English Version
English

حضور بی‌ثمر

حضور بی‌ثمر

هر شخصی از بدو تولد خود در جامعه کوچکی به نام خانواده حضور پیدا می‌کند و به‌عنوان عضوی از اعضای خانواده نقشی ایفا می‌کند با بزرگ‌تر شدن پا به اجتماع و محیط‌های بزرگ‌تر می‌گذارد و با ورود به هر اجتماعی جایگاه خود و نقشی که باید در قبال خود و بعد آن اجتماع ایفا کند را پیدا می‌کند و به سخنی می‌توان گفت که اثرگذار است و با انجام کارهایی که به او محول شده و یا می‌شود اعلام وجود می‌کند که ((من هم هستم)) وقتی‌که شخص به هر دلیلی مصرف‌کننده می‌شود و در جامعه مصرف‌کنندگان قرار می‌گیرد در آنجا هم می‌خواهد با انجام کارهایی اعلام وجود کند مثلاً بعضی با مصرف بیش‌ازحد می‌خواهند به هم بساطی‌ها ثابت کنند که من قدرت و توانایی بیشتری در مصرف مواد نسبت به دیگران دارم و یا در مسیر مصرف مواد مخدر روش‌هایی را ابداع می‌کند.

خلاصه هرکسی به‌نوعی در حال عرض‌اندام و ثابت کردن خود به دیگران است و چیزی که از آن به‌شدت از آن غافل است خودش می‌باشد و همه‌چیز برای دیگران و تغییر نظر دیگران اتفاق می‌افتد. حالا زندگی ورق می‌خورد و شخص وارد مرحله جدیدی از حیات خود می‌شود و برای درمان اعتیاد وارد کنگره 60 می‌شود و در اوایل سردرگم است ولی بعد از مدتی راه را پیدا می‌کند و درنهایت سفر اول را به اتمام می‌رساند ولی جای سؤال در اینجاست که بعد از درمان اعتیاد که سال‌ها درگیر آن بوده مخواهد چه هدفی را دنبال کند؟

آیا بازهم می‌خواهد برای اینکه به دیگران ثابت کند که درمان شده، راه‌های مختلف و اشتباه گذشته را در پیش بگیرد و با انجام کارهای متعدد و بی‌معنی به دیگران و اطرافیان به‌زور بفهماند که مواد مصرف نمی‌کند ولی... تا به کی برای دیگران زندگی کنیم چندین سال از عمرمان گذشت برای اثبات خودمان به دیگران و تغییر دیدگاه آنان نسبت به خودمان.

  • پس کی برای خودمان زندگی کنیم؟ پس کی برای خودمان وقت بگذاریم؟
  • کی برای لذت بردن از زندگی خودمان بدون در نظر گرفتن نظر دیگران (البته از راه ارزش‌ها) وقت بگذاریم؟

این سوا لات هر انسان معقولی را به فکر فرومی‌برد. در اینجاست که متوجه می‌شویم باید برای لذت بردن از زندگی باید بتوانیم دلیلی پیدا کنیم برای لذت بردن دیگران از زندگی و یا به سخنی دیگر باعث برگرداندن افرادی باشیم که مانند ماسال‌ها راه را اشتباه رفته‌اند و ما هم یکی از انسان‌های منتخب خداوند باشیم که لیاقت خدمت کردن به دیگران رادارند و در عین ناباوری می‌بینیم و می‌فهمیم و درک می‌کنیم که این نهایت لذت بردن از زندگی است زیرا احساس خوشایندی که از این امر به انسان دست می‌دهد وصف‌نشدنی و غیرقابل‌توصیف است. پس یادمان باشد که اگر لطف  دیگران را که در حق ما صورت گرفته تا به این نقطه از آگاهی و بینش و جهان‌بینی برسیم را با خدمت کردن به هم نوع خودمان به هر شکلی جبران نکنیم این نعمت به‌زودی از ما باز پس گرفته می‌شود و دوباره معلوم نیست که این نعمت را که همان تفکر ناب کنگرهای است را به ما برگردانند.

 

نویسنده کنگره 60: مسافر مازیار اعرابی

منبع کنگره 60

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .