در کنگره 60 جویبار زلال عشق و محبت همیشه جاری و روان است و از جمله خدمت هایی که ریشه در عشق و محبت دارند و این خدمت بدون چشم داشت به خاطر همان بند عشق و محبت است جایگاه راهنما و کمک راهنمایست. این جایگاه سراسر عشق است و آموزش.
در این راستا گپ و گفتگویی داریم بایکی از کمک راهنمای گروه خانواده...
-
سلام طبق روال همیشه خودتان را برای ما معرفی نمائید؟
سلام لیلا هستم همسفر رضا
-
نحوه آشنایی شما با کنگره چطور بود و چه سالی وارد کنگره شدید؟
یکی از همکاران پدر شوهرم معرفی کردند و سال 88 به اتفاق مادر همسرم. جالب اینکه مسافرم می گفت اینجا همه معتادن و من نمی آیم.
-
کنگره 60 را چطور می بینید و چه چیز آن برای شما جذاب است؟
کنگره 60یک راه نجاتی هست برای همه آدم ها که غرق تاریکی ها هستند ولی خودشان خبر ندارند، کنگره به ظاهر برای افراد مصرف کننده است، برای جسم و روان مصرف کننده و خانوادشان اقدام می کنند ولیکن می تواند یک راهی برای چه کنم های خیلی از افراد باشد.
-
بفرمائید زمانی که اولین رهجوی شما به رهایی رسید چه حسی داشتید؟
غیر قابل توصیف است، زمانی که برای رهایی اولین رهجوم به آکادمی رفته بودم حتی از روز رهایی خودمون هم خوشحال تر بودم و نمی توانستم باور کنم واسطه ای هستم برای رهایی یک فرد و زمانی که رهجوم مرتب دعا می کرد من فقط شرمنده بودم چون فقط یک نفر اصلی (آقای مهندس) بزرگترین کار را کرده بود. ما فقط یک واسطه ایم.
-
خانم لیلا تا چه اندازه به عنوان یک همسفر موفق بوده اید؟ و چه تغیراتی در خودتان رخ داده ، آیا به تعادل رسیده اید؟
زمانی که لیلا وارد کنگره شد فقط و فقط ترس و بد بینی تمام وجودم را گرفته بود و تنها راهی برای فرار از مسافرم فکر می کردم ، اعتماد به نفس پایین و خیلی ضعیف داشتم و در لژیون نمی توانستم صحبت کنم اما با گذشت زمان همانگونه که گفته می شود " صفت گذشته در انسان صادق نیست" فرمانده لژیون خودم هستم و با تمام وجودم به کنگره ایمان دارم و دیگر ترسی درونم نیست و بر عکس قبل که از مسافرم فرار می کردم الان لحظه شماری می کنم تا وارد خانه شود، بله کنگره افراد را این گونه تغیر می دهد.
رهجو زمانی رهجو است که جلسات را مرتب با نظم شرکت کند، کسی که هر چند یک بار در جلسات کنگره شرکت می کند نامش رهجو نیست و برای خودش وقت نگذاشته است و زمانی که یک کمک راهنما سی دی و نشریات توصیه می کند باید مطالعه کند و خودش را بسپارد دست راهنما و به معنای واقعی فرمانبردار خوبی باشد. خود راهنما می داند که خواسته درون چه افرادی است و با تمام وجود برایش وقت می گذارد.
-
بزرگترین آموزشی که می توانید به رهجو های خود بدهید چیست؟
تعادل داشتن در تمام مسائل زندگی که خودش زمان زیادی می برد،مخصوصا تعادل درمحبت.
-
مهمترین مشخصه برای یک همسفر چیست؟
همسفر تنها به کسی می گویند که اولین قدم برای تغیر خود شروع کرده باشد و آن رها کردن مسافر است، زمانی که همسفر بعد از گذشت چند ماه هنوز با حال خراب مسافر حال خودش هم خراب می شود هنوز نتوانسته تغیر کند یا اولین قدم را بگذرد.
-
خانم لیلا شما خوشبختی را در چه می بینید؟
آرامش در زندگی، وقتی که ما فکر می کنیم خوشبختی ما پول است خیلی از افراد را می بینیم که در کاخ زندگی می کنند ولی کنار هم نیستند و کنار هم غذا نمی خورند و از نبود هم زیاد ناراحت نیستند ولی خیلی از افراد را داریم که در خانه کوچک زندگی می کنند و صدای خنده شان تا چند خانه آن طرف تر هم می رود. این مثال افراد خوشبخت است.
-
چقدر آموزش ها در بهبود لژیون شما تاثیر داشته است؟
از چهره همسفر ها می توان حدس زد که حالشان چطور است ولی کسانی هم هستند که هنوز در پیچ و خم جاده هستند و در خانه اول هستند و تغیر نکرده اند. راهنما فقط انگشت اشاره است نمی توان گفت آدم ها را تغیر می دهد، همه چی بستگی به خود همسفر دارد.
-
در مورد کمک راهنمای خودتان سرکار خانم پورباباگل یک جمله بگویید؟
اسمش هم که می آید دلم برایش تنگ می شود به معنای واقعی دوستش دارم، هر جا که باشد سلامت باشد. هنوز اون آغوش گرم روز اول یادم نمی رود تنها چیزی که باعث شد من جذب کنگره شوم در روزهای نخستین.
-
تفاوت خانم لیلا سال 88 با سال 94؟
سال خیلی قشنگی بود 5سال پیش یعنی زمانی که وارد کنگره شدم اصلا یک در صد هم فکر نمی کردم مسافرم در کنگره بماند و سفر کند و فکر می کردم اینجا هم مثل جاهای قبل است، لیلا به همه چیز بد بین بود و هیچ کسی را دوست نداشتم و خدا رو شکر که همه چیز عوض شده و زندگیمون را خیلی دوست دارم.
یک آرزو برای مسافران حال خراب که تعدادشان هم در کنگره خیلی محدوده انشاالله روزی به رهایی برسند و خنده روی لب های همسفرانشان ببینیم.
تهیه و تنظیم: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
1425