بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه گذشته ششم جلسه از دوره پنجاه و چهارم سری کارگاههای آموزش جهانبینی کنگره 60 ویژه مسافران و همسفران سفر دوم با دستور جلسه : عدالت، آیا در کنگره همه افراد با هم برابرند؟ با استادی و نگهبانی آقای مهندس و دبیری همسفر آزاده در تاریخ چهارشنبه 14/5/94 رأس ساعت 14:30 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد؛
امیدوارم حال همه شما خوب باشد، حال من هم بحمدالله خوب است.
دفعه قبل هم گفتم که شرایط راهنماها را بعداً اعلام می کنم، چون برای آنها خوب نیست که لژیون آنها را تحویل بگیریم.
در استخر شهید شیرودی ، فقط راهنمایانی که خودشان استخر می آیند، شاگردانشان هم به استخر می آیند، خیلی کم پیش می آید که راهنما استخر نیاید و شاگردانش استخر بیایند.
راهنمائی که سیگار می کشد، شاگردانش هم سیگار میکشند.
مسئله دیگر هم مربوط به همسفران است، که همسفران بصورت داوطلبانه خودشان اعلام می کنند و در گروه خانواده جایگزینی انجام می شود. ما در قسمت خانواده نیاز به دستیار داریم، هر کسی که داوطلب دستیاری است، فرمهای دستیاری را پر می کند.
قانون دستیاری هم این است که حتما شخص راهنما باشد و لژیونش را جمع کرده باشد.
راهنمایانی که لژیونشان را تحویل می دهند، اینگونه نیست که جلسه تجلیل را هم برداریم، تجلیل به معنی قدردانی است، و این به معنای این نیست که از کنگره برود.
در حال حاضر دوره راهنمائی هم شروع شده، یکی از شرط های راهنما شدن تحویل لژیون است. یعنی 4 سال لژیون داری آنها تمام شده و الآن درخواست راهنمائی می دهند و اگر مورد قبول واقع شد، آغازنامه ارائه می دهند.
روز شنبه هم جلسات دفاعیه آغازنامه می شود، که مربوط به آقای مجتبی دهقان است و در سایت هم اطلاع رسانی شده است و آقای دکتر حاج رسولی و دیگر پزشکان هم در این جلسه هستند.
ترتیبی اتخاذ شد که از این به بعد به دستیار گروه خانواده اسیستنت اطلاق می شود.
دستور جلسه این هفته عدالت است، عدالت از عدل می آید و اینکه هرچیزی در سر جای خودش قرار بگیرد، تعادل یعنی هر چیزی در جایگاه خودش قرار بگیرد.
در زمان قدیم بار را سوار الاغ می کردند، وقتی این بار را روی الاغ می گذاشتند، اگر یک طرف آن 5 مَن بود، آن طرف دیگر هم 5 مَن بود. شما نمی توانید یک طرف را بیشتر بار بگذارید. یکی اینطرف بارش 10 کیلو است ، آن طرف بارش هم باید 10 کیلو باشد، تا تعادل برقرار باشد. در غیر اینصورت از تعادل خارج می شود.
همه چیز باید در جایگاه خودش و به اندازه خودش باشد. عدالت به این مفهوم نیست که همه چیز را به همه یکنواخت بدهیم . یک روزی می خواهیم رای گیری کنیم می گوئیم به هم برگه رای می دهیم، یک جائی می خواهیم نذری بدهیم ، می گوئیم به همه نذری می دهیم، گرچه در آنجا به یکسری بیشتر می دهند آن هم بخاطر این است که یکی چند کیلو برنج، عدس و ... داده است، ولی در یکسری موارد عدالت و برابری برقرار می شود.
چیزی که در کتاب آمده است، این است که آیا بینایان با نابینایان برابرند؟ آیا کسانی که خدمت می کنند با کسانی که فساد می کنند با هم برابرند؟ آیا کسانی که در کنگره خدمت می کنند و فردی که در کنگره کمک کرده 40 نفر به رهائی رسیده اند، آیا این شخص با کسی که هنوز آزار می رساند و چندسال است یک صندلی را اشغال کرده است، با هم برابرند؟ نه ، با هم برابر نیستند.
به اعتقاد کنگره 60 ، اینگونه نیست که همه باهم برابر باشند.
در هر سیستمی این تفاوت وجود دارد، در کشورهای دیگر هم طبقه بندی به این گونه است، یک نفر وزیر است، یک نفر آبدارچی است، یکی نظافتچی است و... در نظام یکی افسر است، یکی سرباز است ...
پس اینگونه نیست که همه با هم برابر باشند، مثلاً نمی توانیم بگوئیم که ما همه یک زمانی معتاد بوده ایم، پس همه با هم برابریم.
اتفاقاً در کنگره 60 برابری نیست. یکی سفر اول است، یکی تازه وارد است و به او اجازه مشارکت کردن نمی دهند، یکی سفر دوم است، یکی راهنما است، یکی مرزبان است، یکی در اوتی کار می کند و ...
پس به طور کلی این نیست که ما چنین تصور کنیم که باید همه با هم برابر باشند.
در کنگره ، در بعضی موارد مثل روی صندلی نشستن، ماه رمضان، حضور و ... همه با هم برابرند، ولی در مسائل خدمتی و جایگاههای مختلف این افراد با هم برابر نیستند.
خیلی ها خواستند که سیستمی را بوجود بیاورند که همه با هم برابر باشند و به نتیجه ای نرسیدند.
تا موقعی که انسان مشکلات دارد، می گوید که عدالت این است که از دیگران بگیرند و به من بدهند. ولی وقتی قوی شد دیگر چنین چیزی عدالت نیست.
گاهی وقتی ها افراد اینگونه تصور می کنند که حقیقت چیزی است که به نفع ماست، هرچه به نفع ماست حقیقت است و هرچه به نفع ما نباشد عدالت نیست...
در ادامه نگهبان مطالبی را در خصوص حضور در جلسات مطرح کردند؛
در گذشته در موقع جلسه راهنماها در گوشه ای از حیاط می رفتند و مشاوره می دادند. الآن ما این قضیه را ممنوع کردیم. راهنماها بایستی در جلسه شرکت کنند و به شاگردانشان آموزش بدهند که چگونه حرف بزنند.
راهنما باید به شاگردانش بگوید در جلسه مشارکت کنند و سخنوری را بیاموزند.
ما گفتیم در قسمت آکادمی ، آخرین ردیف را صندلی بگذارند مخصوص راهنماها و تا آخر جلسه آنجا بشینند.
شما راهنماها بایستی خیلی چیزها را به شاگردانتان یاد بدهید، باید ببینید که آیا شاگرد شما مشارکت می کند یا نه ؟ یا اگر مشارکت می کند چه می گوید.
به آمارتان توجه کنید که تولیدتان چقدر است؟ من از تمام شعب می خواهم که ورودی لژیون ها را اعلام کنند ، که این لژیون چند ورودی داشته است و چند نفر از آن آمده است. ممکن است 80 نفر وارد لژیون شده باشند و تنها 2 نفر مانده باشند. این وحشت ناک است. بایستی ببینیم این لژیون در طول سال چند نفر رهائی داده است. اگر لژیونی بعد از 2 ، 3 سال در طول سال تنها 2 نفر رهجو به رهائی رسانده است ، به نظر شما این راهنما نبایستی لژیون را خودش تحویل دهد؟
نگارنده: مسافر احمدشریفیان
منبع: کنگره60
- تعداد بازدید از این مطلب :
13995