English Version
English

قیاس

قیاس

فرد مصرف‌کننده در اوایل زمان مصرف مواد وقتی جلوی آینه می‌ایستد، خودرا بسیار زیباتر و خوش‌تیپ‌تر از سابق می‌بیند، اما آرام‌آرام که مصرف مواد زیاد می‌شود، اثرات مخرب مواد خود را نشان می‌دهد، زیر چشم‌ها پف می‌کند، رنگ پوست تیره می‌شود و ریزش مو آغاز می‌شود و آن موقع است که فرد مصرف‌کننده از آینه فرار می‌کند.

 اگر به زندگی پیامبران نگاه کنیم می‌بینیم که خداوند سختی‌ها و مشکلات زیادی سر راه آن‌ها قرار داده است، این سختی‌ها برای آزمایش پیامبران نهاده شده است  و آن‌ها هم توانستند با صبر و بردباری مشکلاتشان را حل کنند و عبور نمایندزندگی‌مانند امواج است، گاهی سهمگین و خطرآفرین گاهی سبک و آرام، در این میان اگر ما مثل پر کاه باشیم و موج‌سواری را بیاموزیم، می‌توانیم بر امواج سوار و با آن بالا و پایین‌رویم، اگر بخواهیم در مقابل امواج سخت باشیم و مقاومت کنیم، در هم می‌شکنیم. گاهی هم زیر این امواج فشرده می‌شویم، اما همین فشار امواج به ما می‌آموزد که چگونه با این امواج کنار بیاییم و خودمان را روی امواج نگه‌داریم. این بسیار ارزشمند است، زیرا وقتی مشکلات در زندگی پیش می‌آید برای قدرتمند شدن انسان است. 

در مقابل مشکلات  مثل درخت‌های خشک و سخت نباشیم که با باد و طوفان شکسته می‌شوند بلکه باید مانند شاخه‌های منعطف بود که هرچقدر باد و طوفان باشد، فقط خم می‌شوند  و درنهایت به‌جای اول خود برمی‌گردنداگر مشکلی در زندگی‌مان مرتب تکرار می‌شود، دلیلش آن است که هنوز یاد نگرفته‌ایم چگونه آن را حل کنیم و دائم از آن مشکل فرار می‌کنیم؛ اما اگر بیاموزیم که چگونه در مقابل مشکلات انعطاف داشته باشیم به این نتیجه خواهیم رسید که در مقابل امواج سهمگین مشکلات بزرگ‌تر چگونه موج‌سواری کنیم.

 آنجا که قیاس شروع می‌شود، حال خرابی‌ها هم شروع می‌شود، خیلی وقت‌هاشده که فردی، توانایی و استعداد خودش را نادیده گرفته و مرتب حسرتاستعدادها و موفقیت‌های دیگران را می‌خورد. مثلاً وقتی شخصی تواناییسرودن شعر را دارد، اگر فردی خودش را با او مقایسه کند و حسرت این را بخورد که چرا خودش این توانایی را ندارد، تنها نتیجه‌اش حال خرابی است که برایش می‌ماند، زیرا توانایی خودش را نادیده گرفته و دست به قیاسی زده که اصلاً درست نیستاین قیاس‌های پی‌درپی با دیگران، انرژی انسان را می‌گیرد و از درون دچار تخریب می‌کند و این خودخوری می‌تواند  منجر به  کینه  و حسادتی شدید و زیان‌بار شود.
عقل جزئی همین عقلی است که دائم دودو تا چهارتا می‌کند و محسوسات را درک می‌کند و فقط همین چیزهایی رو می‌بیند که جلوی چشمش است، البته تصمیماتش درست است و بر مبنای داده‌هایش می‌باشد، مثلاً وقتی می‌گوییم فلانی فقط سه ساعت در روز درس می‌خوانده ولی من روزی شش ساعت، پس چرا اون قبول شد ولی من نشدم! این همان عقل جزئی است که قبول شدن اون فرد را رد می‌کند و قیاس آغاز می‌شود و  به دنبال این قیاس، حسادت هم می‌آیداما عقل کلی، دلایل دیگری برای تفاوت‌های بین دو نفر می‌آورد، دلایلی از قبیل وجود پیشینه‌ای خاص برای فرد.

مثلاً وقتی شخصی با یک سال کلاس زبان فرانسه رفتن، خیلی روان و سلیس قادر به مکالمه فرانسه است و شخص دیگری با داشتن مدرک لیسانس زبان فرانسه، هنوز به این زبان مسلط نیست، این تفاوت حتماً به پیشینهٔ آن فرد برمی‌گردد یعنی همان توشه‌ای که در کوله‌پشتی‌اش است. مگر می‌شود یک کتاب را از روی فقط یک صفحهٔ آن شناخت که موقعیت انسان‌ها را بتوان از روی آن تلاش و شرایط ظاهری آن‌ها قضاوت کردآن صفحهٔ کتاب که می خونیم، قبل داره، بعد داره، آدم‌ها هم همین‌اند، گذشته و پیشینه‌دارند

قیاس اولین بهانه‌ای است که به دست نفس می‌دهیم و نفس این قیاس‌ها را برای کیش‌ومات کردن عقل استفاده می‌کند. در مسئلهٔ قیاس، زمان بسیار مهم است  چون قیاس را به خاطر مقایسه‌های زمان انجام می‌دهیمفرمان را نمی‌دانیم، گذشتهٔ فرد را نمی‌دانیم، تلاش آن شخص را نمی‌بینیم و نمی‌دانیم، اما فقط معیارمان زمان است و اینکه اون فرد چه مدت را برای یک کار زمان گذاشته که موفق شده است! و درنهایت از این قیاس نادرست، کینه و حسادت در وجودمان رخنه می‌کند و به‌جایی می‌رسیم که موفقیت دیگران باعث رنجمان می‌شود و حالمان را خراب می‌کند.

نگارنده:خانم ستاره

منبع کنگره 60:  وبلاگ خانم های مسافر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .