اگر به زندگی مانند یک بازی نگاه کنیم اولین اصل برای انجام هر بازی یادگیری قوانین و نحوه انجام دادن درست آن بازی است که باعث میشود ما آن بازی را درست انجام دهیم و از انجام آن لذت ببریم.
بازی زندگی نکات بسیار ریز و ظریفی دارد که با یادگیری و رعایت آن نکات میشود این بازی را به بازی لذتبخش و مفید تبدیل کرد و عدم آگاهی از قوانین آن میتواند این بازی را به بازی سخت و پیچیده بدل کند و این مسئله بهقدری مهم است که میتواند شخص را بهجای برساند که بخواهد زودتر از زمان موردنظر آن بازی را به پایان برساند و دست به خودکشی بزند غافل از اینکه این بازی باید در زمان مشخصشده خو به پایان برسد و انسان قادر نیست قبل از فرار رسیدن آن زمان بازی را تمام کند و اگر این کار را انجام دهد قانون را نقض کرده است و شرایط سختی برای خود به وجود میآورد.
در حال فکر کردن به این موضوع بودم و برای درک بهتر آن شروع به نوشتن کردم این سؤالات در ذهنم به وجود آمد
-
آیا قوانین این بازی را میدانم؟
-
در چه مرحلهای از این بازی قرار دارم؟
-
چگونه میتوانم این بازی را به بهترین شکل ممکن انجام دهم؟
که ناگهان جمله نقطه شروع را پیدا کن مقابل چشمانم نقشبست به نظر من برای یافتن نقطه شروع این بازی اولین قدم تفکر درباره شرایط موجود است که کجای کار قرار دارم
حال برمیگردم به زمان مصرف مواد و اعتیاد، با قبول این جمله که اعتیاد زاده جهل است آغاز میکنم چون عدم آگاهی و یا ندانستن یکی از قوانین این بازی باعث شد که من در تاریک اعتیاد گم شوم.
به نظر من این مثال میتواند قدری مسئله را روشنتر کند:
قبل از اینکه من به یک مصرفکننده حرفهای تبدیل شوم بهصورت نامنظم مواد مصرف میکردم و از مصرف مواد لذت میبردم و هیچ اثری از خماری در من وجود نداشت یا به قولی در دوران طلایی اعتیاد بودم نقطه شروع اعتیاد را پیداکرده بودم بدون اینکه خودم از این موضوع آگاهی داشته باشم و بهمرورزمان و تکرار موضوع به یک مصرفکننده حرفهای تبدیل شدم و ندانسته از قانون «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است» در جهت فرورفتن به اعماق تاریکی استفاده کردم ولی بدون اینکه حتی از وجود این قانون اطلاع داشته باشم.
با فرورفتن در تاریکی اعتیاد و غوطهور شدن در آن ظلمت بازهم برای خروج و رهایی از آن بند و تاریکی دنبال نقطه شروع بودم که بتوانم خود را از آن ظلمت آزاد کنم و پس از گذشت سالیان دراز در تاریکی با نعمتی به نام کنگره 60 آشنا شدم.
با آشنایی با کنگره 60 شروع به فراگیری قوانین این بازی کردم و نقطه شروع و راهی برای بهتر زیستن و تبدیل به انسانی بهتر شدن برای من نمایان شد بود. 14 قانون زندگی در قالب 14 وادی مسیر را برای حرکت من مشخص میکرد و به من آموزش میداد اگر قوانین را یاد بگیری و به کار ببندی میتوانی از آن ظلمت و تاریکی رهایی یابی.
انسان همیشه دنبال یافتن نقطه شروع است که بتواند این بازی را به بازی لذتبخش و مفید تبدیل کند؛ البته گاهی هم اشتباه میکند و در مکانهای تاریک گرفتار میشود ولی میتواند و فرصت دارد که آن اشتباه را جبران کند مانند کودکی که اشتباه میکند و والدین به او فرصت جبران میدهند.
ولی زمانی که اشتباه کرد و در تاریک گرفتار شد بازهم به دنبال نقطه شروع برای رهایی از آن تاریکی میگردد و اگر بتواند راه و مسیر درست خارج شدن از آن مشکل را بیابد و از آن تاریکی خارج شود آن زمان است که تجربهاش مانند گنجی عظیم میشود که میتواند از آن برای یاریرساندن به افرادی که در حال نبرد برای خروج از آن تاریک هستند استفاده کند و مسیر درست حرکت را به آنان نشان دهد.
با ورود به کنگره و شروع آموزش، یادگیری درست این قوانین برای من آغاز شد.
فکر میکنم که انسان دو بار متولد میشود یکبار وقتیکه از مادر متولد میشود و بار دیگر زمانی که از خودش متولد میشود بار دوم همان زمانی است که انسان نقطه شروع یادگیری قوانین این بازی را میابد و میتواند از مکانهای تاریک زندگی خود رها شود و به سمت صراط مستقیم حرکت کند.
احتمالاً برای همه ما اتفاق افتاده است که یک فیلم سینمایی را دوست داشته باشیم و چندین بار این فیلم را دیده باشیم حال تصور کنیم که فیلم موردعلاقه ما را در مکانی نمایش میدهند و ما برای تماشای آن فیلم به آن مکان میرویم؛ وقتی فیلم پخش میشود بااینکه آن فیلم را قبلاً چندین بار دیدهایم ولی باز روند پیشرفت فیلم ما را جذب میکند دکور، دیالوگها، حرکت دوربین حس بازیگران و ... اما زمانی که فیلم به پایان میرسد ما دوباره به زندگی عادی خود برمیگردیم به نظر من این تعبیر میتواند تعبیر خوبی برای بازی زندگی باشد که ما هدف اصلی را به خاطر جذابیت اتفاقات حاشیه فراموش نکنیم.
نقطه شروع زندگی برای من با ورود به کنگره 60 پیدا شد که درمان اعتیادم باعث آشنایی و بهانهای برای ورود من به این مکان مقدس بود و تازه دریافتم که قدم و مرحله اول درمان اعتیادم بود و من برای درمان زندگیام یا احیای دو بار و یا یادگیری قوانین درست برای بهتر بازی کردن و درست بازی کردن در بازی زندگی وارد این مکان امن شدهام.
از اینکه برای بهتر شدن در زندگی و آموزش گرفتن و یا یافتن نقطه شروع راه درست را یافتهام خدا را شکر میکنم.
انسان مقام انسانی خود را درجایی جاگذاشته است؛ آن مکان را باید بیابد.(سردار)
نویسنده کنگره 60: مسافر مهدی پارسا
- تعداد بازدید از این مطلب :
3678