهنجاری و یا ضد ارزش محسوب میشود بی انجامد. انتخاب ورزش نیز خیلی اهمیت دارد زیرا باید بتواند ازنظر روانی شخص را ارضا کند نه اینکه صرفاً فقط حرکاتی انجام بدهد و عرق بریزد به نیت ورزش، زیرا روحیه و سلیقه های افراد با هم فرق می کندازآنجاییکه کنگره 60 معتقد است که اعتیاد دوست خائن ورزشکار است ، گاهی راه را اشتباه می رویم .باید در نظر داشته باشیم که ورزش میکنیم که جه چیزی را به دست بیاوریم آرامش و لذت و سلامتی بدن را و در کنارش قهرمانی و پهلوانی یا فقط ورزش می کنیم که قهرمان بشویم ولی به چه قیمتی یا بهتر بگوییم به چه وسیلهای ؟؟ مانند استفاده از انواع قرصها و داروهای نیروزا .در این مورد معتقدیم هدف وسیله را توجیه نمیکند. این سؤالی است که هر ورزشکار کنگره 60 باید همیشه در ذهن داشته باشد که باعث نشود بدون تفکر دست به انجام کارهایی بزند که در آینده باعث پس رفت او بشود بجای پیشرفت، همهی اینها در کنار جهانبینی کاربردی که در کنگره 60 مدام از آن یاد میشود رنگ و بوی دیگری میگیرد و باعث میشود که بدانیم و بفهمیم که چرا ورزش میکنیم.
طبق تحقیقات بهعملآمده توسط کارشناسان ، قلب یک فرد 70 ساله ورزشکار مانند قلب یک جوان 20 سالۀ غیر ورزشکار کار میکند .
این آموزشهایی که میبینیم درواقع ما را با برخی از روایات و سخنانی که از بزرگان بجای مانده بیشتر آشنا میکند و از این سخنان درک و فهم بیشتری پیدا میکنیم.تقریباً تمامی بزرگان ما از دیرباز تاکنون انسانها را به فعالیت و کار بدنی توصیه کردهاند ولی متأسفانه به خاطر ماشینی شدن جوامع امروز این امر انجام آنطور که باید و شاید انجام نمیشود و درواقع و به بیانی بهتر ،حلالی که خدا به ما عطا کرده که همان تولید مواد شبه افیونی بدن بهواسطه فعالیت بدنی است را با تنبلی و سستی یا کاهلی ،بهسادگی از بین میبریم و خیلی از اوقات نادیده میگیریم .یکی از بهانه هایی که کاربرد زیادی هم در بین افراد کاهل دارد این است که " وقت نداریم ورزش کنیم" یعنی حاضر نیستند که روزی 20 دقیقه برای سلامتی جسمشان وقت بگذارند و این افراد در آینده جزو افرادی خواهند بود که به خاطر ابتلا به انواع و اقسام بیماریها ممکن است چندین روز یا هفته به اجبار برای درمان خود وقت بگذارند و متاسفانه در بیمارستانهای مختلف با پرداخت تعرفه های سنگین بستری شوند و این دقیقا با روزی 20 دقیقه ورزش مناسب،قابل پیشگیری می باشد .در ضمن فعالیت بدنی که باعث افزایش ضربان قلب نشود ،ورزش محسوب نمیشود .
برای کسی که به تعادل رسیده :
ورزش یک اجبار است نه یک انتخاب.
سؤالی در این موضوع مطرح میشود که چرا در بعضی مواقع انسانها در برابر انجام ندادن کاری که به ضررشان خواهد بود و یا بالعکس مقاومت میکنند و میخواهند به هر قیمتی که شده آن کار را انجام بدهند.ازنظر من علت اینگونه میباشد که آنها به سخنان کارشناسان و صاحب نظران اعتماد نمیکنند و این اعتماد نداشتن به قدرت تفکر انسانها بستگی دارد که تا چه مقدار میتوانند تفکر نمایند و مسائل را از یکدیگر تفکیک کنند و به عواقب کاری که میخواهند انجام بدهند فکر کنند تا بتوانند بهراحتی در برابر انجام دادن و یا ندادن کاری اعتماد کرده و تسلیم شوند.بنابراین اعتماد کردن به فرد با تجربه و صاحب نظر، ریشه در قدرت تفکر سالم فرد دارد.
با توجه به سخنان فوق نتیجه میگیریم که انسان باید تفکر سالمی داشته باشد تا بتواند فرق بین دلایل واهی و بهانه را متوجه بشود و برای انجام کارهای ارزشی و همینطور انجام ندادن کارهای ضد ارزشی تنها یک دلیل محکمهپسند برایش کافی باشد.و این مهم محقق نمیگردد مگر با داشتن تفکری سالم که بدون داشتن تن سالم امکان پذیر نمی باشد.
پس ورزش میکنیم ،
اول برای سلامتی، دوم برای لذت، سوم برای قهرمانی و همهی اینها تفکر کنگره 60 را با نگاه و شکوهی دیگر به نمایش میگذارد.
تن زنده والا به ورزندگی است که ورزندگی مایهی زندگی است
به ورزش گرای و سرافراز باش که فرجام سستی سرافکندگی است
ز ورزش میاسای و کوشنده باش که بنیاد گیتی به کوشندگی است
بااحترام -مسافر مازیار اعرابی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2681