در کنگره 60 آموختهایم که برای رسیدن به یک درمان باکیفیت و از آن بالاتر برای رسیدن به تعادل در تمام امور زندگی باید از مثلث جهالت (ترس، ناامیدی و منیت) عبور کرده و به مثلث دانایی (تفکر، تجربه و آموزش) برسیم.
آموزش یکی از اضلاع مهم مثلث دانایی است، برای رسیدن به تعادل بایستی صور آشکار و پنهان تغییر کند و برای تغییر در جهت مثبت بایستی به آگاهی لازم برسیم و لازمه رسیدن به آگاهی، یادگیری در پرتو آموزش هست، که یکی از موانع یادگیری بر اساس دستور جلسه این هفته معرکهگیری است.
مسافری که از قافله آموزش در کنگره و لژیون خود عقب بیفتد ناخودآگاه بهسوی حاشیهها میرود. چنین فردی در ابتدا درگیر معرکهگیری در صور پنهان خود (مشغولیات بیهوده ذهنی) و سپس درگیر معرکهگیریهای بیهوده بیرونی میشود.
مسافرینی که نمیخواهند تغییری کنند، افرادی هم حس خود را دور خودشان جمع میکنند و شروع به دخالت کردن در امور دیگران و نق زدن میکنند و دیگران را به باد انتقاد میگیرند و کوچک و بزرگ را زیر سؤال میبرند. هدفشان از این معرکهگیری همکسب انرژی و هم ممانعت از یادگیری و تغییرات دیگران هست و حکم یک نیروی بازدارنده را پیدا میکنند.
این افراد عموماً فقط نقاط منفی را میبینند، توانایی شهامت دیدن اشکالات و نا توانائیهای خود را ندارند و با کوچکترین حرف و انتقاد بهجا سریع ناراحت میشوند و درگیر حاشیهها و معرکهگیری میشوند.
ممکن است در کنگره 60 هم نقایص و کمبودهایی وجود داشته باشند، اما افرادی که خواهان واقعی درمان اعتیاد هستند، معمولاً متن را بر حاشیه ترجیح میدهند و سعی میکنند آموزشهای اصیلی که در اینجا ارائه میشود را فراگرفته و در زندگی خود کاربردی کنند. اما متأسفانه عدهی کمی هم وارد مسائل حاشیهای میشوند؛ و اینان افرادی هستند که نیرویشان را صرف آموزش و یادگیری و خدمت نمیکنند، این افراد بهصورت خودکار، جذب مسائل منفی و حاشیهای میشوند، عموماً در حال تجسس در امور دیگران، قضاوت دیگران، قیاس و غیبت کردن هستند و خلاصه اینکه درنهایت معرکه میگیرند.
مثلاً مصرفکننده مواد مخدر، برای رسیدن به رهایی، باید از راهنمای خود و یا مرزبانان نمایندگی، تبعیت کند و فرمانبردار آنها باشد، لازم است برنامههایی که راهنما به او میدهد بدون هیچ عذر و بهانهای بپذیرد و اجرا کند، همچنین برای برقراری نظم و انضباط باید به گفتههای مرزبانان عمل کند؛ اما گاهاً رهجو به سطحی از دانایی نرسیده که بداند انجام این اعمال برای درمان و رهایی او ضروری است. در این حالت، ممکن است، به دلیل جهل و نادانی، شروع کند به نق زدن و وارد مسائل و افکار منفی شود. معمولاً، نق زدنها و وارد حاشیه شدنها و معرکهگیریها، ابتدا در ذهن و تفکر ایجاد میشود؛ و سپس آرامآرام در عمل نیز این مسئله نمود پیدا میکند و شخص عملاً از مسیر خارج میشود و اگر ادامه پیدا کند، ممکن است کاملاً شخص را از مسیر درمان خارج کند.
افرادی که بازیگر هستند، آموزش میبینند و خدمت میکنند، تغییرات مثبت در تفکر، اندیشه و جهانبینی آنها بهوضوح قابلمشاهده است اینگونه مسائل برایشان معنا و مفهومی ندارد. آنها نیرو و توجهشان روی خودشان و عملکرد خودشان معطوف شده است و کاری به کار دیگران ندارند؛ اما کسانی که تماشاچی خدمت دیگران هستند و از چرخه آموزش و خدمت بازمیمانند، مشمول این تغییرات در تفکر و جهانبینی نمیشوند. آنها نیرو و توجهشان معطوف عملکرد دیگران میشود و این، یکی از بدترین حالاتی است که ممکن است یک انسان دچار آن شود.
برای اینکه وارد این مسائل نشویم بهتر است همیشه در کنگره دوربین را از روی دیگران برداشته و به سمت خودمان بچرخانیم، تا مشکلات و مسائل خود را بهتر ببینیم و درصدد رفع آنها بکوشیم.
نویسنده: حمید تاج
لژیون آقای علی نورعلی
نمایندگی سعادت آباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
3249