English Version
English

نق زدن ؛ درباب دستور جلسه

نق زدن ؛ درباب دستور جلسه

رابطه یادگیری با معرکه‌گیری ( نق زدن )

تا وقتی ذره‌ای در مسیر امواج حرکت می‌کند، هیچ نیرویی بر وی وارد نمی‌شود و خبری از اتفاقات جدید نخواهد بود ولی این روند زمانی که ذره تصمیم به تغییر جهت حرکت خود می‌گیرد، کاملاً معکوس می‌شود و نیروهایی بر وی تأثیر خواهند گذاشت. این قانون در تمام سطوح زندگی قابل‌مشاهده است. سفری که از تاریکی به‌سوی نور در کنگره 60 آغاز می‌شود هم از این قاعده مستثنی نیست.

نیروهای منفی همواره در تلاش خواهند بود که ذره را از ادامه حرکت بازدارند و این عمل، به‌وسیله ابزاری صورت می‌گیرد. ابزاری که مستقیماً در احساسات شخص رسوخ کرده و تفکر و اندیشه وی را مسموم و آلوده می‌سازند. در زمان‌های قدیم استراتژی برای جنگیدن وجود داشت و آن این بود که مستقیماً منبع آب شهر یا کشور را آلوده می‌ساختند تا کل مجموعه را به‌یک‌باره بدون جنگ و خونریزی از پای درآورند.

حرکتی که نیروهای منفی سعی در انجام آن دارند دقیقاً از این استراتژی تبعیت می‌کند. آن‌ها منبع وجود انسان را که احساسات شخص است را آلوده می‌سازند و ازآنجایی‌که تمام ساختارهای وجودی انسان، برای روشن شدن نیاز به حس دارند، توسط حس آلوده روشن‌شده و عملکردشان مختل و ناصحیح خواهد شد.

جادو و تردستی که در این زمینه نیروهای منفی بسیار ماهرانه روی شخص انجام می‌دهند این است که فردی که دچار این وضعیت می‌شود، خود از وجود این نقص ناآگاه خواهد بود. به عبارتی تفکرات و احساسات آلوده خود را نمی‌بیند. مشکل اساسی انسان در تزکیه و پالایش این است که چون نمی‌تواند در وجودش این مشکلات را ببیند، درنتیجه نمی‌تواند آن‌ها را شکار نماید. در شکار کردن یک آهو، شرط لازم و اساسی دیدن آهو است. در غیر این صورت آیا می‌توان آهویی را شکار کرد که نامرئی باشد؟

درست است که خود فرد نمی‌تواند این نقصان را در وجود خودش ببیند ولی این فرآیند توسط اطرافیان به‌راحتی قابل‌مشاهده خواهد بود. زیرا فردی که دچار آلودگی احساسات و تفکرات است، از خود همواره در حال انتشار نشانه‌هایی هست. از روی نشانه‌ها می‌توان تشخیص داد که وی در چه مرحله‌ای به سر می‌برد.

یکی از این نشانه‌ها معرکه‌گیری است. گروهی در داخل کنگره در جلسات حضور دارند و گوش به حرف‌های استاد می‌باشند و گروهی دیگر بیرون از کنگره در حال سیگار کشیدن می‌باشند. کدام گروه سعی در افزایش دانایی خوددارند؟ و کدام گروه با بیشتر نشدن دانایی، روند افزایش جاهلیت را در پیش‌گرفته‌اند؟

متأسفانه هستند افرادی که چون تلاش و کوششی نکرده‌اند و خودشان نخواسته‌اند که به رهایی برسند، به خیال خودشان کل سیستم اشتباه عمل می‌کند و در عوض عملکرد آن‌ها صحیح است! آیا این مسئله عجیب نیست؟! واقعاً چه تردستی زیبایی بر وی انجام می‌گیرد که این‌گونه ساده و سطحی به قضایا می‌نگرد. حال می‌توان به‌جای اینکه فوراً گول این حقه‌ها را خورد، خود را در مقابل آن‌ها مستحکم و قوی ساخت. ابزاری که می‌تواند من را در مقابل این سحر و جادو مصون نگاه دارد چیزی نیست جز دانایی.

هرقدر دانایی من افزایش پیدا کند، قدرت تشخیص ماهیت این ذرات مخرب هم در من بیشتر می‌شود. و درنهایت به مرتبه‌ای می‌رسم که می‌بینم. بصیرت پیدا می‌کنم. نسبت به چه چیزی؟ نسبت به وجود خودم. متوجه می‌شوم که درواقع تمام مشکلاتی که بر سر راه من سبز می‌شدند، از خودم نشایت می‌گرفتند. تمام بدبینی‌ها، تمام حس‌های بد نسبت به خودم و اطرافیان، همه و همه از درون من بود، نه از بیرون. می‌توانم گره‌های درونم را ببینم و درنتیجه می‌توانم آن‌ها را شکار و به تزکیه و پالایششان بپردازم.

شخصی که مدام نق می‌زند، مدام شکوه و شکایت می‌کند، مدام از همه ایراد می‌گیرد ولی ایرادهای خود را نمی‌بیند، مدام چشم و گوشش می‌جنبد که فلانی چه‌کاری انجام داد و فلان کس چه چیزی گفت، بایستی حواسش را روی موضوعات بیرونی معطوف کند در غیر این صورت نمی‌تواند سر از کار همه دربیاورد. وقتی از مشکلات و نقص‌های دیگران مطلع شد، آرام می‌گیرد. چرا؟ چون تحمل دیدن مشکلات خودش را ندارد. و به این طریق می‌خواهد به خودش ثابت کند که مشکلاتی که توداری، دیگران هم دارند، پس نگران نباش!!

به‌راستی آیا حرکات و ترفندهای نفس اماره، به زیبایی هوشمندانه نیست؟ نفس اماره یک روانشناس فوق پیشرفته است چراکه انسان را بهتر از خودش می‌شناسد. ولی وقتی فردی بیدار شد دیگر نفس اماره از این طرق نخواهد توانست وی را اسیر خود سازد.

برای خروج از این وضعیت بایستی توجه تمام حواس را از بیرون، به درون معطوف ساخت. به‌جای کشف ایرادهای دیگران بایستی به دنبال کشف ایرادهای خود بود. فردی که تفکراتش به این‌گونه باشد دیگر معرکه‌گیری نمی‌کند. نق نمی‌زند، بدگویی و غیبت نمی‌کند، تجسس و قضاوت نمی‌کند، لژیون حال خرابان را تشکیل نمی‌دهد که خود سردسته آن‌ها باشد. همواره درون خودش است. همواره به دنبال یادگیری است. چراکه می‌داند تنها راه خلاصی و نجات از زندان نفس اماره، یادگیری و افزایش دانایی است.

 دیگر برایش مهم نیست که آیا دیگران حرکتی می‌کنند یا نه. فقط مشکلات خودش را می‌بیند و سعی در از بین بردن آن‌ها دارد زیرا که می‌خواهد حال خوشی داشته باشد. این شخص همیشه وقتی می‌بیند شخصی در حال معرکه‌گیری است از وی فاصله می‌گیرد. وقتی می‌بیند درجایی بدگویی و غیبت می‌کنند در آن جمع حضور پیدا نمی‌کند زیرا هدفش والاتر از این حرف‌هاست و برای رسیدن به آن، هیچ‌گاه احساسات خود را آلوده به حرف‌های دیگران که معلوم نیست راست است یا دروغ، نمی‌کند.

نشانه‌هایی که ذکر شد بخش بسیار کوچکی از ویژگی‌های یک مسافر و فرزند کنگره است. امید است که با حضور در کنگره و افزایش دانایی به مرحله‌ای برسم که این ویژگی‌ها شامل حال بنده نیز گردند.

با احترام؛ سینا مخلصی

منبع: کنگره 60 نمایندگی حکیم هیدجی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .