English Version
English

چله نشینی

چله نشینی

اول سی دی پیامی با این مظمون شروع می شود (( پیامی برای کسانی که به دنیایی تازه قدم نهاده اند و به خویش خویشتن توجه می نمایند بر شما واجب و ضروریست از سخن به نقطه عمل حرکت نمایید و بر زمین و سماء توجه کنید و با اندیشه ژرف خود به رحمت ماوراء ایمان راسخ داشته باشید و بدانید پاداش شما دست همیاری شما را خواهد داد آنگاه بذر نیکو بکارید و تخم و دانه با ارزش هم قوت کافی و هم سایه بان هایتان برافراشته خواهد شد))

قسمت اول پیام مربوط به کسانی است که میخواهند به دنیای جدید وارد شوند که ما هم جزء همان گروه هستیم چون اگر نمی خواستیم، الان اینجا  هم نبودیم در نتیجه این پیام مربوط به شما هست ، یا اینکه می خواهند از شهر فعلی خود به شهر دیگری سفر کنند اگر کسی کوله بارش را بسته است و می خواهد مهاجرت کند یعنی اینکه دیگر از این شهر خوشش نمی آید که در قرآن نیز می فرماید ((هجرت کن )) که خیلی اشتباه تعبیر شده است و منظور از این هجرت یک سفر درونی است نه اینکه از شهر سکونت خودت سفر کنی!  ما به علت اینکه از شهر اعتیاد خسته شده ایم درنتیجه می خواهیم از این شهر هجرت کنیم و واژه مسافر را انتخاب نموده ایم. حالا اگر شما بخواهید به سفر بروید باید لوازم ضروری را همراه خود داشته باشید و وسایل اضافه را باید کنار بگذارید وسایل اضافه در سفر ما کینه ، نفرت، دشمنی و غیره  می باشد البته در این سفر باید به حرفتان عمل کنید مانند اینکه وقتی تازه می آیید می گویید من می خواهم رها شوم درنتیجه باید 11 ماه بیایید و زحمت بکشید تا حرفتان را  به عمل در آورید.

ما اینجا یاد می گیریم که چگونه حرف هایمان را به عمل در آوریم ما قبلاً خواسته درمان اعتیاد را داشته ایم و راه های گوناگونی را امتحان کردیم ولی نمی توانستیم رها شویم، چون بلد نبودیم. اگر کسی یاد گرفت خیلی آسان از این بند رها می شود ولی کسی که یاد نگرفته باشد در طول سفر مرتباً مقدار دارویش بالا و پایین می شود چندین بار سفر خود را خراب می کند و نهایتاً هم اگر که  رها شود بعد از دو سه ماه برگشت می خورد پس بدانید هر جایی که نمی توانید حرفتان را به عمل در آورید دلیلش نخواستن نیست بلکه بلد نیستید تمام مشکل ما هم همین بلد نبودن و جهل است، و نباید مسائل دیگر را مقصر دانست ولی شخص اگر قبول کند که خود او  بلد نیست یاد می گیرد منتها مشکل اصلی اینجاست که شخص بلد نیست و از طرفی هم قبول نمی کند که بلد نیست. مانند این شعر که می گوید:

 (( گفت: مستی زان سبب افتان وخیزان میروی       گفت: «جرم راه رفتن نیست ره هموارنیست ))  

و این را بدانید و فریب نخورید که تمام مسائلی مانند مشکل در هاله ، انرژی درمانی و تمرکز و حلقه و . . . تماماً مزخرف است و دلیل عدم توانایی ما در  عملی کردن و حل مشکلاتمان فقط و فقط بلد نبودن است و طمع کار نباشید تا بخواهید مفت چیزی را بدست آورید و بدانید که هر چقدر طمعتان بیشتر باشد بیشتر کلاه سرتان می رود . فرق بین طمع کار با قانع در این است که آدم قانع یعنی اینکه به مال مردم قانع است نه اینکه بگوید حالا یه نون خشکی که هست کافیه نه این تنبلی است نه قانع بودن، شما باید روز به روز پیشرفت و ترقی کنید البته نه اینکه برای بالای رفتن  پا روی گردن کسی بگذارید، طمع یعنی اینکه به حق خود قانع نیستم.

مراحل سفر پندار ، گفتار و عمل می باشد که هرکدام از اینها به منزله یک شهر است از شهر پندار تا گفتار کیلومتر ها فاصله است و از شهر گفتار به عمل میلیون ها فرسنگ فاصله است تا بتوانیم به آنچه که فکر می کنیم یا سخن می گوییم را به عمل درآوریم البته اگر هر یک از این مراحل را درست انجام دهیم می توانیم به شهر دیگر برویم در غیر اینصورت حکم خروج صادر نمی شود وقتی تا یک مقدار نسبی پندارتان تغییر میکند بعد گفتارتان تغییر می کند این اعمال خود به خود اتفاق می افتد سپس کردارتان خودش درست می شود ولی ما می خواهیم کردارمان را خودمان درست کنیم که به آن ریا کاری نیز می گویند منظور از ریاکار کسی است که درونش تغییر نکرده است ولی در بیرون می خواهد سعی کند ظاهرش را خوب جلوه دهد که در مورد خودمان ترک اعتیاد یعنی اینکه درون تغییر نکرده است ولی در ظاهر سعی میکنید خودتان را طور دیگری نشان دهید ولی در درمان درون تغییر میکند و سپس بیرون تغییر می کند و نتیجه درمان تعادل است.

و باید آنقدر در آن شهر بمانیم تا اجازه خروج صادر شود اگر مراحل آموزش و یادگیری درست انجام شده باشد نشانه آن عوض شدن پندار است و اگر در شهر پندار کامل شویم خود به خود سخن و گفتار عوض میشود و اگر در شهر گفتار کامل شویم کردار و عمل عوض میشود.

ما دو نوع انجام داریم یکی انجام بر اثر فعالیت داریم و یکی انجام بر اساس عمل داریم مانند زمانی که تازه رانندگی را یاد گرفته اید فعالیت است چون فقط به جلو نگاه میکنید و انجام کار دیگری انجام دهید بعد از چند سال می بینید که در حالیکه موزیک گوش می دهید و یکی از دستنتان بیرون است ودر حال صحبت با موبایل هستید، رانندگی هم می کنید دلیل این تغییر تکرار است فعالیت بر اثر تکرار به عمل تبدیل شده است.

وقتی در مرحله فعالیت هستی به همه شکل با خودت نیز درگیر هستی ولی پس از تکرار به عمل تبدیل می شود و شما فقط آن عمل را انجام میدهید بدون اینکه هیچ چشم داشتی از دیگران داشته باشید یا به طور کلی در مرحله عمل فاعل می میرد فقط فعل انجام می شود دقیقاً مانند اعتیاد که فعل خود به خود انجام می شود و صاحب ندارد مانند ماشین ، در درمان نوعی سفر در آگاهی و هوشیاری است در حالی که آگاهی ولی فاعل نیستی اما در اعتیاد عمل در نا آگاهی انجام می شود در حالیکه یک فعلی توسط شما در حال انجام است.

مثلاً بچه ای که عقرب را نمی شناسد و بدون ترس او را میگیرد و کسی که خبره عقرب گیری است و از عقرب نمی ترسد و او را می گیرد آیا کارشان یکی و برابر است ؟  نخیر کار بچه از روی جهل اوست و کار دومی از سر آگاهی می باشد و خیلی با هم تفاوت دارند که به اولی می گوییم نترسی و به دومی می گوییم شهامت که نترسی یک نوع بیماری جهل است و شهامت سفر در آگاهی است.

پس زمانی به مرحله عمل می رسیم تا فی البداهه در زمان مناسب و به اندازه مناسب فعل انجام بشود یا به گفته دیگر فعل وجود دارد ولی فاعل وجود ندارد.فرق عمل در نا آگاهی با عمل در آگاهی در زمان مناسب انجام عمل است که رابطه مستقیم با سیستم ایکس دارد هر وقت انسان زمان را گم کند بی موقع حرف می زند ، جایی که باید برود نمی رود و  پس چله نشینی یا اکثر گروه هایی که روش های آنچنانی ارائه میدهند مثل یوگا ، تمرکز ، انرژی درمانی ، حلقه و غیره که نه تنها حالمان خوب و تغییر نمی کند بلکه خراب تر می شویم چون بعضی از این روش ها به دلیل آماده نبودن گیرنده و دادن فرد ، دچار دگرگونی و بیماری های هاله ای می شوند که همان اختلال در سیستم ایکس است و یا اینکه می تواند نذر یا انجام فرایض دینی به دلیل حقه های نفس هم باشد.

مسافر علی اشکذری

منبع: کنگره 60 نمایندگی پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .