کارگاه اموزشی کنگره 60؛ نمایندگی فردوسی مشهد

 جلسه هفتم از دور هفتم کارگاه آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگرۀ 60 ؛ نمایندگی فردوسی مشهد با نگهبانی موقت آقای قاسم فرهنگیان و استادی آقای داریوش فتحی و دبیری موقت آقای علی انتظامی در روز پنج شنبه مورخ 1394/09/5 در ساعت 17:00 با دستور جلسه سی دی تعادل آغاز به کار نمود

سلام دوستان داریوش هستم یک مسافر:

خداوند را شاکرم که دوباره در این جایگاه قرار گرفتم، تا بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم؛

دستور جلسات نمایندگی‌های مشهد در روزهای پنج‌شنبه با هماهنگی‌هایی که ایجنت محترم انجام داده‌اند سی‌دی‌های آموزشی است؛ ما در کنگره 60 پنجاه‌ودو هفته داریم در سال، که پنجاه‌ودو دستور جلسه هم داریم، و جالب این است که پنجاه‌ودو دستور جلسه در سال تکرار می‌شود، همیشه این برای من سؤال بود که چرا این پنجاه‌ودو دستور جلسه چرا عوض نمی‌شود، یعنی هرسال در مورد موضوعات مختلف صحبت کنند، خدا رو شکر به این نتیجه رسیدم که پنجاه‌ودو دستور جلسه دقیقاً برای این است که، من پنجاه‌ودو تا دستور جلسه که باعث می‌شود تعادل در زندگی من ایجاد بشود، یاد نداشتم؛ و باید این پنجاه‌ودو دستور جلسه که برگرفته از سخنان جناب آقای مهندس دژاکام و استاد امین، که استاد جهان‌بینی کنگره 60 است، به‌اتفاق 14 دیدبان این‌ها را طبقه‌بندی می‌کنند و به ترتیب اولویت برای به تعادل رسیدن من ارائه نمودند.

من در کنگره60 اگر درست حرکت کنم، و فرمان‌بردار باشم، از لحظه پذیرش که سه جلسه تازه واردین، و انتخاب راهنما، یازده ماه زمان می‌برد که یکی از اضلاع مثلث درمان من به تعادل برسد، ما در کنگره 60 میگوییم درمان اعتیاد، چیزی که من در بیرون از کنگره آرزو می‌کردم به آن برسم و در زندگی‌ام تعادل برقرار بشود، یعنی من قبل از درمان در کنگره، از تعادل خارج شدم وزندگی‌ام پر از آشفتگی شده بود، و این تعادل را در کنگره یافتم.
من خودم را میگویم که هدفم از کنگره آمدن چیست؟؟؟
من همیشه وقتی  مصرف می‌کردم، با خودم می‌گفتم؛ خدایا می‌شود من همیشه این حال را داشته باشم و دوباره نخواهم مصرف کنم و این حال برای همیشه در من وجود داشته باشد؟!!! امروز به همان حالی که آرزو می‌کردم در کنگره رسیدم.

من در کنگره به این نتیجه رسیدم که برای به تعادل رسیدن باید رو به نور حرکت کرد، همه ما تعریف تعادل را میدانیم و میدانیم تعادل از ریشه کلمه "عدل" می‌آید و ما میدانیم که تعادل در کنگره به معنای درست تقسیم شدن و اینکه هرکس در جای خود باشد و خدمت کند.
برای به تعادل رسیدن باید آداب آن را بیاموزیم، من در دوران دبستان یک با یک جمله آشنا شدم و الآن در سن 31 سالگی معنای آن را می‌فهمم، آن جمله این بود؛ " ادب آداب دارد " یعنی برای مؤدب بودن باید اول آداب آن را بیاموزم، تعادل هم همین‌گونه است، وقتی آداب آن را بیاموزیم تعادلمان بیشتر می‌شود و در مشکلات زندگی و کشاکش‌های آن با آرامش برخورد می‌کنیم.
در کنگره 60 برای رسیدن به تعادل باید یک فرمول را یاد بگیریم، این فرمول؛ جسم، روان و جهان‌بینی است، این دقیقاً مثل جعبه‌ابزاری است که بهترین ابزارها در آن است و اگر این جعبه‌ابزار را به دست من بدهند که بلد نیستم از آن استفاده کنم، بدرد هیچ‌چیزی نمی‌خورد، و این مثل این است که ما به کنگره بیاییم و آموزش‌ها را بگیریم، ولی یاد نداشته باشیم آن‌ها را در زندگی‌مان کاربردی کنیم، ولی اگر این آموزش‌ها را بگیرم و داناییم را به دانایی مؤثر تبدیل کنم، آن‌وقت من از جعبه‌ابزارم به‌درستی استفاده کردم، و به تعادل رسیده‌ام.

من وقتی راه را اشتباه بروم حالم خراب می‌شود و از تعادل دور می‌شوم، شاید برای من که دانش‌آموز تنبلی بودم در کنگره، دو سال طول کشید که به تعادل برسم، پس یکی از نشانه‌های بی‌تعادل بودن این است که حال خوبی نداریم، و من در کنگره یاد گرفتم وقتی‌که حال من بد باشد، یعنی اینکه داناییم پایین آمده است، این جمله را از راهنمایم یاد گرفتم، آقای محمد اختری، راهنمایم به من می‌گفت؛ اصلاً مهم نیست چه جایگاه اجتماعی داری، و یا چه جایگاهی در کنگره داری، مهم این است که آموزش بگیری و کاربردی کنی، من گفتم؛ من دو سال دارم در جایگاه مرزبانی خدمت می‌کنم، ولی حال خوبی ندارم، راهنمایم به من گفت؛ چند وقت است سی دی گوش نکردی؟ چند وقت است سی‌دی‌هایی که گوش کردی را دوتا را در زندگی کاربردی کردی؟؟ من گفتم سه یا چهار ماهی هست، گفت آموزشت پایین آمده است، سریع رفتم چند تا سی دی گرفتم و گوش کردم و چند سؤالی که برایم پیش آمد را یادداشت کردم و پرسیدم و حالم خوب شد.

در پایان آرزو می‌کنم، تمام عزیزان در کنگره 60 چه مسافران و چه هم‌سفرها که در کنگره مانند یک بذر هستند در ادامه با گرفتن آموزش‌ها به یک درخت تنومند تبدیل شوند، که پر از دانایی و دانایی مؤثر باشند، آرزو می‌کنم در کارمان، زندگی‌مان، اقتصادمان، اخلاقمان و رفتار و کردارمان تعادل داشته باشیم.
متشکرم که با سکوتتان به من آموزش دادید و به سخنان من گوش کردید.

نگارش : مسافر محسن کاظمی
عکس : مسافر مجید سجادی