در این مقاله ما به جنبه فیزیولوژیک (جسمانی) فرآیند شادی در بدنمان میپردازیم. جسم ما شهر وجودی ماست که از دوران جنینی و حتی قبل از آن بهسوی رشد و تکامل میرود، و بعد از بلوغ کامل و رسیدن به اوج بهتدریج روند نزولی را آغاز میکند تا فرسوده شود و از کار بایستد. برخلاف نفس و روان و اندیشه ما که به روند تکامل خود ادامه میدهد . پرورش و مراقبت از جسم که جایگاه نفس، روح و عقل ماست به ما در رسیدن به تکامل کمک فراوانی میکند. بدن ما شهر وجودی ما، یک ماشین بسیار پیشرفته است که بسیار خوب طراحی و مجهز شده ویک مأوای شگفتانگیز است.
نمیدانم شما چگونه به جسم خود نگاه میکنید ولی ساختار آن فوقالعاده جالب و حیرتانگیز است. چشمان ما غذا را میبیند، بینی ما بوی آن را حس میکند ، زبانمان آن را میچشد و با لذت آن غذا را میخوریم. دیگر بدون آنکه ما متوجه شویم آن غذا هضم و جذب میشود ،بدون اینکه از ما بپرسد و بدون اینکه بدانیم چگونه این کار انجام میشود. داشتن چنین جسمی مانند معجزه میباشد.
وقتی به این فکر میکنم که بدنم چهکارهایی برای من انجام میدهد ، از اینکه گاهی چه رفتارهای بدی با آن میکنم متأسف میشوم. حال میخواهیم بدانیم مواد شیمیایی بدن که باعث بروز حس شادی میشوند کداماند. در سیناپس (گره عصبی) ، فضای مابین شاخکهای دو سلول عصبی، دو ناقل عصبی اصلی (Neurotransmitter ) شناختهشده که بهعنوان مهمترین عوامل ایجاد حس خوب و شادمانی است، دوپامین و سروتونین. دوپامین یک ناقل عصبی است که پیامهایی را از مغز به سایر بخشهای حیاتی بدن ازجمله قلب انتقال میدهد. زیاد بودن آن باعث افزایش هیجان و بیقراری و کم بودن آن باعث کندی و بیحوصلگی میگردد.
سروتونین بهعنوان یک شادیآور و ضدافسردگی عمل میکند و تولید بیشازحد آن موج شادی و هیجان بیشازحد و کمبود آن موجب بیانگیزگی، اندوه و افسردگی میگردد هرچند عوامل ژنتیکی میتواند بر روی میزان تولید آن به مقدار قابلتوجهی اثرگذار باشد.
اگر این ناقلهای عصبی تنها کلید رسیدن به شادی باشند پس چرا بیش از یک روز زمان لازم است تا داروهای ضدافسردگی شروع به اثر کنند و چرا این داروها بهتدریج موجب رفع بیانگیزگی و اضطراب میشوند ولی تأثیر چندانی بر به وجود آمدن حس مثبت اندیشی و ایجاد انگیزه و برانگیختن احساسات خوب نمیشوند...(تحقیق برایان کاتسون 1988)
علاوه بر ناقلهای عصبی، هورمونها نیز اثربخشی خود را در فرآیند ایجاد شادی دارند.و همراه با آنها مولکولهای اندورفین مترشحه در مغز باعث تسکین درد و آرامبخش طبیعی و درونی بدن میباشند . به همین دلیل است که ورزش یکی از کلیدهای شادی است و بعد از تنها نیم ساعت ورزش ترشح اندورفین به میزان پنج برابر قبل از آن میرسد.. سایر هورمونها مانند هورمونهای جنسی مردانه و زنانه ازجمله تستوسترون و استروژن و پروژسترون نیز نقش مؤثر خود را دارند. اگر در آینده صنایع داروسازی قرصی را عرضه کنند که موجب آزادسازی همه ناقلهای عصبی و هورمونهای شادیآور شوند آیا شما آن را مصرف میکنید؟ آیا شادی لذت غلبه بر مشکلات و مسائل زندگی نیست؟ و آیا غم و اندوه گاهی لازم نیست؟ تصور کنید یک چنین قرصی برای اینکه همهچیز خو ب و درست گردد مصرف شود.. آنوقت یک دیکتاتور یک حاکم و یا یک مربی بهراحتی میتواند از این شادی سوءاستفاده کند چون ما درهرحال شاد هستیم..
احمقانه است ، نه؟!
خوب حالا من فکر میکنم بیوشیمی تنها پاسخ برای شادی انسان نیست ، شادی بدون عشق ،ایمان ، دانایی و آگاهی و چالش معنایی ندارد و با تغییر نگرش خود به یک نگرش کاملاً مثبت و بر پایه توکل و تسلیم نسبت به قدرت مطلق میتوان کاری را که آن قرص فرضی انجام میدهد را حتی خیلی بهتر و دقیقتر انجام داد.
به عقیده بنده، تمامی آنچه در این مقاله و مقالاتی مشابه میخوانیم، خارج از مطالبمان در کنگره نیست. ایکاش قدر کنگره 60 و آموزههای ناب موجود در کنگره را بهتر بدانیم و با عملکرد صحیح و حرکت درست در صراط مستقیم شکرگزار واقعی این موهبت الهی باشیم.
ترجمه با اندکی تصرف : مسافر شهرام
منبع : 2009 Moodstep Happy lab Joanna
نگارنده : مسافر مجتبی
منبع کنگره 60 : وبلاگ نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
4509