نهمین جلسه از دوره ششم کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی گنجعلی خان، با استادی اسیستانت محترم سرکار خانم مونا، نگهبانی مسافر سحر و دبیری مسافر محدثه با دستور جلسه «هفته راهنما» روز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان مونا هستم یک مسافر
همانطور که میدانید امروز دستور جلسه «هفته راهنما» یا همان تشکر از راهنما است. در این هفته راجع به راهنمایان صحبت میکنیم. رهجویان اگر از راهنمایانشان خاطرهای دارند، تعریف کنند و یا از حس و حالشان نسبت به راهنمایشان بگویند و مشارکت کنند.
کنگره جایی است که راهنما در آن معنا پیدا میکند و هویت میگیرد. اگر کنگره نبود راهنما معنایی نداشت. اگر تازهواردین، سفر اولیها و سفر دومیها نبودند، جایگاه راهنما بیمعنی بود. میخواهم بگویم وجود تمامی اعضای کنگره بسته به وجود راهنما است و بالعکس. اگر کل سالن از راهنما پر شود؛ اما تازهوارد و مسافر سفر اولی و دومی و...نداشته باشیم، باز هم این جایگاه بیمعنی میشود.
عدالت یعنی اینکه هر چیزی سر جای خودش باشد و به همین دلیل جایگاهها با همدیگر متفاوت هستند. اما اولِ صحبت میخواهم بگویم که؛ همه افراد در هر بخشی از کنگره، دارای اهمیت و ارزش و اعتبار هستند. من بهعنوان یک راهنما و مسئولِ خانمهای مسافر، وجود تازهواردین برایم خیلی اهمیت دارد به همین دلیل به راهنمایان تازهواردین آموزش میدهیم که چگونه با تازهواردین برخورد کنند. زیرا بسیار حساس هستند.
من خودم را در تازهواردین میبینم. هیچگاه یادم نمیرود زمانی که سیزده سال پیش با دنیایی از ترس، اضطراب و ناامیدی وارد کنگره شدم، میخواستم خودم را مخفی کنم. چون فکر میکردم تمامی اعضای کنگره من را میشناسند و از خویشاوندانم هستند و از اعتیاد من خبر دارند و میخواهند در کل دنیا فریاد بزنند که مونا معتاد و شیشهای است. هیچوقت یادم نمیرود من با این حس آمدم. آن زمان آقای مهندس خودشان در تهران مشاوره میدادند. وقتی از من پرسیدند که چه موادی و چه مقدار مصرف میکنی؟ من آهسته در گوش ایشان میگفتم.
شاید الان به نظر خندهدار باشد. میخواهم بگویم چقدر ترس داشتم. چون هیچکس از مواد مصرفیام خبر نداشت. پس تازهواردین مهم هستند و ما راهنمایان باید این را یاد بگیریم و خودمان را در تازهواردین ببینیم و هر چیزی که بلدیم، سعی کنیم در طبق اخلاص بگذاریم که بتوانیم اعتمادشان را به دست بیاوریم و به آنها کمک کنیم.من بهجرئت و با صدای رسا میگویم کنگرهی ۶۰ تنها جایی در جهان است که اعتیاد به هر مادهای در آن درمان قطعی دارد.
اولین مادهی مخدری که از زمان آدم و حوا وجود داشت، تریاک بود و اکثر مسافرانی که اینجا هستند، مصرف شیره و تریاک دارند. زیرا چیزی که بهوفور در شهر کرمان یافت میشود، همین تریاک و شیره است و از قدیمالایام هم بوده و خیلیها بهعنوان دارو از آن استفاده میکردند.در نهایت با تلاشهای بیدریغ آقای مهندس و دیدهبانان که یاران وفادار آقای مهندس هستند، ۲۶ یا ۲۷ سال است که شربت تریاک در دست ماست و میتوان بهعنوان بهترین داروی درمان برای خود تریاک و تمامی مواد صنعتی و سنتی و مواد مخدر ناشناخته از آن نام برد. حتی مواد مخدری که قرار است ۲۰ یا ۵۰ سال دیگر در دنیا عرضه و مصرف بشود، کنگره ۶۰ در درمان آنها هم به موفقیت رسیده است و شانس با ما یار بوده که خداوند اجازه داده، درب کنگره به رویمان باز شود و از این نعمت بزرگ استفاده کنیم.
خیلیها هنوز در دنیا هستند که فکر میکنند برای اعتیاد راه درمانی نیست و به همین دلیل راههای دیگر را امتحان کردند و به نتیجه نرسیدند و دست به خودکشی زدند. اما در کنگره ۶۰ گفته شد مشکل صورتمسئلهی اعتیاد و عدم کارکرد سیستم بیوشیمی بدن است و سیستم بیوشیمی باید به چرخهی حیات بازگردد و آنجا مبدأ و نقطهی شروع کنگره شد.
در این هفته برای من دو موضوع پیش آمد. هفته پیش در دانشگاه با استاد صحبت میکردم و چند نفر از دانشجویان ردهبالای کنگره را به ایشان معرفی کردم. ایشان گفتند: اعتیاد مخصوصاً شیشه درمان ندارد و همه به مواد برمیگردند. گفتم: من و هزاران نفر از آقایان و خانمهایی که در کنگره به درمان رسیدهاند، اکنون ،۱۰، ۱۵، ۲۰ و حتی ۲۵ سال از درمانشان میگذرد و برگشت نداشتهاند.
خود آقای مهندس اولین نفری بودند که با این روش به درمان رسیدند. سه روز در هفته صبح زود ساعت ۴ یا ۵ به استخر میروند و ورزش میکنند. نویسندگی میکنند و بهترین مقالات را در مورد درمان انواع بیماریهای لاعلاج به دنیا عرضه کردهاند.این نشانه دهنده ترمیم ساختار مغز است که حتی کارایی مغز، به سالهای قبل از مصرفکنندگی برمیگردد و بسیار جوان و سالم و زنده میشود.
تمامی این موفقیتها و احیا و زنده شدنها و خوشحالیها و اینکه بسیاری از آقایان و خانمها در کنگره ۶۰ دانشجو شدند. اینها همه در پرتو چیست؟غیر از اینکه راهنمایان ما از ارزشمندترین چیزی که در دسترس شان است و آن چیزی جز زمان نیست، میگذرند و با عشق به من و شما درس میدهند، تا از آن نوشیدنی خوشمزهای که خودشان از آن سیراب و مست شدهاند، ما نیز بنوشیم و مست شویم. اما این مستی با آن مستی خیلی فرق میکند. این مستی سردرد و حال بدی ندارد و تماماً حال خوشی است، به این دلیل که چشمههای درون ما به جوشش در میآیند و بیوشیمی به کار میافتد.
آیا نباید در این هفته من با یک پیام یا یک دلنوشته یا یک سپاسگزاری از زحمات راهنما یادی کنم. مهمترین چیزی که در این جشن آقای مهندس به ما یاد میدهند؛ قدردانی و سپاسگزاریکردن است که بسیار مهم است و انسانیت حکم میکند که همگی ما به آن واقف باشیم.اگر راهمان به کنگره باز نمیشد، امکان داشت سر از کمپ در آوریم و خدا میداند در این کمپها چه اتفاقاتی میافتد. وقتی که داشتم مسئله کمپ را میگفتم، یاد اتفاقی افتادم که برای یکی از عزیزانم در کمپ پیش آمد. خود من اگر یک روز دیرتر به کنگره آمده بودم، خانوادهام به من شک کرده و تصمیم داشتند مرا به کمپ ببرند. واقعاً چه اتفاقی برای من میافتاد؟
خداوند را هزاران مرتبه شکر که راه کنگره برای من باز شد و توانستم با راهنمایی راهنمای بزرگوارم سرکار خانم راد که جای ایشان بسیار خالی است، به درمان برسم. امیدوارم راهنمای عزیزم هرکجا هستند، شاد و تندرست باشند. سلامتیام و عشقم به کنگره را مدیون ایشان میدانم.
وقتی دیدم ایشان چقدر صادقانه و عاشقانه در لژیون تدریس میکنند، من عاشق خدمت و عاشق جایگاه راهنمایی شدم. باز هم خدا را شکر میکنم و برای وجود کنگره از آقای مهندس تشکر میکنم و قدر تمامی زحماتی که میکشند را میدانم.امیدوارم در سال آینده در این شعبه خانمهای مسافر، ۱۰ الی ۱۱ راهنما داشته باشیم که خودش یک خدمت بسیار بزرگ است و به گفته آقای مهندس؛ راهنمایی در کنگره ۶۰ از بزرگترین خدمات در کنگره است و از کارهایی است که یک انسان والامقام در زمین میتواند انجام بدهد.
عبادت به جز خدمت به خلق نیست. اگر بخواهیم خدمتکردن و کارهای مثبت را طبقهبندی کنیم، راهنما شدن در کنگره ۶۰ ،در درجه اول قرار دارد. تصور کنید یک نفر مرده و میخواهید زندهاش کنید. در کنگره این اتفاق میافتد.
تایپ: مسافر رمله لژیون دوم نمایندگی گنجعلی خان
ویرایش: مسافر نسرین لژیون اول نمایندگی گنجعلی خان
بازبینی و ارسال: فاطمه همسفر
- تعداد بازدید از این مطلب :
235