گزارش لژیون پزشکان کنگره 60 بیست و هشتم فروردین 1394

ششمین جلسه از دور هفتم لژیون پزشکان کلنیک ها با نگهبانی  مهندس ؛ استادی آقای دکترصمد  و  دبیری آقای دکتر رضا  با دستور جلسه جهان بینی 1 و 2 در تاریخ 94/1/28  در سالن مدیریت بحران ناحیه 4 منطقه 3 شهرداری تهران واقع در پارک طالقانی راس ساعت 9 آغاز به کار نمود.

آقای دکتر صمد  :

موضوع دستور جلسه این هفته جهان‌بینی 1 و 2 است. جهان‌بینی یعنی پاسخی که ما به سؤالاتی که عادت کرده است می گوئیم. یک انسان از کجا آمده و کجا می‌رود؟ جواب این سؤال اساس تعقل و تفکری انسان است نه احساسی که انسان دارد. درواقع هستی‌شناسی است. رابطه بین انسان و جهان. جهان‌بینی باید به انسان انگیزه بدهد، تعهد و مسئولیت و علاقه ایجاد کند. جهان‌بینی می‌تواند انسان‌ها را از تاریکی‌ها نجات بدهد، برای همین یکی از اضلاع مثلث اعتیاد شمرده‌شده است.

جهان‌بینی که بر اساس مسئولیت ، آگاهی شکل بگیرد، تغییراتی در بدن پیش می‌آورد که هورمون‌های موافق و حس خوب ایجاد می‌کند.  اعتیاد حس‌های بدی را برای انسان ایجاد کرده است، زنجیرها و بندهای فراوانی برای انسان درست کرده، جهان‌بینی در کنگره 60 عملیاتی و اجرائی است و به این درد می‌خورد که فرد را از تاریکی‌ها خارج کند. این آگاهی وقتی بالا می‌رود ظرفیت و پتانسیل‌های پنهانی را در انسان فعال می‌کند که باعث می‌شود یک سیستم در بدن فعال شود و این باعث ترشح یکسری از هورمون‌ها و مواد شبه افیونی می‌شود که نیاز به بیرون را رفع می‌کند. بدون رشد جهان‌بینی هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که یک معتاد درمان شده است، چون حال خوبی را برای او به وجود نمی‌آورد. همه راهنماها و کمک راهنما و ما که اینجا نشسته‌ایم برای رشد جهان‌بینی‌مان است که درنهایت تأثیر اساسی در عملکرد و تصمیمات ما می‌گذارد. بدون رشد یک‌پنجم دانائی نمی‌توانیم یک‌پنجم مواد را کم کنیم. جهان‌بینی هم‌روی جسم و هم‌روی روان تأثیر اساسی دارد. زندگی مانند بازی است اگر قوانینش را بلد نباشید همه شمارا از بازی بیرون می‌اندازند، آگاهی که زمینه آسایش و آرامش است موانعی دارد مثل ترس ، منیت و ناامیدی که این‌ها حس هائی مثل نفرت و کینه را به وجود می‌آورد و این‌ها حس انسان را خراب می‌کند و حس بد باعث می‌شود که عقل فرمان‌ها درستی صادر نکند.

جهان‌بینی با رشد آگاهی از چیزی مثل حس مراقبت می‌کند که اطلاعات منفی به عقل ندهد و عقل هم دستورات رو به رشد را پیش رو دارد. درهرصورت همه ما به جهان‌بینی نیاز داریم. جهان‌بینی که به ما کمک کند عملکردمان درست باشد. یک معتاد زندگی‌اش را نابود می‌کند و بعد نمی‌تواند از اعتیاد دست بردارد، بارها تصمیم می‌گیرد ولی درست نمی‌شود، مشکل کجاست؟ مشکل اینجاست که جهان‌بینی آن فرد اصلاح‌نشده، حس‌های آن فرد درست نشده، فرمان‌ها عقل درست نشده است. برای رسیدن به دانائی موانعی وجود دارد و این موانع در درون فرد هستند، اضداد وقتی‌که علم و آگاهی بالا می‌رود به‌صورت مکمل و حامی می‌شوند. با بالا بردن جهان‌بینی باعث می‌شویم که حس مراقبت بشود و تزکیه و پالایش شود و فرمان‌ها عقل درست صادر شود.

نیاز به مخدر از بیرون شبیه مافیا در فرد عمل می‌کند، سبب ساختارهای منفی می‌شود و این ساختارهای منفی انرژی‌های منفی به وجود می‌آورد و بعد از چند سال روی‌هم انباشته می‌شوند و تخلیه آن‌ها کار یک روز و دو روز نیست. جسم و روان شبیه سوار و سوارکار می‌مانند که برای تعادلشان در این زمینه بایستی 11 ماه کار شود تا ساختارشان ذره‌ذره به حالت طبیعی خودش برگردد. آگاهی فقط با آموزش صورت می‌گیرد و انسان از تولد تا مرگ نیاز دارد تا مشکلاتش را مدیریت کند تا به یک هماهنگی خوب دست یابد.

دی اس تی روشی است که پله پله ساختارهای منفی فرد را حذف می‌کند تا تبدیل به یک حس خوب و فرمان خوب شود و در آخر فرد به یک آرامش برسد.

اگر جهان‌بینی ما رشد نکند، جسم و روان ما به تعادل ما نمی‌رسد ، به خاطر همین افراد در اعتیاد می‌مانند. راهنماها همه در جهان‌بینی افراد کار می‌کنند. همه این‌ها برای زیرسازی جهان‌بینی است و وقتی موفق باشد درمان هم به موفقیت ختم می‌شود.

من 3 ماه است که الگوبرداری می‌کنم از کنگره، و در این سه‌ماهه در کلینیک پنجشنبه‌ها جلسه تشکیل می‌دهم و می‌بینم که روزبه‌روز حال کسانی که مراجعه می‌کنند بهتر می‌شود.

من از آقای مهندس تقاضای اختصاص راهنما برای کلینیک کردم چون تشکیل لژیون بهترین تبلیغ برای کلینیک است. حسی که من در بیمارانم می‌بینم برای من خوشحال‌کننده است. این راه راهی است که عاقبت دارد و پایدار می‌ماند.

اکثر افراد با خانواده‌شان می‌آیند به کلینیک و بعد از جلسات حال بسیار خوبی دارند. من از مراجعه‌کنندگانم پرس‌وجو کردم و پرسیدم که حال شما چطور است؟ آن‌ها می‌گویند از این بهتر نمی‌شود.

برداشت من این است که من باید این روش کنگره را در مرکز خودم الگوبرداری کنم.

روان شناس آقای اردشیر :

جهان‌بینی یعنی نحوه نگاه من به دنیا . نحوه نگاه ما به زندگی و جامعه. اما این نحوه نگاه چرا بین بشریت متفاوت است و ضد نقیض است؟ در کنگره 60 می‌گویند جهان‌بینی و در روانشناسی می‌گویند نگرش ، باور و اعتقاد. یعنی هرکس دنیای خودش را چطور تعبیر و تفسیر می‌کند. اگر ما در اتاقی بنشینیم و 3 نفر در آن باشند، یک نفر می‌آید درب اتاق را باز می‌کند و خنده می‌کند و می‌رود، اولین بار که جهان‌بینی من ضعف دارد ، ناراحت می‌شوم . دومین نفر می‌گوید چقدر آدم خوبی بود، باعث خوشحالی ما هم شد. نفر سوم می‌گوید : خندید که خندید. ربطی نداشت.

ما در مورد خنده چند تا هیجان داریم: خوشحالی ، ناراحتی و ... بین این رفتار یک‌چیز این‌ها را به هم ربط می‌دهد که در کنگره به آن جهان‌بینی می‌گویند و درروان شناسی به آن باورها می‌گویند. هرچقدر باورها را مثبت پیش ببریم ، برداشت‌هایمان از زندگی بهتر می‌شود. کنگره 60 روی چیزهایی که بیس و اصل بوده است مانور و کار کرده است. اینها را از نو و اول تربیت می کند که وقتی اتفاقی می افتد در واقع به آخر دنیا نرسیده اید، صبر کنید ، تفکر کنید و بعد در موردش قضاوت بکنید. اما آنهائی که قبل از کنگره 60 در بیماریها بودند، تعبیرهایشان متفاوت بود. زود قضاوت و پیش داوری می کردند. پس ما می توانیم بگوئیم که زبان یا کلمه بر روی احساسات ما تأثیر دارد. هرچقدر کلام ما بد بشود ، هیجانهای ما بد می شود.

مثلاً اگر صبح بلند شویم و بگوئیم که چه صبح بدی دارم، باطبع روز بدی خواهیم داشت. چون کلام که می آید احساس خودش را به همراه دارد.

آقای دکتر مسعود :

من خیلی با دقت گوش دادم و جالب بود و به دو نکته رسیدم. اینکه همه ما بهرحال دیدی نسبت به دنیا داریم، جهان بینی یعنی برداشت ما بر دنیا و وقایع آن . این جهان بینی را همه ما داریم، ولی چگونه شکل می گیرد، بستگی دارد به اینکه ما چه حسی نسبت به هستی داشته باشیم و عقل ما چطور این را تفسیر کند.

نکته مهم این است که جهان بینی را چطور تفسیر کنیم و برداشت کنیم. عقل وذهن ما چطور این تفسیر را درمان و جایگزین می کند؟

کشتیبانی که جهت حرکت خود را گم کند، هر بادی را دشمن می پندارد.

کسی که جهان بینی بدی دارد ، مثل قایقرانی است که جهت را گم کرده و همین افراد هستند که برای جایگزینی به سمت مواد می روند. این جوان هر فردی را دشمن می پندارد، پدر ومادرش وهمسرش که حرف می زنند ، مخالفت می کند. همیشه انرژی اش را مصرف می کند برای چیزی که خودش فکر می کند. نکته دوم که برایم مهم بود، این بود که مهندس می فرماید که ما در اینجا چه کار می کنیم؟ دیدگاه ما چیست؟ ما کدام را قبول داریم جسم، صور پنهان، صور آشکار ؟ کسانی که در حوزه پزشکی برای بیماران کار می کنند، اینها و درمانگران مانند تعمیرکار انسان کار می کنند و اینها تنها صور آشکار را قبول دارند. شاید یکی از رازها این است که در پزشکی صور پنهان دیده نمی شود. هیچکس به روان ، جهان بینی و گذشته این آدم اهمیت نمی دهد. فقط به دارو فکر میکنند. و علت عدم موفقیت آنها این است که فقط به صور آشکار توجه می کنند.

من خیلی خوشحالم که با کنگره آشنا شدم. من متوجه شده ام که رازی که در کنگره است بخاطر شربت تریاک نیست، بلکه بحث بر سر دیده شدن صور پنهان انسان است. آقای مهندس خیلی تاکید می کنند بر سیستمهای شبه افیونی ، ولی این در کسی درست می شود که به صورپنهان خودش هم توجه می کند. کسی که بفهمد اعمال ما در قرن های بعد هم اثر خودش را خواهد گذاشت.

خانم دکتر مریم :

بنظر من درست است که پزشکان روی کالبد افراد کار می کند، ولی جهان بینی فرد و اصلاح این جهان بینی به فرد کمک می کند. من خودم بیمار سرطانی بودم و 5 سال دوره شیمی درمانی را گذراندم و تغییرات در جهان بینی من در بهبود حالم خیلی موثر بود. جهان بینی مثل این است که می گویند تپه دشتی را رسم کن. اگر بالای تپه باشی یک جور رسم می کنی و اگر پائین تپه باشی یک جور رسم می کنی . جهان بینی یعنی نگرش درست به جسم و تغییر حس های بد به زیباترین حس ها.

آقای دکتر رضا :

از دید من جهان بینی آن مانیتوری است که بایستی پیش روی ما باشد و آن شناختی درستی است که ما باید نسبت به عرصه حیات داشته باشیم. چیزی که بشر امروزی درگیرش است این است که اکثر حواس ما زنگار گرفته است. چشمهای ما چیزهای بزرگ را کوچک نشان می دهد و چیزهای کوچک را بزرگ نشان میدهد. حواس دیگر ما هم همینطور هستند. وارد مسافرخانه ای شده ایم که چند روزی بیشتر در آن نیستیم و شروع کرده ایم به نقاشی و تعمیرات و فکر می کنیم که متعلق به خود ماست تا آخر. الآن ما پزشکان بیشتر روی قسمت جسمی کار می کنیم و دیدهای ما غلط هستند. شاید آن قسمتهائی که حیاتی هستند کم اهمیت برای خودمان جلوه داده ایم و آن قسمت هائی که مهم هستند نمی بینیم. نکته مهم در کنگره ترمیم جهان بینی است و وقتی ترمیم جهان بینی انجام شد، حواس درست می شود و جهت درست را به عقل ما نشان می دهد.

آقای دکتر آرش :

جهانبینی در واقع یک قطب نماست برای یک مسافر. چه آنکسی که اعتقاد دارد و کسی که اعتقاد ندارد، در واقع یک جور جهان بینی محسوب می شود. ولی این اهمیت دارد که قطب نمای ما سالم باشد و راه صحیح را نشان بدهد. در واقع در کنگره 60 قطب نما یا جهان بینی که کنگره 60 به مسافر می دهد، یک قطب نمای صحیح است برای گذران آن مسیر. در فکر تصویر کتاب 60 درجه بودم که در واقع ماشینی که مسیر را می رود، نیاز دارد که بداند سر هرپیچ چه راهی را برود. کسی که جهان بینی صحیحی داشته باشد در جاهای سخت به کمک می آید و راهش را می تواند پیدا کند ودر نهایت هم به مقصد می رسد.

آقای دکتر یوسف:

جا دارد اینجا از یک روانشناسی که پایه گذار بوده است آقای یونگ مطلبی را بگویم. یونگ یکی از پایه گذارهای روان شناسی است و زندگی نامه جالبی دارد. این آقا پدرش کشیش بوده و مادرش هم دختر یک وزیر بوده است و 8 عمویش هم کشیش بوده و پدربزرگ مادریش هم کشیش بوده ، در سالل 1875 بدنیا آمد و در سال 1901 وارد دانشگاه شد و دوره پزشکی  را گذراند، آن موقع دو علوم بود، علوم انسانی و علوم طبیعی . در سال 1906 فارغ التحصیل شده بود و با فروید آشنا شده بود و تا سال 1913 همکاری نزدیکی داشت. از سال 1913 تا 1919 یکمرتبه متحول شد. آدمی که با همه همکاری داشت ، منزوی شد و همه را از خودش دور شد. مثل یک آدم روانی وارد تیمارستان شد و 5 سال در آنجا بود. با هیچکس ارتباط نداشت ولی با یک نفر صحبت می کرد. دائم با آن فرد در حال صحبت بود. بعد از 5 سال که این داستان تمام شد، یک روانشناسی گذاشت به نام روانشناسی تحلیلی که یک مقدار متفاوت از روانشناسی آن موقع بود. در اینجا یک چیزی را بطور مثالی مطرح کرده بود که انسان می تواند در عالم خواب و رویای خودش می تواند به کسانی متوسل بشود و در آن دنیای معنوی خودش دنبال راه حل ها ومشکلات بگردد.

بعد این آقا کسی بود که در سن 61 سالگی اتفاق عجیبی برایش افتاد. پایش شکست و سکته هم کرده بود. به او دارو دادند و به کما رفت . در کما تجربه ای داشت و می گفت که احساس کردم روحم از بدنم جدا شد، به آسمانها رفتم و در آسمانها زمین را نگاه کردم و می گفت تصویری که از زمین داشت ، درست همان تصویر 21 سال بعد عین همان تصویر را به نمایش گذاشتند، کوه ها مشخص است، برف و ...

در غالب این مسئله، آقای یونگ تئوری با عنوان بحران میانسالی عنوان کرده، گفته که در سن 35 تا 40 سالگی انسان دارای یک بحرانی می شود ، ایشان اشاره کرده که زندگی انسان ماحصل تغییر و تحولات است و این ها هستند که می توانند انسان را به کمال یا پائین برساند. در این سن انسان یک نگاهی به گذشته خودش می اندازد و بازنگری می کند که این سالهائی که گذشته چطور گذشته؟  اگر خوب بوده که سعی می کند که ارتقاء دهد و اگر نبوده دچار مشکلات می شود و این مشکلات می تواند در غالب بیماریهائی بروز می کند. (افسردگی، دیابت ، خودکشی و...)

یونگ می گفت وقتی انسان به این بحران می رسد ، بهتر است که وارد دنیای معنوی بشود، یعنی به کمک عالم رویا و خواب بتواند مشکلاتش را رفع کند و آینده خودش را شکوفا کند.

