یازدهمین جلسه از دوره هشتم کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی میخک، با استادی ایجنت محترم همسفر فاطمه، نگهبانی مسافر مریم و دبیری مسافر حانیه، با دستور جلسه "هفته راهنما " روز دوشنبه ۱۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
در ابتدا هفته باشکوه راهنما را خدمت استاد راهنمای کنگره ۶۰، آقای مهندس دژاکام، خانواده محترمشان، دبیر شورای اسیستانت ها و تمام راهنمایان مسافر و همسفر شال نارنجی، تازهواردین، ویلیام و جونز، کل کنگره ۶۰، تبریک و خداقوت عرض میکنم.
همانطور که میدانید دستور جلسات به دنبال یکدیگر میآیند و درسهایی به ما میدهند. دستور جلسه مسئولیت و ظرفیت که بدانم در هر جایگاهی که قرار میگیرم و هر کاری که قرار است انجام دهم، از راهنمایی، مرزبانی، رهجو بودن، حتی یک صندلی چیدن، و... ظرفیت میخواهد و باید من به آن ظرفیت برسم که در کنار انسانها در صلح و آرامش باشم و جوابگوی مسئولیتم باشم.
همانطور که از کلمه راهنما مشخص است، کسی است که راه را به ما نشان میدهد و بلد راه است. خیلیها ادعای این را داشتند که بلد راه هستند، اما متأسفانه بودند کسانی که خواهان درمان بیماری اعتیاد بودند و بهجای اینکه آنها را به درمان برسانند، در اثر ناآگاهی و بلد نبودن درمان، به مسلخ بردند و افراد به بیماریهای متعدد مبتلا شدند یا این که تا آخر عمر نتوانستند بهسلامتی جسم و روان برسند.
در دنیا یک گروه روانپزشکان یا روانشناسان هستند که در زمینه بیماری اعتیاد کار میکنند و یک عده کسانی هستند که اعتیاد داشتند، درمان شدند و الان به کسانی که مثل خودشان هستند، کمک میکنند.کنگره ۶۰ از دسته دوم هستند که به تعادل لازم رسیدهاند و دیگر جسم بازسازی شده و لازم نیست از جایی که مواد مخدر وجود دارد، فرار کنند. راهنما خیلی راحت به رهجو کمک میکند و نامه OT برایش مینویسد.
پس کنگره واقعاً کار متفاوتی انجام میدهد. چون اگر گوینده نداند که چه میگوید، شنونده از کجا باید متوجه شود، و راهنما مراحل مختلفی را طی میکند که بتواند به این مرحله برسد که آموزشها را عملی کند و به رهجو منتقل نماید.راهنما کسی است که بهعنوان مصرفکننده یا خانواده مصرفکننده، یک روزی در تازهواردین مشاوره شده، راهنما انتخاب کرده، در کارگاه و ورزش حضور داشته، درسخوانده، در قسمتهای مختلف خدمت کرده، تا در نهایت با شرکت در آزمون و گذراندن مراحل مختلف، موفق به خدمت در این جایگاه شده است.پس مهم است که من در کارگاه شرکت کنم، مهم است که حتماً یک ربع قبل از شروع کارگاه، در کنگره همینطور در پارک برای ورزش، حضور داشته باشم.
راهنما از چه نیروهایی کمک میگیرد؟راهنما نیروی عقل عشق و ایمان را دارد. آن عشق وجود داشته باشد که زندگی، کار، دانشگاه را طوری بچیند که بتواند خدمت کند. در دانشگاه واحدهای کمتر بردارد که بتواند حضور داشته باشد. از محل کارش مرخصی بگیرد، تا بتواند حضور داشته باشد.این عشق بلاعوض است. عشقی که میداند نفسی را احیا میکند. چون خودش در آن جایگاه بوده و امروز میخواهد انسانهای دیگر را به حال خوش برساند.
مرحله دیگر عقل است که او را در این مسیر هدایت میکند. کار راهنما عقلگرایانه است؛ چون اگر حسابگرانه بود، میگفت من رها شدهام و بروم به زندگیام برسم پس اگر مانده است و به من کمک میکند، کاملاً عقلانی است.نیروی دیگر ایمان است. راهنما به این متد درمانی و سیستم ایمان دارد. چون خودش به درمان رسیده و دیده است در کنار مصرفکننده هم قرار گیرد یا زندگی کند، دیگر تمایل به مصرف مواد ندارد و در آرامش است.
من بهعنوان رهجو اگر به راهنمایم ایمان داشته و فرمانبردار باشم، مطمئن باشم، سفر اول خیلی خوبی خواهم داشت و بعد در ادامه خدمتگزار میشوم؛ چون هر چیزی بهایی دارد و راهنما بهای سلامتی که به دست آورده را میدهد.خدمتگزاران بهای سلامتی که به دست آوردند را میدهند و این بسیار مهم است، چون همه با هم یک سیستم هستیم و از بیرون کسی نمیآید به ما کمک مالی کند، کسی نمیآید این جا را تمیز کنید، یا چای دست ما دهد. همه لژیون به لژیون، این امور را انجام میدهیم.
کاری که راهنمایان انجام میدهند، بسیار ارزشمند است. ما برای هر چیزی نیاز به استاد داریم. شاید بگویم که؛ داروی من که شربت OT است، پلهها را هم میدانم و پروتکل هم مشخص است. خودم میروم انجام میدهم؛ به تجربه در این سالها دیده شده که اصلاً چنین چیزی امکانپذیر نیست.آرزوی قلبی راهنمایان مسافر و همسفر، این است که؛ رهجویان بتوانند آن حال خوشی که خودشان و خانوادهشان تجربه کردهاند، تجربه کنند و به آرامش و صلح درونی و بیرونی برسند.
طبق فرمایش آقای مهندس در سی دی صلح؛ ما باید به صلح درونی و بیرونی برسیم و تمام تلاش راهنمایان،و خدمتگزاران سیستم کنگره ۶۰، این است که ما را به این صلح برسانند که حالمان خوب و زندگی بر وفق مراد باشد.
واقعاً راهنمایان تمنایی ندارند، غیر از این که من رهجوی حرف گوش کنی باشم، دارویم را سر موقع و بهاندازه بخورم و اگر مشکلی پیش میآید به راهنمایم اطلاع بدهم که کمکم کندو خودم با سرخودم تصمیم نگیرم که کاری انجام دهم.امیدوارم امسال، رهاییهای خوب، ادامهدار و زیاد باشد و در آزمون که در راه است، به امید خدا قبولیهای خوبی داشته باشیم و ببینیم در تهران مسافر و همسفر در کنار هم شال راهنمایی از دستان آقای مهندس دریافت میکنند.
برای راهنمایان آرزوی بهترینها را دارم. امیدوارم برکت این زحمت، تلاش و این عشق بلاعوض در زندگیشان جاری باشد.از راهنمایان عزیزم خانم فاطمه و خانم مونا تشکر می کنم و دستانشان را بوسه میزنم که مرا در این مسیر هدایت کردند.
امروز یادی کنیم از عزیزانی که برای نمایندگی میخک زحمت کشیدند. آقا محمد، خانم میترا، خانم مریم خانم سارا، خانم فائزه، خانم مرجان، خانم ناهید، خانم زهرا، خانم کتایون. خداوند یارشان
تایپ: مسافر بهار لژیون چهارم میخک
ویرایش: مسافر سپیده راهنما
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
عکس:همسفر یگانه -همسفر محدثه
- تعداد بازدید از این مطلب :
184