زمین از امواج متراکم به وجود آمده است و بدینوسیله ماده تشکیل شد. جهان ما با جهانهای بعدی ازلحاظ جنس متفاوت است و به همین دلیل انسان قادر به درک جهانهای دیگر نیست. در مورد مسئلهٔ زمان همچنین است، یعنی جهانهای دیگر قادر به درک زمان نیستند چون زمان در جهانهای دیگر به این صورت نمیباشد.
جهان مادی با تراکم امواج پدید میآید و وقتی از بین هم میرود، بازهم موج است ولی این موج با موج اولیه تفاوت دارد زیرا اطلاعات و آگاهی در آن میماند و نقطهٔ اولیه با نقطهٔ نهایی متفاوت است.
خداوند از تمام علوم و همچنین از صفات خودش بهاندازهٔ کوچک و بهصورت بالقوه درون انسان قرار نهاده است و انسان میتواند با تلاش و حرکت به آنها برسد.
هر آموزشی که انسان میگیرد، در نفس او باقی میماند، چیزی که بهعنوان استعداد هر فرد از آن نام میبریم درواقع همان چیزی است که قبلاً کسب کرده و آموزشدیده است و امروز با اندکی آموزش یادآوری میشود و بهاصطلاح آن استعداد شکوفا میشود. البته تزکیه باعث میشود که دریافت القائات مثبت هم بیشتر شود و پیشرفت در یک مسیر مشخص بیشتر و بهتر شود.
با آموزش و تجربه میشود استعدادهای نهفته را از درون پیدا کرد، همچنین میتوان در مواردی که هیچ تجربهای در آن نداریم، اقدام به آموزش نماییم و آن را در نفس خود ذخیره نماییم، درست مانند کسی که کلاس اول است و هیچ سابقهای ندارد و میخواهد تازه شروع به یادگیری بنماید.
انسان اصلاً به خاطر نمیآورد که خودش خواهان آمدن به این جهان بوده است، البته کسی که ظرفیت لازم را پیدا نماید میتواند به اطلاعات آرشیو خود دست پیدا نماید.
بعضی از کسانی که میخواهند در مسیر تکامل قرار گیرند، بهاشتباه ماده را حذف میکنند، مثلاً میگویند خوردن، روابط جنسی و یا ارتباط با دیگران و ... مانع تکامل است و خود را از جامعه جدا میکنند و دیگران را نیز به این امر توصیه میکنند، درصورتیکه تکامل در جمع صورت میگیرد و معنای زندگی کردن، تجربه کسب کردن و طی کردن صراط مستقیم که به باریکی مو است را تنها در ماده میتوان پیدا کرد، مانند، سازی که یکذره بالا و پایین بزنیم، صدای مناسب بیرون نمیآید، یعنی در همهچیز تعادل لازم است؛ نه افراط نه تفریط.
در کنار همین دوست داشتنها و خندیدنها و لذتهای معمول میشود به تکامل دست پیدا کرد فقط کافی است تعادل را رعایت کرد، برخی افراد مکاشفه میکنند ولی ظرفیت آن چیزهایی که به آن دست پیداکردهاند را ندارند و فقط به تکامل فکر میکنند ولی از مسیر تعادل خارج میشوند و از هدف اصلی خود دور میشوند.
همیشه وقتیکه انسان در مسیر ارزشها قدم بردارد، بهخودیخود آرامش دارد ولی کسی که در مسیر ضد ارزشها قدم برمیدارد، همیشه دچار اضطراب و تشویش میشود و باید بدانیم که یک نشانهٔ مهم از القائات منفی این است که خواستار حذف زمان میباشد، مثل کسانی که بهیکباره میخواهند لاغر شوند یا مواد مخدر خود را چندروزه کنار بگذارند. تا زمانی که در این حلقه هستیم بایستی تابع زمان باشیم و تنها زمانی میتوانیم از ظرف زمان خارج شویم که از این حلقه خارج شویم.
نگارنده: مسافر خانم ستاره
منبع کنگره 60: وبلاگ خانم های مسافر
- تعداد بازدید از این مطلب :
4106