بسم الله الرحمن الرحیم
اشخاصی که در تاریکیها قدم میزنند ویژگی مشترکی دارند و آن عدم توانایی میباشد و همینطور در نقطه مقابل، اشخاصی که در روشناییها هستند از تواناییهای متعددی برخوردار هستند.
همه ما در کنگره60 قوانین و اصول درست زیستن و درست سفر کردن انسان را از مسیر ضد ارزشها و ناتواناییها و حقارتها بهطرف ارزشها، تواناییها و سرافرازیها یاد میگیریم و فاعل اصلی این امر نیز خودمان هستیم و به فرموده جناب مهندس ما با داستان زندگی هیچ شخصی کاری نداریم و نسخه ویژه برای کسی نداریم، ما تنها قوانین و اصول را آموزش میدهیم و ابزار موردنیاز را به شخص میدهیم تا شخص خود نُت موسیقی خود را بنوازد، زیرا باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.
اما رسیدن به تواناییها مستلزم یکسری پیشنیازهاست تا شخص بتواند به هدف خود یا توانایی موردنظر برسد، از مهمترین این پیشنیازها وجود اعتماد دوطرفه میان عقل و نفس میباشد بهگونهای که فرمانده کل یا عقل به ذرات نفس برای اجرای احکام خود اعتماد داشته باشد و همینطور ذرات نفس بتوانند بهحکم های عقل اعتماد لازم را برای اجرایی کردن آنها داشته باشند.
اما در هر مقوله و ارتباطی که مشاهده میکنیم، مهمترین شرط اعتماد کردن، وجود احترام میباشد به این معنی که نمیتوان میان نفس و عقل اعتمادی به وجود آورد بدون آنکه از قبل احترام میان این دو را برقرار نکرد.
همانطور که میدانیم اعتماد میان عقل و نفس را با واژه اعتمادبهنفس و احترام میان این دو را باعزت نفس تعریف کردهاند، اکنون برای روشنتر شدن موضوع مثالی میزنیم: عزتنفس مانند یک زمین مزروعی و اعتمادبهنفس مانند درختهای موجود در این زمین مزروعی میباشد، یعنی عزتنفس یگانه و اعتمادبهنفس در هر زمینهای متفاوت میباشد بهعنوانمثال شخصی درزمینهٔ رانندگی کردن اعتمادبهنفس دارد و دیگری در آشپزی کردن! اما شخصی میتواند درزمینهٔ خوب رانندگی کردن اعتمادبهنفس لازم یا همان درخت ملزوم را به بار بنشاند که شرط لازم برای به بار نشستن درخت مذکور که وجود یک زمین مزروعی قابلکشت میباشد را رعایت کند.
مصداق این مثال را در کنگره60 میبینیم، زمانی که شخص متوجه میشود که با مصرف مواد مخدر بدترین تخریبها را به روی جسم خود و صور پنهان خود که شامل عقل، نفس و... هستند را وارد کرده است با نگاهی گذرا به پیرامون خود میفهمد که دیگر از توانایی بالقوهای برخوردار نیست و هرروز اعتمادبهنفس خود را درزمینهٔ های مختلف از دست میدهد، اما زمانی که با آموزشهای کنگره60 متوجه میشود که کجای کارش میلنگد، خواسته بازگرداندن تواناییها در او شکل میگیرد، شروع به بازگرداندن احترام به خود میکند، یعنی سفر خود را آغاز میکند تا در ابتدا جسم خود را به تعادل برساند و در این میان به روی صور پنهان خود نیز کار میکند و در پایان سفر اول در کمال ناباوری مشاهده میکند که تواناییهای ازدسترفته در حال بازگشت میباشند و نکته بسیار پنهان در اینجا است که جناب مهندس با تفکر عمیق خود در سی دی تکامل در جسم به آن اشاره میکنند که "تکامل در جسم صورت میگیرد" به این معنی که برای رسیدن به عزتنفس و بهتبع آن اعتمادبهنفس، ابتدا باید به جسم خود احترام بگذاریم، دقیقاً همان کاری که در کنگره60 تأکید به روی آن بسیار است.
مسیرهای بسیاری برای رسیدن به عزت و اعتمادبهنفس و تواناییهای خارقالعاده در کنگره60 نمایان شده است که با غرور کامل میتوانیم بگوییم که در هیچ کجای دنیا وجود ندارند، اما برای قدم نهادن در هر یک از این مسیرها باید مسافر آن مسیر شد، بهعنوانمثال برای مسیر اعتیاد باید مسافر سفر ایکس شد، برای مسیر سیگار باید مسافر سفر سیگار شد، برای مسیر تیراندازی باید مسافر سفر تیراندازی شد و بسیاری سفرهای دیگر که میتوانیم آنها را مشاهده کنیم و طبق خواست خود مسافر آن شویم.
نکته مهم دیگری که در اینجا وجود دارد این است که برای برداشت از درختهای زمین مزروعی خود که همان عزتنفس خودمان است نیاز به این داریم که ابتدا زمین مزروعی خود را قابلکشت کنیم و این امر میسر نمیشود مگر با همان کلیدی که آقای امین دژاکام در صحبتهای اخیر خود در اختیار ما گذاشتند " اول تعادل بعد تعالی" یعنی اینکه ما باید تمام توان خود را در جهت به تعادل رساندن جسم، روان و جهانبینی خود بهکارگیریم تا آماده بازپسگیری و به وجود آوردن تواناییهای ازدسترفته و جدید در خود شویم و این تخصص کنگره60 است یعنی همان جمله معروف که "درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است".
نویسنده: امیرحسین
نمایندگی وحید
لژیون آقای امیر جباری
- تعداد بازدید از این مطلب :
3494