English Version
English

کارگاه آموزشی جهان‌‌بینی؛ شیشه و تخریب های آن روی من

کارگاه آموزشی جهان‌‌بینی؛ شیشه و تخریب های آن روی من

بسمه تعالی

جلسه گذشته دومین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاههای جهان بینی کنگره 60 ویژه مسافران و همسفران سفر دوم با دستورجلسه شیشه و تخریب های آن بر روی من استادی و نگهبانی آقای مهندس و دبیری خانم آزاده در روز چهارشنبه مورخ 94/4/10راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

در مورد کلیه افرادی که جدیداً راهنما شده اند، جدیداً ثبت نام تشکیل لژیون بصورت کامپیوتری و در سایت صورت می گیرد و ما چهار گروه داریم، همسفر آقا و خانم ، مسافر آقا و خانم، هر کسی که در امتحان و مصاحبه قبول شده باشد ، می تواند در سایت ثبت نام کند. یک گزینه ای دارد که شخص 5 شعبه را انتخاب می کند، که اگر امکانات بود ما شعبه اول را به او اختصاص می دهیم ، اگر نبود شعبه دوم و بهمین ترتیب الی آخر. ما این کار را بسیار سریع انجام می دهیم.

این کار به این دلیل است که ممکن است که شما بخواهید در یک شعبه مشغول به خدمت شوید، ولی می بینید که 3 سال گذشت و شعبه خالی نشد ، بنابراین شما به نزدیکترین شعبه انتقال داده خواهید شد.

دستور جلسه امروز شیشه و تخریبهای آن روی من است، من معمولاً در ماه مبارک رمضان زیاد صحبت نمی کنم، بخاطر اینکه یک مرتبه ارتباطات در درون ذهنم از بین می رود، چون در ماه مبارک رمضان میزان قند و مایعات کاهش پیدا می کند و این یک امر طبیعی است.

می گفتند که شب تا صبح یکی بالای سر بیمار گریست، صبح که شد آن مُرد و بیمار بزیست .

حالا من هم امین را گذاشته ام جای خودم و امین هم مریض شده است، امیدوارم هرچه تقدیر است همان انجام شود.

ما هر مسئله ای که بخواهیم بررسی کنیم باید اول آن مسئله را آنالیز کنیم، یعنی جزء جزء کنیم ، یعنی صورت مسئله آن را بدانیم، یعنی دلیل آن را بدانیم، جزئیات و عواقب آن کار را بدانیم، اگر آن اطلاع و آگاهی برای بررسی درست باشد، ما تصمیم درست می گیریم و اگر غلط باشد ما تصمیم غلط می گیریم.

ما اگر در کنگره 60 موفق هستیم، بخاطر این است که اطلاعات اولیه ما درست شده است.

من دیروز در یک جلسه ای بودم ، مربوط به شورای هماهنگی بود، خوب همه سعی می کنند که راههایی پیدا کنند برای درمان معتادان، ولی تمام تلاششان را بر روی چند درصدی (3 درصد) که کارتن خواب هستند انجام می دهند. یعنی ما از کل این همه معتاد فقط 3 درصد کارتن خواب داریم و این چند درصد الگوی درمان اعتیاد شده اند، یعنی آنها شده اند الگوی معتادان بهبود یافته . یعنی می گویند اینها کارتن خواب بوده اند، مسکن ندارند ، نان ندارند و هیچ چیزی ندارند. ولی 90 درصد معتادان در شاخه های دیگر هستند، آنها کار نمی خواهند، جای خواب نمی خواهند، آنها چیزهای دیگری مورد نیازشان است، و این سیر بخاطر این است که اطلاعات اولیه آنها درست نیست.

ما در کشور خودمان در قسمت روشهای درمان و معتادان ، سه شاخه داریم. ولی در خارج و کشورهای جهان دو شاخه داریم.

مسیری که در کنگره 60 است و نگاهی که به درمان اعتیاد داریم یک مثلث می شود.

یک نگاه این است که اعتیاد یک عادت است، یک مصرف کننده است و ما اگر ما بیائیم این عادت را از این شخص برداریم و یک مدتی این شخص این مواد را مصرف نکند و به طور ناگهانی ماده را کنار بگذارد و غیرت و مردانگی داشته باشد، این اعتیاد حل می شود. در این نگاه هیچ چیزی را نمی بینند، فقط این را می بینند که فردی که مصرف می کرده دیگر مصرف نکند، باید زمین بازی را عوض کند، دوستانش را عوض کند، این دیدگاهی است که برای معتادان بی نام است. تمام کمپ ها هم از این قانون پیروی می کنند ، کسانی هم که سقوط آزاد ترک می کنند از این قانون پیروی می کنند.

یک شاخه در مقابل این موضوع قرار داشت، که آن هم جهان پزشکی بود. نگاهی که جهان پزشکی به اعتیاد دارد، اصلاً نگاه علمی نیست. یک نگاه حمایتی و علامتی است. پزشکی حمایتی و علامتی چیست؟ این جزو یکی از شاخه های پزشکی است و چیز درستی هم است ، ولی کاربرد آن در جایگاه خودش است.

این سیستم پزشکی می گوید: اگر کسی تب داشت و تبش رفت بالا، شما باید بلافاصله داروئی به او بدهید که تب او پائین بیاید، به هر طریق ، دارو، پاشویه و ... وقتی تب را آوردید پائین ، بعد بررسی می کنید که این تب برای چه بوده است؟ آیا عفونی بوده است و یا نه ؟

قضیه بعد اینکه ، یک نفر دچار بیرون روی (اسهال) شده است و اگر این قضیه ادامه پیدا کند، شخص بدلیل از بین رفتن آب بدن، می میرد، پزشکی حمایتی و علامتی اولین کاری که می کند این است که جلوی این بیرون روی را بگیرد، برای این کار قرص هم می دهند.

شخص شب خوابش نمی برد، قرصی به او می دهند تا شب راحت بخوابد.

سیستم پزشکی علامتی وحمایتی ، هیچ وقت از نظر دیدگاه علمی که این فرد مصرف کننده دارای چه مشکلی است، و چه ساختارهائی از کار افتاده است ، اصلاً به اینها اشاره نمی کنند.

در قدیم مثلاً اگر شخصی مصرف کننده تریاک بود و بیمار می شد، به او می گفتند که اول تریاکت را قطع کن . ولی امروز نگاه ما چیز دیگری است و ما می دانیم که مصرف تریاک هیچ نقشی در بدتر شدن آن بیماری ندارد و حتی قطع آن باعث بروز شوکهای فیزیولوژیکی در فرد می شود.

به همین دلیل در برابر اعتیاد متادون به معتاد تجویز می کردند که این دارو هم نگهدارنده است. ولی به عمق قضیه توجهی نکرده اند.

باز هم جهان پزشکی نگاه دیگری به این قضیه داشت و آن این بود که علت بیماری اعتیاد ، وجود مقداری مواد مخدر داخل جریان خون انسان است. این فوق العاده و وحشتناک غیر علمی بود.

به همین دلیل فاجعه ای وارد شد به اصل نالوکسان و نالتروکسون که آنتاگونیست بودند و استفاده از این دارو باعث می شد که پوششی روی گیرنده ها قرار بگیرد و گیرنده های بدن مرفین را جذب نکنند.

نکته دیگر اینکه ما بجای اینکه نالوکسان و نالتروکسون را هر روز بخواهیم به فرد بدهیم، این را در زیر پوست او بگذاریم که رفته رفته این دارو جذب بدن شود و تا شش ماه فرد نتواند مواد مصرف کند.

من در انگلستان بودم که در آنجا یکی از پزشکان گفت : ما یک چیزی پیدا کرده ایم که خیلی عالی است. گفتم چی ؟ گفت ما یک چیزی می گذاریم در بدن بیمار که تا شش ماه فرد مواد مصرف نمی کند.

پس این دو نگاه در کل سطح زمین وجود دارد و همه عمل می کنند و هر راه دیگر هم هست زیر مجموعه همین راه است.

تا اینکه شاخه سوم وارد درمان شد و در ایران وارد شد. که گفت : اعتیاد اینگونه نیست، بودن مواد در خون معتاد درست نیست، قطع کردن مواد به طور ناگهانی درست نیست، حتی قطع کردن مواد بطور ناگهانی ایجاد شوک مخرب می کند، آسیب هائی می زند که گاهی اوقات قابل جبران نیستند و باعث خیلی مشکلات می شوند. باید جایگزینی صورت بگیرد، مشکل برای نوروترنسمیترها و ناقل های عصبی است ، مشکل برای مواد بیوشیمی بدن است که از کار افتاده است، ما هم احتیاج به دارو داریم ، هم نیاز به روان درمانی داریم و هم نیاز به جهان بینی داریم.

شاخه سومی که باز هم ما وارد این قضیه کردیم، مسئله جهان بینی بود.

در روشهای ترک و معتادان بینام ، فقط یک شاخه دارند و فقط مسئله معنویات است.

از نگاه گروه دیگر دو شاخه بود که جسم و معنویات بود.

ولی در کنگره سه مسئله مطرح شد ، جسم و روان و جهان بینی.

بعد از آن ، ما صحبتهای خنده داری می شنویم، که می گویند که شیشه درمان ندارد. متخصصین درجه یک و مسئولین کشور می گویند که شیشه درمان ندارد. چرا؟ چون اعتیاد را نمی دانند؟

ما در کنگره حدود 5000 نفر شیشه ای درمان شده داریم، تا روز قیامت هر ماده مخدری وارد شود، کنگره 60 برای آن درمان دارد.

از همین قضیه می فهمیم، که چرا یک نفر دچار اسکیزوفرنی شد ؟ دوپامین رفت بالا، ما باید دوپامین را پائین بیاوریم و این کار را انجام می دهیم.

حتی در بعضی از بیماریهای دیگر که بالارفتن و کمبود دوپامین باعث این بیماری شده است، ما می گوئیم اگر ما از نظر علمی بتوانیم میزان دوپامین را به حالت تعادل برسانیم، بیماری برطرف می شود.

خوشبختانه مصرف شیشه کمتر شده است، چون در سالهای پیش موج مصرف کنندگان شیشه زیاد شد، چون مصرف کنندگان شیشه قابل کنترل نبودند ، از کنترل خارج می شدند و اتفاقات ناگواری رخ می داد، ولی با توجه به اطلاعاتی که داده شد، مصرف شیشه پائین آمد، ولی مصرف هروئین بالا رفت.

باز هم من خوشحالم که مصرف کننده هروئین بیشتر شده و مصرف کننده شیشه کم شده ، چون مصرف کننده هروئین یک مصرف کننده هروئین است، پدر و مادرش را نمی کشد، سر بچه اش را نمی برد و ...

خوشبختانه آمپر شیشه ای ها در حال پائین آمدن است.

مسئله دیگر اینکه ؛

در شعبه آکادمی ما برای افطار از شنبه تا حالا ، 2 میلیون و دویست هزار تومان کمک مالی دریافت کرده ایم! الانه قیمت ها فرق کرده، ما یک  عدس پلو درست کردیم حدود 800 هزار تومان هزینه گوشتش شد. نون پنیر و گردو که می گذاریم، هزینه دو عدد گردو در یک لقمه ، حدود 600 هزار تومان می شود، هزینه نوشابه حدود 500 هزار تومان می شود. هزینه ها بالاست ، ولی الحمدلله کم نیاورده ایم.

ما دفعه قبل حدود 640 غذا داشتیم و کل عزیزانی که در اینجا بودند، 350 نفر بودند، ما تصمیم گرفتیم که روزهای چهارشنبه هر کسی که می خواهد برود ، افطارش را بدهیم و برود.

ما هر روز اینجا افطاری داریم. بعضی از شعب 3 روز در هفته افطار می دهند، ولی ما تمام روزهای هفته را افطاری می دهیم. حدود 14 ، 15 میلیون تومان هزینه افطاری شعبه آکادمی شده است، و مبالغ دریافتی حدود 2میلیون تومان بوده است.

ما حدود 40 شعبه داریم، درخواست برای ایجاد نمایندگی بسیار بالا است، در نمایندگی ها همه به نحو احسن انجام وظیفه می کنند، ولی گاهی هم ممکن است در یک شعبه ای اتفاقاتی بیفتد. ما باید تمرین کنیم و یاد بگیریم.

هر قسمتی که ما کار می کنیم، آموزش است، ما غیر از آموزش کاری نداریم. اگر یک نفر کار اشتباهی انجام می دهد، من کاری به اشتباه اون ندارم، من می خواهم کاری کند که دیگر اشتباه صورت نگیرد.

مرزبان ، ایجنت و دیده بان هم در حال آموزش است.

در آخر امر ، امر اول اجراء می شود.

ما کسانی را داشته ایم که بعد از کنگره رفته اند و شعبات مختلفی را برقرار کرده اند.

یکجا بودن درست نیست، ما باید پویا باشیم.

اگر می خواهیم در کنگره باقی بمانیم ، بایستی در قسمت های مختلف کار کنیم، مرزبانی ، ایجنتی و راه اندازی شعب .

اصطکاک زمانی بالا می رود که اشخاص سی دی را گوش نمی کنند.

راهنمایانی که سی دی گوش می کنند ، به روز هستند.

شخص پیش من می آید و می گوید من یک سال رها شده ام و حالم خوب نیست، از او سوال می کنم که آخرین باری که سی دی گوش کرده ای، کِی بود؟ می گوید : 6 ماه پیش . می گویم : خوب ، پس باید حالت هم بد باشد، چون فاصله گرفته ای.

من در سی دی ها مشکلات را مطرح می کنم و راه حل هایی برای آن آموزش می دهم. من خودم هم هر روز روی آموزشهایم ادامه می دهم و در حرکت هستم. اگر این کارها نکنیم به مشکل بر می خوریم.

اگر دو نفر برنامه هایشان را خوب انجام دهند ، ورزش کنند و سی دی های آموزشی گوش کنند، امکان ندارد که با یکدیگر اختلاف پیدا کنند.

پس باید توجه کنید که همه باید به هم دیگر احترام بگذاریم. یک دوره کوتاهی است، مرزبانی 15 ماه است ، ایجنتی 14 ماه است. باید کاری کنیم که اگر این 14 ماه عوض شد، فرار نکنیم و مردم قبولمان داشته باشند و در سیستم باشیم. با مردم بد رفتار نکنیم و مردم دار باشیم، مرزبانی ، راهنمائی و ایجنتی گذرا هستند و در چرخش هستند.

گروه خانواده هم روز به روز مستحکم تر می شود و من هم در کنار خانم آنی برای بررسی امور هستم.

همه ما حسابمان با کنگره صفر است. الآن کسانی که پیش من می آیند برای کمک راهنمائی، از آنها سوال می کنم که شما چرا می خواهید کمک راهنما شوید؟ می گوید من می خواهم بدهی ام را به کنگره پرداخت کنم. می گویم که شما حسابتان با کنگره صفر است، حالا برای چی می خواهی کمک راهنما شوی؟ می گوید نه ، من چون عاشق این کار هستم ، می خواهم کمک راهنما شوم.

چرا می گویم که حسابمان صفر است و بدهی نداریم؟ چون ممکن است فردی بیاید و بگوید که من 20 نفر را به رهائی رسانده ام و ... خوب اگر اینجوری حساب کنیم، همه ما بدهکار هستیم، اگر شما رها نمی شدید آیا می توانستید 20 نفر را به رهائی برسانید. پس ما نمی توانیم اینگونه فکر کنیم.

ما نیاز به کمک راهنما و خدمت گزار با سواد داریم. تمامی خدمتگزاران بایستی با علم روز هماهنگ باشند و انشاء الله که بتوانیم به مسیر خود به خوبی ادامه بدهیم.

تصمیم گرفتیم که مسئولیت OT و نشریات برعهده ایجنت باشد و در ضمن ایجنت می تواند یک نفر مرزبان را برای انجام این مسئولیت انتخاب کند و دیگر مرزبانان نباید کاری به این قضیه داشته باشند.

 

نگارنده: مسافراحمدشریفیان

منبع: کنگره60

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .