جلسه ششم از دور هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 با نگهبانی مسافر حسین و استادی مسافر محمد فنایی و دبیری موقت مسافر سعید با دستور جلسه لژیون مالی و جشن تولد 5 سال رهایی و آزادی مسافر رسول صادقیان رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
استاد فرمودند:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم و خوشحالم که اشخاصی را میبینم که باانرژی در شعبههای دیگر خدمت میکنند و این تولد باعث تازه شدن دیدارها میشود. و انسان بیشتر به بودن فکر میکند.
خودِ بودن قابلستایش است اما بودن امروز با بودن دیروز فرق میکند. هرکس خودش تفاوت دیروز و امروزش را حس میکند . هرچقدر که قانون رضایتمندی را درون خود احساس کند شادتر است و علیالدوام در یکشور شعف روحانی به سر میبرد...
در این دنیای فیزیکی مشکلات و پیچیدگیها برای تکتک ما وجود دارد. اما آنچه دیروز ما را به زمین میزد امروز دیگر به ما آسیب نمیرساند.انشا الله بودنها مستدام باشد و در جهت بهتر بودن گامهای مستحکمی برداریم.
اما دستور جلسه اول امروز لژیون مالی:
آقای مهندس دیروز فرمودند: این دستور جلسه برای اولین بار در دستور جلسات سالیانه گنجاندهشده است.
شاید بعضی سؤال کنند لزوم این دستور جلسه چیست؟!
این دستور در سالهای قبل هم لازم بود که صلاحدید شورای دیدهبانان و آقای مهندس این بود که امسال گنجانده شود.
چیزی که باید ملکه ذهنمان باشد این است که هدف کنگره چیست و خودمان که در کنگره به سر میبریم چه هدفی را دنبال میکنیم؟
اینجاست که خیلی از سؤالات لاینحل که برای شخص به وجود میآید حل میشود. هدف کنگره مسئله مالی نیست. همانطور که هدف ما کنگره نیست.
ما هریک برای هدفی آمدهایم و هرکس که تعصبی به کنگره داشته باشد در اشتباه به سر میبرد. منتهی برای ایجاد یک ساختار مثل کنگره یک پارامتر به نام مسئله مالی وجود دارد.پارامتر دیگر نیروی انسانی است که پس از درمان شخص و خدمت در کنگره تأمین میشود. در کنگره کسی نیست که استخدام کنگره باشد یا از بیرون بیاید و به خاطر مسائل مالی خدمت کند.
پارامتر دیگر علم و دانش است. وقتی این سه پارامتر کنار هم قرار بگیرند بهطوریکه مکمل یکدیگر باشند و بهدرستی هدایت شوند آن ساختار درست عمل کرده و نتیجهی مطلوب میدهد. کما اینکه پس از 20سال که از عمر کنگره میگذرد( 10 سال در اصفهان ) این ساختار نهتنها از بین نرفت بلکه گسترش هم پیدا کرد. حدود 10 سال پیش با 4 نفر در اصفهان شروع شد. اما امروز ببینید که فقط در این شعبه چند ده نفر خدمت میکنند و همه به نقطهای رسیدند که از تصور جوامع بیرون نیست که باافتخار این را بیان میکنیم اما فخر نمیفروشیم.ما میدانیم دنیا از درمان مواد مخدر عاجز است اما اینجا به درجه قطعی درمان رسیدیم که برای این هدف به پول نیازمندیم که لژیون مالی برای این منظور ایجادشده است.
الآن 1300 کمک راهنما داریم. 3000 نفر در جایگاه مختلف خدمت میکنند. 300 نفر در بخش اوتی خدمت میکنند که نسبت به رهاییهای سال گذشته اگر بخواهیم به خدمتگزاران حقوق بدهیم 11621000 تومان برای هر نفر هزینه شده است.اگر ما خدمت میکنیم داریم بازپرداخت خودمان را میدهیم. جدا و صرفنظر از این مخارج که مقداری از آن فرضی بود( حقوق ایجنت و راهنما و ... ) برای هر نفر رهاشده حدود 700/000 تومان هزینه میشود که مربوط به آب و برق و تلفن و هزینه چای و....است. ما اگر به درجهای برسیم که استطاعت مالی داشته باشیم باید برای لژیون مالی داوطلب شویم.
امروز برای ورزش کنگره خیلی هزینه میشود. حتماً خبردارید که برای تیمهایی که در مسابقات شرکت میکنند هزینه هنگفت پرداخت میشود. اما آقای مهندس میگویند: با این هزینهها برد با ماست. چون تیمی که شرکت میکند پیامد اجتماعی آن از هر چیز بالاتر است که با لژیون مالی نمیشود آن را خرید.جاهایی هستند که با پول میخواهند مطرح شوند اما چون ریشه نیست جواب نمیدهد. و کنگره چون ریشه در خاک دارد با کوچکترین هزینهای که میکند بزرگ دیده میشود. تکتک شما یک پیامد کنگره هستید. اما باوجوداین هزینهها هیچگاه مشکل مالی وجود نداشته است.
چندین سال پیش آقای مهندس فرمودند: کنگره یک گدای گردنکلفت است و واقعاً اینگونه است. چون کمبود مالی نبوده و هیچکس ادعای طلب نکرده است. اما باید بیدارباشیم که به سمتش نرویم که دستمان جلوی کسی دراز باشد. کما اینکه سازمانهایی بودند که قصد کمک داشتند اما کنگره قبول نکرده است. به گفته کنگره شخص اول باید درمان شود سپس کمک میکند. از یک سفر اولی نمیپذیرند که کمک مالی کند.
ما باید چارچوب مالی کنگره را قوی کنیم. آموزشهایی که به ما داده میشود در برابر این هزینهها هیچاند. اگر شما دقت کنید آموزش جهانبینی کنگره بدون اغراق قیمت ندارد. اگر تصمیم بگیرید در کلاس جهانبینی شرکت کنید اولاً بیرون از کنگره که پیدا نمیشود. اگر هم پیدا شود ببینید چقدر باید هزینه کنید و چقدر نتیجه میدهد.؟؟؟؟ جهانبینی کنگره به ما یک نکته آموزش میدهد که دنیایی مطلب در آن نهفته است.
یک انسان باید از خودش بپرسد اصالت با چیست؟
جهانبینی کنگره به ما یاد میدهد اصالت انسان به انسان بازمیگردد و بس...اگر یک انسان این را متوجه شده بیشتر راه را رفته است.
همه مشکلات بشر از جایی شروع میشود که انسان اصالتی در خود نمیبیند. اصالت را در متاع میبینند. در دنیا اگر اصالت را در انسان میدیدند هرگز حاضر نبودند یک انسان را گردن بزنند. هرگز...
و ما این را یاد میگیریم:
که عقل مکار است و مکارتر. وقتی انسان باعقل زمینی پا برمیدارد به زمین میخکوب میشود و به درکات میرسد.
مولانا میگوید:
بمیرید از این عشق بمیرید چو از عشق بمیرید همه شاه و امیرید
در این مردن ،یک نگاه رشدی وجود دارد. قبل از مردن جسمی ،از جهل درونی بمیرید که اگر با این نگرش پیش برویم به داستان موسی و شبان برخورد میکنید. که خدا به موسی میگوید : من انسان را برای سود نیافریدم انسان را برای جود (بخشش) آفریدم.
عقل حسابگر سود نگر است اما عقل سماوی خودنگر است. آنجاست که میفهمید بخشش چه معنایی دارد. شما وقتی با پول به دنبالشان میگردید شأن را از دست میدهید. اما همینکه پول را رها کردید شان به دست میآید. کما اینکه آقای مهندس پس از رهایی ،رهایی خود را نگه نداشتند و بخشیدند و شأن پیدا کردند.
ما فکر میکنیم پولشان میاورد. آنجاست که زمان میگذرد و متوجه میشویم که من ثروت دارم اما برای هیچکس قابلاحترام نیستم. انشاا... کسی به این درجه نرسد.
و اما دستور جلسه دوم پنجمین سالروز رهایی و آزادی مسافر رسول صادقیان:
خیلی خوشحالم در این جمع پرانرژی هستیم و خدا را شاکرم .امیدوارم به بهترین شکل انجام شود. واقعاً زمان زود میگذرد. فکر که میکنیم انگار همین دیروز بود که رسول عزیز به کنگره آمد. همیشه برای من یک سؤال پیش میآید که زمانبر ما میگذرد یا ما در زمان طی میشویم؟! که هرکس باید در خود پیدا کند.5 سال از رهایی ایشان گذشته. میبینیم که سرزنده و خوشحال است.
کنگره به جامعه نشان داد که هرکس با این متد پیش رفت میتواند نتیجه درست بگیرد. نه بازور و فشار .تکتک دوستانی که خوب سفر کردند بهخوبی از وادی اعتیاد خارج شدند. شاید در شروع بینش ما خارج شدن از اعتیاد بود ولی در ادامه یاد گرفتیم که چقدر مواد مخدر نزد ما حقیر بود.نگاه ما به مواد چقدر حقیرانه است. درصورتیکه همه ما وصل مواد مخدر بودیم.دوستانی که امروز رهاشدهاند هرگز با مخدر مشکل ندارند. اما رسول با مواد مخدر وارد شد و همه مشکلاتش خود مواد مخدر بود.
تمام مشکلات برای کسی که مصرفکننده است وقتی درمان میشود نقطه مقابل آن است. و هیچگونه اثری از آن باقی نمیماند. که به خاطر روش درست کنگره است.و میدانیم که عوارض مواد، مقام و منصب نمیشناسد. از عالیترین مقام مملکتی تا پایینترین... اگر کسی گرفتار مواد باشد تفاوتی نمیکند. و عوارض برای همه یکسان است. و رسول هم مستثنی نبود.
با توجه به فرهنگی بودن و تحصیلات دانشگاهی از عوارض مواد گریزی نداشت. من حال رسول را در ورودش به کنگره به یاد دارم. و جا دارد که قدردانی کنم از همسفرش که پا بهپای مسافرش حتی زودتر حرکت کرد و سختی راه را تحمل کردند تا امروز در این جایگاه قرار گرفتند. اگر زحمتی کشیده شد قطعاً رحمت الهی را دنبال داشت.
یکی از عوارض اعتیاد این است که انسان را در چارچوبی قرار میدهد که انسان در آن یخزده میشود. و در این حصار زندانی میشود که وقتی انسان در این چارچوب جلو میرود حلقه تنگتر میشود و اختیار از انسان گرفته میشود که دیگر حق انتخاب ندارد و فقط یک اختیار دارد. و آن اینکه من باشم تا مصرف کنم.
اما زمانی که شخص به کنگره آمد کمکم یخ باز میشود و از انجماد خارجشده و حق انتخابها رشد میکند.در زندگی هم اینگونه است. باید پیشنیاز را انجام دهیم تا بتوانیم انتخاب کنیم.ما در کنگره پس از رهایی حق انتخاب پیدا میکنیم. که بزرگترین نعمتی است که خداوند میتواند به یک انسان بدهد.
استاد در پایان فرمودند:
عمیقترین و ژرفترین واژه در هستی آزادی و رهایی است.شما فرض کنید سند تمام دنیا را بنویسند و به شما بدهند اما در یک حصار قرارتان دهند هرگز شما نمیپذیرید. به همین دلیل واژهای بالاتر و والاتر از آن نداریم و رسول عزیز هم از این موهبت برخوردار شد. و در کنگره در عرصههای مختلف خدمت کرد. و این حقیقتاً قابلستایش است. این روز را به رسول عزیز و همسفر ایشان و راهنمای همسفر ایشان و اینجنت شعبه( آقای شوشتری) مرزبانان و همهی عزیزانی که در این جشن شرکت کردند تبریک میگویم.امیدوارم باشیم و در سالهای دیگر در جشنهای ایشان شرکت کنیم.
اعلام سفر مسافر رسول:
سلام دوستان.رسول هستم مسافر.18 سال تخریب شیره و تریاک-مدت سفر اول 12 ماه و 25 روز- داروی درمان اپیوم-رشته ورزشی والیبال-راهنما محمد فنایی. رهایی و آزادی 5 سال
آرزوی مسافر رسول:
خداوند لیاقت بهشت را بهواسطهی کنگره به ما داده، این لیاقت را از ما نگیرد.
آرزوی همسفر لیلا:
انشاا... همهی مصرفکنندگان مواد مخدر راه کنگره را پیدا کنند.
سخنان مسافر رسول :
قبل از هر چیز تشکر میکنیم از عزیزانی که صبر پیشه کردند و در جلسه ماندند و در شادی ما سهیم و شریک شدند. از خداوند میخواهم همه این جایگاه را تجربه کرده و به ما توفیق دهند در شادیهایشان شریک باشیم .اول میخواستم عذرخواهی کنم که جشن ما دیر شد اما الآن میگویم وقتی شعبه ما 18نفر رهایی داشته ما باید بمانیم و از رهایی تکتک این عزیزان لذت ببریم پس عذرخواهی نمیکنم و اینیک سعادت بود ....گر چه صحبت زیاد داشتم اما مختصر عرض میکنم دوران بعد از سفر اول برای من دوران پرفرازونشیبی است انسان میماند و یک کوهی از خواستهها که منطقی به نظر میرسد .
بعد از سفر اول تصمیم گرفتم جبران خسارت کنم و بهجاهایی را که آسیبزده بودم ترمیم کنم .اولین جایی که به نظرم رسید که تخریب ایجاد کرده بودم خانوادهام بود من باافتخار میگویم همسفرم با تمام قدرت علاوه بر اینکه تخریبهای دوران مصرفم را 18 سال به جان خرید یک سال پا بهپای من حرکت کرد من نیاز میدانم یک خاطره را تعریف کنم در سفر اول تولد یکی از دوستان در شعبه علی کردگاری بود که درراه برگشتن ،همسفرم خیلی گریه کرد که من متعجب شدم و دلیل آن را پرسیدم , ایشان گفت کی میشود که ما این جایگاه را تجربه کنیم .شاید این جمله برای او چندان مهم نبود اما مرا آنچنان متأثر نمود کرد که آیا من لیاقت دارم که آن لحظه را به پس از حدود 20 سال تخریب به ایشان تقدیم کنم . تحمل کردن من کار راحت و آسانی نبود شاید ساده به نظر میرسیدم ولی الآن مشکلاتی که برای خانوادهام به وجود آورده بودم را میفهمم .
الآن اگر تمام لذتهای دنیا را یکطرف بگذارند و یکلحظه ناراحتی بچههایم را طرف دیگر ,باور کنید عوض نمیکنم اما 20 سال این کار را انجام دادم. تشکر اولم را با کسب اجازه از استاد عزیزم آقای فنایی به همسرم اختصاص میدهم که پنج سال است منتظر این روز بودم وقتی یادم به تخریبهایم میافتم خیلی برایم سخت است امیدوارم خداوند لیاقت جبران را به من بدهد . از آقای فنایی تشکر میکنم ایشان فقط راهنمای من نبود طوری در قلبم جای گرفته بودند که لحظهای از فکرم خارج نمیشدند حتی در سفر دوم اگر کاری را بخواهم انجام دهم از ایشان مشاوره میگیرم .از تکتک شما که با حضورتان این فضای زیبا را فراهم کرده است .تشکر از عشق و محبتی که پیوند قلبهای ما در کنگره است
از آقای مهندس تشکر میکنم درباره ایشان حرفی برای گفتن ندارم چون انقدر رشد نکردهام که ایشان را بشناسم .از آقای شوشتری ایجنت شعبه , از آقای حکیمی , از آقای داودی راهنمای سیگارم و از سرکار خانم امینی راهنمای همسفرم و همه عزیزانی که در این جشن حضور دارند تشکر میکنم
سخنان کمک راهنما همسفر اعظم:
ضمن عرض تبریک عید غدیر خم خداوند را شاکرم که در این جشن پرشکوه حضور دارم , خانم لیلا همسفری دانا, مدبر,مقتدر,صبور و بسیار متواضع در برابر همسرشان بودند.
همسفر یک شاهکلید است برای یک مسافر .ایشان هیچگاه اجازه نداد حرمت مسافرش بین بچهها و خانواده و حتی جمع شکسته شود و یک ویژگی خاصی که همیشه من غبطه میخوردم به مسافرش اجازه مصرف در خانه را داده بود که از تماس با دیگر بیماران اعتیاد در بیرون در امان بماند. من همیشه از مشارکتهای ایشان استفاده میکردم و امیدوار به رسیدن ایشان به درجه کمک راهنمایی بودم و همیشه از خداوند میخواستم بقیه هم از تجارب ایشان استفاده کنند . من هم بهنوبه خود این روز قشنگ را به بچههایی که در کنگره بزرگ شدند(الهام,الناز حامد عزیز) تبریک میگویم , به آقای فنایی تبریک عرض کرده و در رأس به آقای مهندس , خانم انی و خانواده ایشان تبریک میگویم و در این روز عزیز رهایی همه مسافران و همهی دردمندان اعتیاد را از خداوند بزرگ خواستارم.
سخنان همسفر لیلا :
قبل از هر چیز سپاسگزارم از همه عزیزانی که تشریف آوردند و در شادی ما سهیم شدند. امیدوارم خداوند به ما لیاقت دهد تا قدر این مکان مقدس را بدانیمدر زمان مصرف آقا رسول ,خانوادههایمان ما را ترک کردند و ما از محبت آنان بینصیب ماندیم .خانوادهی من درک نکردند که اعتیاد یعنی چه. و این مشکلات ما را دوچندان کرد و دیگر شکسته شده بودم . ما همیشه به دنبال درمان بودیم و از طریق تلویزیون با این مکان مقدس آشنا شدیم , با آقای فنایی تماس گرفتیم و باراهنمایی ایشان وارد کنگره شدیم . آقای فنایی ما و مشکلات ما را درک کرد . وقتی وارد کنگره شدیم متوجه تفاوت با جاهای دیگر شدیم و این تفاوت چیزی نبود جز محبت و خوشحالم که در جمع شما هستم.
ما با کوهی از مشکلات وارد کنگره شدیم ، مشکلات بود که ما ساخته شویم , به رسول عزیز از اعماق وجودم تبریک میگویم و خدا را شاکرم که در کنار ایشان بودم تا من ساخته شوم .اگر در زندگی مشکلاتی بود از جهل و ناآگاهی من بود ایراداتی داشتم که در کنگره به تنها پی بردم بسیاری از تخریبهای ایشان از ایرادات من بود که از ایشان طلب بخشش میکنم و تعاریف ایشان از بزرگواریشان است .از الهام و الناز عزیزم تشکر میکنم برای ایشان توانستم مادری کنم اما از حامد عزیزم طلب بخشش میکنم چون او را درک نکردم .اگر جایی برای بچهها کاری نکردم نتوانستم.
از خانم امینی تشکر میکنم که الگوی من بود و به الگویم افتخار میکنم که جای خالی بسیاری را برایم پر کردند. از آقای حکیمی از خانم مریم و خانم زهرا مرزبانان گروه خانواده تشکر میکنم .از خداوند بزرگ تشکر میکنم که بزرگترین نعمتی که به من دادند قرار گرفتن در کنار رسول عزیز بود.
نویسنده : مسافر مجتبی
تصویرگر :مسافر نیما
تنظیم و ویرایش :مسافر علی جمالی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1871