English Version
English

حس خوب؛ نوشته از همسفر منیره

حس خوب؛ نوشته از همسفر منیره
امروز در شعبه ی تبریز شاهد مراسمی روحانی , معنوی و مقدسی بودیم که من خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم . این اولین مراسم پیمانی بود که من شاهد بودم . حس غریب و عجیبی داشتم مخصوصا با حضور دیده بان محترم آقای سلامی .
 
شور و هیجان خاصی بین مرزبانان وجود داشت که این حس به همه منتقل شده بود و من هم به دور از این احساس نبودم وقتی آقای سلامی متن پیمان را می خواندند منهم ناخود آگاه کلمات را زمرمه میکردم . نمیدانم ! شاید من هم در صور پنهانم پیمان می بستم که در این راه دوستانم را یاری کنم . امیدوارم من هم بتوانم و توفیق داشته باشم روزی این جایگاه خدمتی را تجربه کنم ولی واقعا برای عزیزانی که در آن لحظه در حال بستن پیمان بودند از صمیم قلب خوشحال بودم و برایشان آرزوی موفقیت می کردم .
 
حس خدمت به همنوع حال انسان را خیلی خوب می کند مخصوصا زمانی که مشاهده می کنی کسانی که در حال پیمان بستن می باشند روزی در قعر تاریکی ها غوطه ور بودند , ولی با سعی و تلاش و  با انجام خدمت های کوچک و سفر درست به این جایگاه رسیده اند که می توانند دستگیر دستان نیازمند و درمانده ی دیگری باشند و این حال خوش وصف نشدنیست . باید بود و حس کرد...
 
 امروز پیمان مرزبانان جدید بسته شد و شال خود را  از دستان پر برکت و پر مهر آقای مهندس و آقای سلامی گرفتند . فانون طبیعت این است که  یکسری بیایند و یروند و گروهی دیگر جانشین آنها بشوند و امروز روز تحویل شال مرزبانان قبلی بود که آنها  هم شور و هیجان خاص خود را داشتند , گویی در مفطعی از تحصیلات عالیه , فارغ التحصیل شده اند . 
 
آقای مهندس می فرمایند جایگاه مرزبانی مانند راه رفتن با پای برهنه بر روی آتش است و آنها این حس را دریافته بودند و با تجربه هایی گرانبها و ناب این خدمت را به دوستان دیگر تحویل دادند تا آنها هم از این جایگاه و خدمت بهره مند گردند خدمتی که برای خودشان نیز سرشار از آموزش های پربار و پر ارزش می باشد .
 
امیدوارم همه توفیق خدمت در کنگره 60 را در هر جایگاهی بتوانیم تجربه کنیم . 
 
برای داشتن این حال خوش شکر , شکر , شکر
 
بااحترام : همسفرمنیره

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .