ششمین جلسه از دور هشتم لژیون پزشکان کلینیکها با استادی آقای رضا ، نگهبانی موقت خانم اعظم و دبیری موقت خانم الهام با دستور جلسه " وادی چهاردهم(محبت) و تاثیر آن روی من" در تاریخ 20/6/94 در سالن مدیریت بحران ناحیه 4 منطقه 3 شهرداری تهران واقع در پارک طالقانی رأس ساعت 8 آغاز به کار نمود.
آقای دکتر رضا
سلام دوستان رضا هستم یک همسفر. بحثی که دز این جلسه قرار است راجب به آن صحبت کنیم وادی 14 یا درواقع عشق می باشد. وادی بسیار بزرگی است از نظر من شاید خلاصه و چکیده ی 13 وادی قبلی در این وادی 14 خودش را نشان می دهد و از یک منظر هدف غایی است که وادی ها دنبال می کنند که وادی 1 که تفکر است شروع شده و در این وادی آن مطلع عشق و محبت خاتمه ی وادی هاست.
وادی مفصلی است حالا من در حد بضاعت وقتی که هست نکاتی را ذکر می کنم و دوستان به نظر من در مشارکت ها هرکدام قسمت هایی را بیشتر تاکید بر روی آن بوده باز بکنند. اشاره می شود که عشق یا محبت در این وادی شاید موضوعی است که تمام ادیان الهی، تمام مکاتب و تمام جوامع دنبال آن هستند بحث آن که جامعه ای وجود داشته باشد که در آن عشق و محبت و درستی وجود داشته باشد از نظر همه ی ادیان الهی مورد نظر هستش، حال ممکن است که چنان چه ما دیدگاهی ما دیدگاهی داریم حالا نسبت به ادیان مختلف، زرتشت ، یهودیت ، مسیحیت ... اما همه شاید به دنبال یک جامعه ی آرمانی بوده اند و این جامعه ی آرمانی زمانی تحقق پیدا می کند که به جای دشمنی و کینه بحث عشق و محبت به وجود بیاید. شاید در اسلام ما هم و مکتب تشیع هم همین است که هدف آن است که مصلحی بیاید و بتواند جهان را پر از عدل و داد کند و به تبع آن عشق و محبت بین انسان ها به وجود بیاید. به هر حال جامعه ی بشری امروزه متاسفانه درگیر خشونت و به هرحال ستم و ظلم انسان ها نسبت به همدیگر و جامعه ی بشری و حتی نسبت به جمادات به اصطلاح موجودات و جانداران دیگر هست. شاید هدف و مقصد غایی هستی هم این باشد که دنیا به سمت عشق و محبت نزدیک شود.
اینجا صحبتی می شود که که یک گفتار یا یک سخن در عالم وجود دارد که آن بحث عشق و محبت است و دیگر چیزی جز این وجود ندارد به قول آقای مهندس هر پیمانه ای که خالی از عشق باشد پیمانه ی تهی محسوب می شود منتها رسیدن به این عشق واقعا سختی خاصی را می خواهد کمااینکه رهجویی هم که می آید در بحث کنگره وارد می شود از وادی 1 شروع می کند، مسیر را طی می کند. قد به قدم جلو می آید و شاید بحث این است که آگاهی های لازم را فرد بدست بیاورد به آن دانایی برسد و تجربیات را بگیرد و در قدم نهایی در وادی آخر هدف این است که به آن بحث عشق برسد . خطابه هایی هست که یکی از آن ها خطابه ای است که سردار بیان می کند خطابه ی اضداد است که آنجا بحث نیروهای آفرینش را عملا به نیروهای خوب و بد و یا اهریمنی و اهورایی تقسیم می کند. آنجا بحث این است که شاید فلسفه ی اینکه اضداد به وجود آمدند فلسفه ی حیات است اگر خوبی ها و بدی ها سیاهی ها و سفیدی ها زشتی ها و زیبایی ها را در کنار هم نداشتیم اصلا مقایسه ی اینها برای ما قابل تصویر نبود پس در سلسله ی حیات اضداد وجود دارد. حال آنکه قبار اهریمنی یا بدی ها کلا بحثشان این است که فساد ایجاد کنند و سلسله ی حیات و ارتباط بین جانداران را به سمت تباحی و نیستی و خرابی پیش ببرند و در عمل نیروهای اهورایی وجود دارد نیروهایی که منشا آن ها به سمت درستی و رستگاری است که این ها هم مشغول فعالیت هستند.
منتهای مراتب تصویری که در خطابه ی اضداد وجود دارد این است که در آن درست است که نیروهای اهریمنی در فعالیت هستند اما نیرو هایی که به اصطلاح در وادی دنیا هستند و ممکن است در یک مقطعی از زمان دچار سر در گمی باشند آنها آرام آرام مسیر و جهت خود را پیدا می کنند. کمااینکه آقای مهندس اشاره می کنند در بحث کنگره 60 که شاید هرکدام از ما خودمان یک زمانی قوای اهریمنی بودیم و حتی در محیط، جامعه و اطرافمان هم ایجاد تخریب می کردیم و آرام آرام توانستیم خودمان را پیدا کنیم. حالا در شعبات مختلف، لژیون های مختلف به یک نحوی به هم لینک شدیم و مسیر را پیدا کردیم راه آمدیم ، آگاهی خودمان را اضافه کردیم و با دانایی رسیدیم و یواش یواش تبدیل به نیروی اهورایی یا قوای مثبت شدیم. برای ادامه ی کار و در اینجا تشبیهی را به کار می برند مثل رودهایی که از قسمت های مختلف حرکت می کنند ، مسیر را طی می کنند و آرام آرام به هم می پیوندند و یواش یواش رود های بزرگتر را ایجاد می کنند و قدرت بیشتری را پیدا می کنند و می آیند تا تبدیل به اقیانوس یا دریا شوند و بعد این اقیانوس و دریا سرمنشا تغذیه می شوند و تزریق می شوند برای قوای دیگری که جذب اینجا می شود و این همان بحث خودکغایی و بحثی است که خود مهندس درباره ی کنگره هم ذکر می کنند که از ابتدا مد نظرشان این بوده که نهادی را تاسیس کنند که متکی به نیروهای خارجی نباشد و خودش بتواند خودش را مدیریت کند. حالا تمثیلی است که می گوید عین دشتی که در آن دانه های گندم تزریق می شود و آرام آرام جوانه می زنند. به ثمر می نشینند و بعد از آن است که آرام آرام منشا تغذیه می شوند برای بقیه ی قوا و عرض کردم نیرو های تازه وارد و رهجوهایی که جدید می ایند تغذیه می کنند از آن ثمره ی تلاشی که آن قوای قبلی ایجاد کردند و امدند در وادی قوای اهورایی قرار گرفتند و انها هم در مسیر رشد و مسیر دانایی و آگاهی و رسیدن به این قسمت عشق حرکت می کنند و یک بحث دیگری که در این وادی مطرح می شود بحث عدالت است بحث اینکه داشته های بشر حالا نه به شکل برابر حداقل پنجاه درصد آن چیزی که هست به صورت تقریبا برابر تقسیم شود بسیاری از خصومت ها و دشمنی ها و جدال هایی که نوع بشر با هم دارند مرتفع می شود. من فکر می کنم یک ربع من تمام شد. فرصت را در اختیار عزیزان قرار می دهم. متشکرم.
آقای روانشناس اردشیر:
ما کلمه ی عشق را در نظر می گیریم شاید کلمه ای ساده به نظر برسد ولی مکتب های مختلف در این زمینه صحبت کرده اند و ادیان مختلف در این زمینه صحبت کرده اند اما اول باید بدانیم عشق چه هست و بعد از آن نبود و بودنش باعث چه پاتولوژی هایی در وجود بشر می شود خود نفس عشق را که در نظر می گیریم حتی در اسلام وقتی خداوند بشریت را افریده با عشق بوده و این کلمه را با عشق آغاز کرده. اما وقتی که این کلمه را در نظر می گیریم خیلی عادی بین افراد به کار برده می شود در سنین مختلفی معیار های مختلفی دارد در دوره ی نوجوانی به لاو تعبیر می شود در دوره ی میان سالی به چیز دیگری ووقتی بشریت به اواخر عمرش نزدیک می شود آن را نسبت به خداوند می دهد به هر حال چون باید خودش را اماده کند برای آن دنیا.
عشق در روانکاوی اینگونه تعبیر می شود که عشق در آن همیشه یک نفرت خوابیده یعنی عشق برگردانده شده از نفرت است. شاید بعضی ها بگویند چرا عشق با نفرت هست؟ ما اگر یک کودک را در نظر بگیریم که از مادر خود دارد تغذیه می کند یکدفعه در واقع آن را از او می گیرند وقتی از او می گیرند عصبانی می شود ووقتی عصبانی شد نمی تواند آن را ابراز کند چون اگر بکند ناتوان است از نگهداری خودش. نمی تواند از خود دفاع کند این را در ناخودآگاه خود نگه می دارد ووقتی بزرگ شد این را تبدیل می کند به دوست داشتن مادر یک کار هایی انجام می دهد که مادر او او خوشش بیاید و او را تغذیه کند و از او مراقبت کند وقتی بزرگ شد و به سن بلوغ رسید و خواست که عشق بورزد یک کارهایی انجام می دهد که انگار یک نفر یک چیزی را دارد و او نیازمند آن است و با عصبانیت که نمی تواند از او بخواهد که این را به او بدهد. در تمدن هم چنین چیزی وجود ندارد و آن را وارونه می کند و می گوید که من تو را دوست دارم عشق این است. اما وقتی عشق در آن دانایی، عقلانیت و شناخت وجود دارد در واقع عشق تبدیل به صمیمیت می شود. صمیمیت عمیق تر از عشق است چون دوست داشتن شنا کردن در دریا است ولی عشق غرق شدن در دریا. حال نمی خواهیم بگوییم عشق بد است عشق وقتی تبدیل به صمیمیت می شود ما به آن می گوییم انرژی روانی در وجود بشریت اگر نباشد صفر است و هیچ حرکتی وجود ندارد اما وقتی عشق زیاد فوران می کند لیبیدو در آنها زیاد است ولی وقتی لیبیدو در آنها کم می شود انرژی را از دنیا بیرون می کنند و آن را می آورند روی خودشان و هیچ انرژی در بیرون نمی گذارند در واقع افسرده می شوند . بیشتر از این وقتتان را نمی گیرم، نتشکرم.
خانم دکتر فرشته :
ممنونم از استاد جلسه که صحبت های خوبی را ارائه دادند من نکته ای که برایم جالب بود و استاد هم توضیح دادند که آقای مهندس هم گفتند که هر چیزی که به وجود آمده در خلقت بر اساس دافعه و جاذبه به وجود آمده هر نظمی و هر عالمی که در دنیا به وجود آمده بر اساس همین نیروی جاذبه و دافعه است حالا اگر فکر کنیم که یک نفر فقط جاذبه داشته باشد یا اینکه شرایط خلقت فقط بر اساس جاذبه بود چه می شد خودمان فکر کنیم که همه ی آدم ها به هم جذب کی شدند و همدیگر را می خواستند. مگر ممکن بود که آنقدر قشنگ اداره شود دنیا و به نظر من بهترین شرایط به وجود امدن خلقت همان نیرو های منفی هستند که توانستند باعث صیغل دادن انسان ها شوند و اگر این ها در زندگیمان نبود نمی توانستیم آن شیرینی راحتی ها را درک کنیم این موضوع برای من جالب بود خواستم برایتان توضیح بدهم خیلی ممنون که به حرف های من گوش دادید.
آقای دکتر رضا :
اگر بخواهیم در رابطه با عشق به ادبیات برگردیم، عشق برگرفته از عشقه است . گیاه عشقه گیاهی است که به گیاه دیگر می چسبد و تا زمانی که گیاه اصلی را خشک نکند رهایش نمی کند. اگر ریشه ی خودش را هم بزنید از آن گیاه اصلی تغذیه می کند یعنی دیگر از خودش تغذیه نمی کند می چسبد به گیاه دیگر وارد پوست او می شود و وقتی ریشه او را بزنید مهم نیست و خود از ان گیاه اصلی تغذیه می کند. حال درباره عشق مولانا یک تمثیل دارد که یک روز مردی عاشق می شود می رود دم خانه ی معشوقه اش می گوید
خانم روانشناس زهره :
آنچه هست محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. کسانی که محبت دارند همه ی مراحل زندگی را بر حسب محبت باور می کنند و تمام مشکلات هم قبول می کنند و کسانی که ندارند برابری می کنند با ظروف تهی و آن کسی که محبت ندارد ناسپاس است و به هرچیزی ناراحتی نشان می دهد حتی به درخت هایی که به آنها سایه می دهند یا میوه می دهند و... کسی که محبت دارد منافع خودش را در نظر نمی گیرد هرجا منافعش در خطر بیفتد باز هم عشق خودش را نشان می دهد . خود کنگره هم آموزش می دهد که عشق داشته باشند و راهنما ها چگونه به شاگردانشان عشق بورزند
آقای دکتر یوسف :
عشق در واقع رابطه ای با مادیات و منافع نباید داشته باشد . ریشه ی عشق محبت است و محبت یک چیز لایتناهی است . عشقی ایده آل است که به خاطر خود فرد باشد به خاطر خود فرد عشق بورزد نه به خاطر منافعی که هست مثل خورشید که به خار می تابد به زمین می تابد به هرجا بخواهد می تابد و عشق چیزی نیست که بخواهیم قیاس کنیم.
آقای دکتر محمد:
من یک خاطره دارم از یک مسئله در کلینیکم. به نظر من عشق هم جهت مثبت دارد هم منفی. بعضی ها به درد عشق می ورزند که در همین رابطه عارفان به عشق های ماوراالطبیعه دل می بندند. دوست داشتن انسان ها به همدیگر مخصوصا جنس های مخالف به همدیگر به نظر من واقعی تر است در رابطه با اعتیاد دوستمان درست گفت آن رابطه ی عاطفی و آن عشق و نیاز بین مصرف کننده و مواد ایجاد می شود . من یک مریض داشتم که شیشه می کشید آمده بود و پاییپش هم آورده بود و آن را به سنت همسرش چرخاند و گفت من بین تو و این پایپ ، پایپ را انتخاب می کنم . بستگی دارد کجا لذت بیشتری ببرد و آن را در کجا پیدا کند و نمونه های دیگر را زیاد داریم که آن کسی که لذت را می برد آن را به معنی عشق می بیند و معنی محبت را در آن می بیند. من یک مریض دیگری داشتم که هفت بچه داشت و با این بچه ها عاشق یک زن بد کاره شده بود و این هفت بچه را رها کرده بود و بدون طلاق از همسرش با زن دیگر بود همسرش به کلفتی افتاده بود که خرج بچه ها را بدهد. ممنونم
خانم دکتر آتوسا :
استاد خیلی به زیبایی اشاره هایی داشتند به مطالب از ایشان ممنونیم. من در سایت دیشب دیدم که یکی از مصرف کنندگان از تجربه ی شخصی خود نوشته بودند مطالب خیلی زیبایی بود که بد نیست مطرح کنم نوشته بودند شرایط بسیار سختی داشتند و در مصرف مواد شدیدا غوطه ور شده بودند شبی در خیابان تاریکی بودند چند نفر بهشان حمله می کنند که با کاردی که مزاحمان همراهشان بود پهلویشان صدمه می بیند و می گویند که در آن لحظه خیلی ناراحت شدند و از خدا کمک خواستم که چرا باید این بلا سر من بیاید که این را تمثیلی از اضداد مطرح کرده بودند که باعث یک تلنگر بود که با خودم فکر کردم که باید درمان بشوم که با کنگره آشنا شدم. گفتند که آنقدر در سیاهی بودم که سالها بود که حتی فرزندانم را در آغوش نکشیده بودم . با خواست خودشان با کنگره آشنا می شوند که یواش یواش با کمک همسفرشان به درمان رسیدند و عشق را حس کردند و مطرح می کنند که اولین مرحله ی عشق عشق مخلوق به مخلوق دوم عشق مخلوق به خالق و سوم عشق خالق به مخلوق است و واقعا جناب مهندس خالق این کنگره هستند و به چه زیبایی همه دور هم جمع شدند و وادی عشق را مطرح می کنند و راهنما ها بدون دریافت وجهی عاشقانه در این مسیر کمک می کنند و نتیجه ای است که بعد از سالها می بینیم و مسلما بهتر از این هم در انتظار ما و کنگره خواهد بود.
خانم روانشناس الهام:
من وقتی این سی دی را گوش می کردم یاد این شعر افتادم که دست معلم گر بگیرد زمزمه ی محبتی جمعه به مکتب اورد طفل گریز پایی را فکر نمی کنم هیچ سیستمی بتواند پزشکان را جمعه اینجا جمع کند، جمع کردن پزشکان در اینجا خود نشانگر عشقی است که در کنگره وجود دارد.
خانم دکتر پریسا:
من حقیقت امر سی دی را نتوانستم گوش بدهم ولی آن مطالبی که راجب عشق و محبت صحبت شده ... با توجه به ان ها اگر ما بتوانیم عشق و محبت را در سیستم ها ی خودمان بگنجانیم یعنی اگر مسافر هایی که به ما مراجعه می کنند بتوانیم با آن ها جوری برخورد کنیم طبق همان صحبتی که عشق معلم است که دانشجو را به سر کلاس می کشاند بتوانیم با عشق و محبتمان مسافر را جذب خودمان کنیم ...جذب مسافر بسیار سخت است . شاید یک دفعه بیاید یا دو یا سه دفعه دیگر هم بیاید ولی چهارمین بار در واقع علاقه نشان نمی دهد اگر عشق و محبت را به آن ها نشان دهیم شاید جای آن مواد مخدر را عشق و محبت ما بگیرد ولی باز این غشق نباید آنقدر شدید باشد که به ما وابسته شوند و وابستگی به مواد از بین برود و وابستگی ما جایگزین شود . این ها مسائلیست که در روان پزشکی و روان شناسی پیش می آید میبینیم که خیلی از کسانی که برای درمان می ایند عاشق آن شخصی می شوند که با او کار میکنندکه حالا این جدا شدن هم خود بسیار سخت است و مسائل مختلفی هم برای خود و هم برای پزشک ایجاد میکنند باید یاد بگیریم که این عشق و محبت را متعادل اعمال نماییم و باید در جایی قطع شود نه این که اصلا نباشد بلکه به صورت متعادل باشد و بعد آن عشق و علاقه به سمت خانوادهایشان برود.
خانم دکتر اعظم نگهبان موقت جلسه
خیلی ممنون از استاد که خیلی قشنگ با در نظر گرفتن زمان توانستند جلسه را اداره کنند و همچنین آرزوی موفقیت برای ایشان
البته من جسارت نمی کنم نگهبان باشم نگهبان موقت هم بد نیست داشتم فکر می کردم آقای مهندس که در جلسه نباشند میشود مانور بیشتری داد بعد دیدم اینگونه نیست و کنگره همین که با نیامدن نگهبان این جلسه به این زیبایی برگزار می شود نشان دهندهی مدیریت قوی است که انجام شده و آن چیزی که خواسته ی جناب مهندس است محترم است.
یک تعدادی از دوستان که در همایش تازه های اعتیاد شرکت کرده بودند یک بحث زیبایی در آنجا ارائه شد آقای دکتر مکفی درباره ی بحث عشق شروع کردند با این که سمینار اعتیاد بود و در واقع بحث های خیلی تخصصی صحبت می شد یک مطلب بسیار زیبا را مطرح کردند که جا دارد اینجا راجبش صحبت کنیم که ما پزشکان در درمان عشق و رابطش با اعتیلد و تعریفش به نوعی سر در گم هستیم که واقعا بیمارانی که الکلی هستند چطور است که هرچه بیشتر مصرف می کنند بیشتر شیفته می شوند یک جمله ی دیگر ایشون گفتند که کاش عشق انسان ها به هم مثل عشق انسان به الکل بود و با گذر زمان بیشتر می شد یکی یک زمانی بهترین مشروب ها را مصرف می کرده و الان آن را ندارد و در شرایط خاصی قرار میگیرد و به آن الکل صنعتی داروخانه اکتفا می کند، یعنی جاذبه اش در این حد بالا بوده است و هرگز هیج جا متوقف نمی شود ایشان گفتند الان در باره ی خودمان آن مثالی که آقای مسعود اعلام کردند آن تیر های برقی که هر چه از آن ها دور میشوی آن ها هیچوقت محو نمی شوند.
مثلا عشق گذشته که به هر دلیلی به نتیجه نرسیده است تمام مدت در ذهن فرد باقی میماند و سال ها با یاد و خاطره اش زندگی میکند و هر محرکی میتواند یاد او را در ذهنش تداعی کند الان خانواده ها در درمان عشق نوجوان هایشان درمانده اند .کسی میگفت پسر پانزده سالهی من عاشق کسی شده که هیچ چیز منطقیی در آن وجود ندارد و عقلانیتی وجود ندارد و شاید آن فرد هیچ کدام از شرایط ایده آل را نداشته باشد ولی وقتی هست هست و ما آن را پذیرفتیم و من اعتراف می کنم که در درمانش عاجزیم و وقتی کسی پیش ما می آید و از چیزی که بیست سال ملکه ی ذهنش است میخواهد از آن رها شود چه باید کرد ؟ و سپس اعتیاد را انگونه تشبیه کردند که سیستم اس اس و اس ار بود که باید چگونه آن نقطه ی تاریک را باید از ذهنشان محو کنیم یک مسئله ی دیگر بحث ام ان تیو بود که که هدف از بنیان گذاری آن کاهش آسیب و جلو گیری از بروز ایدز و مریضی های خونی بود سیاست آن موقع آن بود که آن هارا به سمت مصرف دارو یا همان متادون بیاوریم که توانستیم آن را مهار کنیم آن موقع بحث درمان اعتیاد نبود بلکه جلو گیری از پخش ایدز بود آن موقع درمان نگه دارنده بنیانگذاری شد و ما کار را پیش بردیم و آمار ها پایین آمد و معتادان تزریقی را توانستند از طریق مراکز مختلف کنترل کنند و اوضاع اروم شد و الان می شود به موضوعات دیگر فکر کرد .و درواقع بیس تفکر کاهش آسیب بود حالا از این به بعد چه میخواهیم بکنیم و بعد به این نقطه رسیدیم که تفکرمان پسرفت کرده است دوستان شاید فکر کنند بحث ها یی که در کنکره 60 میشود در همه جا بحث می شود ولی اینطور نیست خیلی جا ها فقط مریض ها می آیند دارو میگیرند و میروند ولی ما داریم به آن چیزی که سال هاست کنگره ی 60 سالهاست اشاره دارد رهسپار می شویم پس باید در گروه های پزشکی افزایش مهارت ها صورت بگیرد تا به آ ن چیزی که دنبالش هستیم برسیم آن ایی که درمان جامع و کامل اعتیاد است که کنگره به حد زیادی به آن رسیده است یک مسئله ی دیگر این است که خیلی ها به مراکز ما دید منفی دارند که تشدید هم شده است که مثلا مراکز دارو مدار هستند و اذیت میکنند و مریض ها خوب نمی شوند ... ایشان یک جک گفتنند که یک فردی دستش می شکند و پیش یک اورتوپد می رود و گچ میگیرد و دستش خوب میشود وقتی گچ را باز میکند به دکتر می گوید حالا می توانم ویالون بزنم ؟ در صورتی که کلا ویالون زدن بلد نبود ... حال داستن ما هم همینگونه است مریض ها چه بودند و ما از آن ها چه میخواهیم ؟من فکر میکنم که ما باید بیشتر به این مسائل فکر کنیم .
نام پزشک
|
نام کلینیک
|
تلفن تماس
|
منطقه
|
دکتر رضا کارگشا
|
کلینیک اهورا
|
09125183651
|
اسلامشهر
|
دکتر بهنام شاه محمدی
|
کلینیک مهرنام
|
09121035339
|
خانی آباد نو
|
دکتر صمد روحی
|
کلینیک راه تندرستی
|
09123054575
|
فرجام
|
دکتر محمد رضا حسین
|
کلینیک کسری
|
09121351164
|
فلکه صادقیه
|
دکتر غلامحسن عباسی
|
مهر آیین
|
09124970387
|
شهر ری
|
دکتر نادر اشرف نیا
|
سفیر سلامت
|
09123061526
|
پیروزی
|
دکتر جهان فر وحیدی
|
ماکان شهریار
|
65222751
|
شهریار
|
دکتر اعظم انصاری
|
انصار
|
09124540662
|
رباط کریم
|
دکتر دکتر همایون قاسمی
|
آفتاب عبدل آباد
|
09369494104
|
خانی آباد نو
|
دکتر محسن لطفی
|
کیمیای شرق
|
09122345210
|
جناح
|
اردشیر محمدیان
|
ساحل تندرستی
|
09101768510
|
17شهریور
|
محمد علی شهرکی
|
جمعیت آفتاب
|
09126395276
|
سهره وردی
|
روان شناس الهام بیات
|
انصار
|
09367969888
|
رباط کریم
|
دکتر حمیدرضا فتحی ناز
|
شفای سبز
|
09123579588
|
رسالت
|
دکتر فرشته تکیه فردی
|
فرشته
|
09122799762
|
19
|
دکتر ملیحه خطیب
|
ایرانمهر
|
09361028392
|
پونک
|
دکتر هنگامه طهماسبی
|
یگانه
|
44807215
|
اشرفی اصفهانی
|
بهروز داوودی
|
اکسیر
|
09122647794
|
پیروزی
|
دکتر شاه محمدی
|
مهرنام
|
09121616234
|
9
|
دکتر غزاله ابراهیمی
|
تبسم دوباره
|
09125046073
|
اسلامشهر
|
وحید گلی
|
تبسم دوباره
|
09195369145
|
اسلامشهر
|
محمد جواد امیداعظم
|
فروغ سلامت
|
09374706159
|
میدان آزادی
|
دکتر مصطفی الوندی
|
مهر
|
09122615988
|
کرج
|
دکتر پریسا جعفریان
|
شادزی
|
09391999483
|
ستارخان
|
مریم اسدی
|
آتیه سبز
|
09395649185
|
جمهوری
|
بهاره رضایی
|
دانشمند
|
09197019598
|
سراج
|
مرتضی حسن زاده
|
شفای سبز
|
09124769136
|
تهرانپارس-سرسبز
|
دکتر آرش حسینی
|
ساقی
|
09121944214
|
ستاری
|
دکتر علیرضا غفاری
|
گلستان
|
09126027152
|
بهارستان
|
دکتر شیوا اکبریان
|
یزدان پاک
|
09382591555
|
پونک
|
دکتر محمدرضا حسین
|
کسری
|
0912001351164
|
منطقه 2
|
روانشناس الهام بیات
|
انصار
|
09367969188
|
بهارستان
|
تهیه و تنظیم: امین مغاری - امین حمله داری
- تعداد بازدید از این مطلب :
9502