پوشش لباسها بسیار حائز اهمیت است. تک تک ما به عنوان یک کنگره ای، یک جایگاه یا یک شناسنامه ای داریم. ما نمیتوانیم از هر لفظی و یا هر لباسی که خواستیم استفاده کنیم چرا که ما باید یک جایی آموزشهایی را که گرفته ایم، نشان دهیم.
رسولان خدا و تمامی بزرگان در طول تاریخ، در یک ویژگی مهم با ما فرق داشتند و آن این است که درون و برون آنها یکی بود. این نشان انسانیت است. مثلا فردی مرتب و منظم در جامعه ظاهر میشود ولی در خانه اش کثیفی و بی نظمی بیداد میکند، این نشان دهنده اشکالی در کار است.
اگر از من بپرسید، چرا پوشیدن لباس سفید در کنگره الزامی است و یا اصلا چه فرقی میکند چه بپوشیم؟ میگویم: فرقش مانند خوردن غذای تازه و غذای چندروز مانده است. فرقش در زنده ماندن از مصرف غذای سالم و تازه،و مردن از مصرف غذای مانده و فاسد است.
همیشه گفته ام، هیچ چیزی را ساده نگیرید. آقای مهندس، بارها به تمامی راهنماها و تمامی سفر دومیها و دیگر اعضای تذکر دادند که کار ما الگویی است. الگو باید بدون نقص باشد. یعنی فردی که امروز وارد کنگره میشود باید از یک سفر دومی و حتی یک سفر اولی که چند ماه زودتر از او آمده است، یاد بگیرد.
ما در اینجا جمع شده ایم که به خودمان و به دیگران کمک کنیم و نیک میدانیم هیچ کمکی در عالم بالاتر از این نیست که ما آموزشی درست بگیریم.
یک گره بزرگ در تاریخ وجود داشته که بزرگانی که در یک رشته خاص به درجه استادی میرسیدند، به علت تکبر و منیت دانشی را که در اختیار داشتند، به دیگران آموزش نمیدادند و این دیدگاه را داشتند که اگر علم و تجربه ای که دارند، را به دیگران آموزش دهند، در دکان خودشان تخته میشود.
شما بگوئیدیک پزشک جراح که نه برای جراحی به اتاق عمل میرود و نه حاضر میشود که دانش خود را به دیگران انتقال دهد ، به چه درد جامعه میخورد؟
استاد رعد به زیبایی میگوید:« محبت و دانش از جنسی است که اگر ببخشی، زیاد میشود و اگر نبخشی راکد میشود و میگندد.» خوشبختانه در کنگره این چنین نیست. تمامی راهنماها و استادان با تمام وجود، علم و آموزشهایی که خودشان فرا گرفته اند، با خلوص نیت به شاگردانشان آموزش میدهند.
من با تمام وجود دوست دارم، هر چه دارم؛ هر چه خود بلد هستم، به شما آموزش دهم و تمامی سوالات شما را به درستی پاسخ دهم؛ چون میدانم اگر به شما آموختم، خودم بیشتر میفهمم.
زایش در تکرار و بر مدار مستقیم اتفاق میافتد. انجام عمل در خط مستقیم یک شاه کلید برای همه ماست.
کنگره این دانش را به ما آموخت. شما به من بگویید که اگر این دانش را به کسی انتقال ندهیم، کفران نعمتی بالاتر از این وجود دارد؟ مثلا نان برکت خداست و غذای تمام مردم در همه دنیاست.فرض کنید اگر کسی به شما نان تعارف کند و شما در عصبانیت آن را پرت کنید، از 100 گناه ، 2 گناه برایتان مینویسند. حال اگر در کنگره از ناب ترین آموزشهایی که به ما میدهند، بهره نگیریم، از 100 گناه 120 گناه برایمان مینویسند و این ناسپاسی است.
آقای مهندس به بعضی از افراد به کنایه میگویند: شما باید بروید 500 سال دیگر بیایید. این حرف مهندس حواله به موهوم نیست، چون حرفی در عالم دقیق تر از این نیست. گاهی وقتها اگر انسان، خودش را برای تغییر جایگاه مهیا نکند، خود به خود در سیکل معیوب میافتد؛ مانند اسب عصاری ،مدتها به دور خودش میچرخد.
از رسول خدا پرسیدند: ارزنده ترین افراد نزد خداوند چه کسانی هستند؟ پیامبر پاسخ داد: افرادی که به آنچه که آموخته اند (هرچند کم) عمل کنند.
زمانی که من به کنگره آمدم به دید یک محقق آمدم و تکلیفم را با خودم روشن کردم و تسلیم شدم. به من گفتند، به مسائلی که به تو مربوط نیست، دخالت نکن. یک سال فقط بگو، چشم. اوایل برای من بسیار سخت بود، چون دلیل و فلسفه چشم گفتن را نمیدانستم. ولی رفته رفته فهمیدم چون در عناد و لجبازی نبودم.
بزرگترین آرزوی قلبی یک استاد در مورد رهجویش این است که شاگردش را در جایگاهی که شایسته است، ببیند؛ اما آرزوی استاد این است فرمانی که صادر میکند، رهجو انجامش دهد. یعنی فرمانبردار فرمان استادش باشد. وقتی این اتفاق میافتد، گوئی ملائکه بال پروازی برای استاد میشوند. این بسیار لذت بخش است. این لذت و حس خوب به دلیل ارزش انجام عمل سالم و حقیقتی است که در قانون فرمان دادن و فرمانبرداری در صراط مستقیم وجود دارد.
اگر بخواهید سنگ محکی داشته باشید و بفهمید که فرمان در راستای شماست یا نفع فرمانده را باید بسنجید. مثلا در کنگره اگر راهنما فرمان گوش دادن سیدی را میدهد، پولی به راهنما نمیدهند ولی نفعش در راستای پیشرفت رهجوست.
در جایی دیگر راهنما فرمان میدهد، شاید در آن لحظه رهجو نفهمد دلیل این فرمان چیست؛ اما باید رهجو گوش به فرمان راهنما باشد تا در ادامه متوجه فرمان شود. مطمئن باشید تا انجام ندهید و فرمانبردار نشوید، متوجه فرمان نمیشوید.
تهیه گزارش-صادق نقوی
منبع: وبلاگ لژیون مسافر محسن زهرایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1769