آقای دکتر محمد :

ما یک تعداد زیادی مراجعه کننده داریم که خودمان جذب کرده ایم و یک تعدادی مراجعه کننده داریم که از کنگره به ما فرستاده شده. وقتی نگاه می کنیم می بینیم که خروجی درمان کنگره 60 خیلی بیشتر است. اگر جستجو کنیم می بینیم که واقعاً نگرش این افراد نسبت به زندگی و موادمخدر عوض شده است و این باعث شده که خروجی بیشتری داشته باشند، وگرنه دارو همان دارو هست. ما در کلینیک همین شربت اوتی را به آنها می دهیم و حتی روش دی اس دی را اعمال می کنیم. ولی باز هم خروجی بچه های کنگره بیشتر است، شاید ما نتوانستیم که جهان بینی این افراد را عوض کنیم. این جهان بینی هست که می تواند خروجی بدهد و این شربت شاید فقط به اندازه ای که آنها را آرام کند ومتعادل کند، تاثیر دارد.

آقای دکتر محمد :

اهمیت جهان بینی در درمان وسیرطبیعی انسانها را اکثر علما تاکید کرده اند. اما اتفاقی که در غرب در چندصدسال گذشته اتفاق افتاد وپدیده ای به نام ساینس (علم) بوجود آورد و پدیده هائی که غیر علمی هستند کنار گذاشته شدند و یا توجه کمتری به آنها شد، که ما به آنها می گوئیم شبه علم.

سوال مهمی که مطرح می شود این است که چرا انسان علم را از شبه علم جدا کرد و سعی کرد که علم را گسترش بدهد. این که جهان بینی مهم است بر هیچکس پوشیده نیست. جهان بینی سالم خیلی خوب است ، اما جهان بینی که دارای مشکل است ضرری ایجاد می کند که بسیار بدتر از نبودن جهان بینی است. برای همین دانشمندان علم تجربی و ساینس را مطرح کردند. چون در واقع شبه علمهای گسترش یافته در جامعه که باعث انحراف بشر شده بود، ضربه زیادی زده بود و سعی کردند که وجود نداشته باشد.

ما تاکیدمان بر جهان بینی خیلی خوب است، اما مراقب باشیم که یک زمان جهان بینی را آنقدر بزرگ کنیم که جهان بینی های اشتباه وارد شوند و مشکل ساز برای جامعه علمی شوند و لطمه ای به علم پزشکی و حکمت سالمی که دنبالش هستیم بزنند.

مهندس:

کنگره 60 معتقد است که در مورد اعتیاد یک مثلثی وجود دارد که یک ضلعش روان ، جسم و جهان بینی است ، که همه اینها با هم هستند. مثل انسانی که هم قلب دارد ، هم ریه، هم کلیه ، هم جریان خون و... نمی گوید که قلب خوب است و کلیه خوب نیست. اینها همه با هم هستند. همان قدر که جسم اهمیت دارد ، همان قدر هم روان و جهان بینی اهمیت دارد. اول هر سال تقویم آموزشی کنگره 60 ریخته می شود و دستورجلسات برای هر هفته برنامه ریزی می شود. در کنگره 60 تازه واردین اجازه صحبت کردن ندارند، باید سه جلسه باشند و با شرایط آشنا بشوند و بعد صحبت کنند. اگر امروز بخواهید وارد کنگره 60 بشوید و به لایه های زیرین کنگره دسترسی پیدا کنید، لااقل 4 سال طول می کشد. جهان بینی کنگره 60 برنامه ریزی دارد. برای خروج از تاریکی ها یا سیرسلوک 14 وادی برنامه ریزی شده است که باید مرحله به مرحله طی شود. اولین وادی با تفکر ساختارها آغاز می شود و بدون تفکر آنچه هست روبه زوال می رود و وادی چهاردهم که محبت است. اینها همه کاربردی عمل می شود و بعد موضوعات مختلفی مطرح می شود و در مورد آنها بحث می شود. مثلاً در کنگره 60 بصورت کاربردی یک هفته دستور جلسه فضولی است. یک دستور جلسه داریم به اسم قضاوت و آسایش . که کجا باید قضاوت کنیم و کجا نباید قضاوت کنیم. دستورجلسات مختلف و ساده و کاربردی که به مرور زمان این قضیه به انجام می رسد.

مطلب دیگر این که هر سال و در آخر سال ، ما آمارهای خودمان را ارائه می دهیم. مقداری که در سال گذشته به رهائی رسیدند، 2227 نفر بودند و این آمار هر هفته اعلام می شود. یک گزارش هم مربوط به گزارشات مالی کنگره 60 هست که من ریزهای آن را می خوانم:

کمک هائی که برای خرید ساختمان و زمین در کنگره 60 اعضاء دادند، در سال 93 ، 438 میلیون تومان بوده است . سبدهائی که برای قانون یازدهم چرخیده است، 740 میلیون تومان بوده است. سایر کمک ها هم 238 میلیون تومان بوده است. کارت عضویت هم 62 میلیون و700 هزار تومان بوده است. در هر شعبه ای همه مشغول خدمت کردن هستند، یکسری آدم ها هم هیچ کاری نمی توانستند انجام دهند و فقط پول داشتند ، آنها هم در هر شعبه ای برنامه ریزی شدند و در هر شعبه ای لژیون مالی داریم ، 6 ، 7 نفر هستند که برای تامین منابع مالی برنامه ریزی می کنند. از آنها هم استفاده کردم. ما کاملاً طبق وادی اول روی هر موضوعی تفکر می کنیم. لژیونهای مالی در سال گذشته 670 میلیون تومان منابع مالی را از خود اعضاء جمع آوری کردند. کار دیگر ما در کنگره این بود که یکسال حساب کردیم که یک نفر که به رهائی می رسد چقدر هزینه در بر می گیرد. گاهی اوقات که ما در اصفهان شعبه می زدیم، 110 هزار کیلومتر بچه ها از تهران به اصفهان رفته بودند، تا اولین نفر به رهائی رسید. آمدیم کل هزینه ها را در سال حساب کردیم و مقدار افرادی که به رهائی می رسیدند حساب کردیم، برای راهنماها حقوق فرضی در نظر گرفتیم ، دیدیم که برای هر نفر تقریباً 11 میلیون تومان هزینه بر می دارد. الآن حداقل برای هر نفر 7 تا 8 میلیون در سال هزینه می برد. این 7 میلیون مثل بورسیه دانشگاه است ، از این بورسیه هر نفر یک بار می تواند در طول یک دوره استفاده کند، اگر درمان شد و دوباره مصرف کرد و خواست به کنگره بیاید ، باید خسارت بدهد.

بنابراین با این کار یکسری ویروسها در کنگره رفتند، چون در طول یکسال دائماً شربت می خورد، چای می خورد و ... الآن دیگر کسی این کار را نمی تواند انجام دهد. اگر کسی مجدداً برگشت کند بایستی هزینه آن را بدهد. 7 میلیون تومان را نمی گیریم، ولی یک میلیون تومان را آنهم بصورت قسطی می گیریم. از این قسمت هم سال گذشته ما 122 میلیون تومان جریمه گرفتیم. هم میکروب زدایی کردیم و هم 122 میلیون جریمه دریافت کردیم.

حدوداً 2میلیارد و 300 میلیون تومان ، کل دریافتی های ما از منابع کارت عضویت، لژیون مالی، خسارت وارده و ... بوده است.

کل مخارجی هم که در کنگره 60 انجام داده ایم، نزدیک 600 میلیون تومان بوده است. الباقی آن هم حدود یک میلیارد و 600 هزار تومان در بانک موجود است و ماهی 30 میلیون تومان سود به آن اختصاص پیدا می کند. این هم گزارش مالی کنگره 60 بود.

ما نیازی به کمکهای دولت و خارج نداریم، حتی ما به یکسری مراکز کمک کردیم.

اینها در شرایطی بوجود آمده است که روش درمان جواب داده است، اگر افراد جواب بگیرند، از نظر منابع مالی کمک می کنند. بنابراین هم روش درمان مهم است، هم شربت مهم است و هم جهان بینی و...

امیدوارم همانطوری که صمد در کلینیک لژیون دایر کرده است و نتیجه خوبی گرفته است، ما بتوانیم در جاهای دیگر این کار را انجام دهیم.

بایستی به افراد مسئولیت بدهید، یک نفر مسئول چائی، یکی مهماندار و.. تا نتیجه بهتری بگیرید.

سوال :

آقای مهندس در مورد آمار رهائی که شما فرمودید، تمام این افراد فالوآپشان انجام شده است؟

جواب : این آمار کسانی هست که گل رهائی می گیرند، یعنی اگر با احتساب فالوآپشان حساب کنیم ریزش ما کمتر از 10درصد هست.